219
اینکه در دعاها از خدا علم نافع میخواهیم یا به خدا از علم غیر نافع پناه میبریم، برای آن است که یا آن علم نافع نیست (مثل سِحر و شعبده و جادو و علوم دیگری که سودمند نیست) یا نه، علم «فی نفسه» نافع است ولی عالِم از او طرفی نمیبندد.
اینکه گفته میشود «أَعُوذُ بِکَ مِن عِلمٍ لا یَنفَعُ» (1) ... یعنی علمی که اصلاً نافع نیست یا نافع است ولی این شخص، انتباه ندارد و بهره نمیبرد؛ در هر دو حال از چنین علمی باید به خدا پناه برده شود ... ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
218
عدهای میگویند ما علم دینی نداریم؛ عالِم ممکن است متدیّن باشد، ممکن است غیر متدین باشد.
ولی حق این است که علم غیر دینی نداریم؛ علم، دینی است، حالا عالم ممکن است متدین باشد یا ممکن است متدین نباشد.
حالا اگر کافری هست که در شرح حال امام صادق(سلام الله علیه) مدتی زحمت کشیده، این علم، علم دینی است، ولو آن دانشمند کافر باشد.
آنها میگویند که عالم ممکن است مسلمان و غیر مسلمان باشد؛ ولی علم دینی نداریم، همه ی علم غیر دینی است. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
217
آیا ما علم دینی داریم یا نداریم؟
در این مسأله هیچ علمی پاسخگو نیست، مگر فلسفه که آیا علم دینی هست یا نیست؟
چون بحث هستی شناسی به عهده فلسفه است؛ علم فلسفه است که میگوید چه در جهان هست و چه در جهان نیست، پس این مسأله را ما باید به فلسفه بدهیم.
اگر ـ معاذ الله ـ آن فلسفه، فلسفه الحادی بود، اولین کاری که میکند خودش را روسیاه میکند، بعد همه علوم را هم سیهرو میکند.
برای اینکه فلسفه الحادی میگوید ـ معاذ الله ـ در عالم خدایی نیست، وقتی خدایی نبود، وحی و دین هم نیست.
اولین جنایتی که این فلسفه الحادی میکند، خودش را روسیاه میکند، میشود فلسفه الحادی؛ بعد همه علومی که در جهان هست، اینها را سیهرو میکند میشود علم غیر دینی. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
216
اینکه میفرماید شیعیان ما اولوا الالباب هستند؛ یعنی ای شیعه! بکوش «اولوا الالباب» باش!
اینکه فرمودند «أَلعُلَمَاءُ بَاقُونَ» درست است که جمله خبریه است و «العلماء» میشود مبتدا، «بَاقُونَ» میشود خبر؛ ولی حضرت در صدد این است که بگوید «نمیر! نپوس!»؛ این جمله، جمله خبریهای است که به داعی انشا القا شده.
حیف آدم است که بپوسد؛ فرمود: کاری بکن که باقی باشی.
راه باقی بودن این است که «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللّهِ باقٍ» (1)؛ یک چیز «عنداللهی» تهیه کنید، اگر کسی چیز «عند اللهی» تهیه کرد، واقعاً باقی است. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
215
بر اساس آن بحث هایی که قبلاً گذشت، ما علم غیر دینی نداریم؛ زیرا علم، معرفت جهان است، این یک؛ جهان هم فعل خداست، دو.
چطور بررسی فعل امام میشود دینی، بررسی فعل خدا دینی نیست؟
اگر پژوهشگر و محقّقی در حوزه وقت خود را صَرف کرده که ببیند وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) چه کارهایی را کرده ـ سعی او مشکور ـ بحث او بحث دینی است یا نه؟ یقیناً دینی است.
این بحث کرده ببیند امام صادق(سلام الله علیه) چه کارهایی کرده، حالا استادی در دانشگاه عمر خود را صَرف کرده ببیند خدا در عالم چه کار کرده، این فرض ندارد دینی نباشد، ما علم غیر دینی نداریم.
این عزیزان مثل ماهی که در آب غرق هستند میباشند که یک عامی گفت دریا چیست، آب چیست؟ احیاناً ممکن است یک دانشگاهی یا دانشجو بگوید، علم دینی یعنی چه؟ شما در علم دینی غرق هستید، دارید فعل خدا را میشناسید. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
214
مطلب دیگر هم حرف هایی است که جناب ابوریحان بیرونی در «تحقیق ماللهند» دارد در مدتی که ایشان در هند زندگی میکردند.
ابوریحان بیرونی میگوید ما از علمای هند یک گِله داریم و آن این است که در خاورمیانه، بعد از جریان نوح، خلأیی احساس میشد، یک حادثه تلخی بود که به هر حال، خاورمیانه را الحاد و شرک فرا گرفته بود.
وجود مبارک ابراهیم (سلام الله علیه) قیام کرد، با مسأله وثنیّت و صنمیّت و صابئین بودن و مانند آن احتجاج کرد، اثر نکرد؛ «هَذَا رَبِّی»، «هَذَا رَبِّی»(1) را به نحو جدال احسن فرمود، اثر نکرد، با آزر (2) و آزری ها درافتاد اثر نکرد.
سرانجام ضرورت اقتضا کرد که دست به تَبر کرد و «فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاّ کَبیراً»(3) آنها مراسم آتش سوزی و ابراهیم سوزی راه انداختند و گفتند «حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ»(4) که وجود مبارک ابراهیم این را هم تحمّل کرد و بر امواجی از آتش رفت و ندای «یَا نارُ کُونی بَرْداً وَ سَلاماً»(5) به اهمیت مکتب ابراهیم (سلام الله علیه) گواهی داد.
آن روز گرچه مثل امروز رسانههای گروهی و فردی و شخصی آسان نبود، اما خبر آن قدر مهم بود که در مدت کوتاهی کلّ خاور میانه را گرفت، کلّ خاورمیانه فهمیدند جریان ابراهیم خلیل برای چیست؛ با استدلال اثر نکرد با تبر اثر نکرد، آن معجزه اثر کرد.
حرف ابوریحان بیرونی این است که این معجزه پیامی داشت، مردم یونان از این پیام استفاده کردند؛ اما هند متاسفانه از این پیام استفاده نکرده، ایشان میگوید که علمای هند قیام نکردند، مردم یونان قیام کردند، حرف ابراهیم را پذیرفتند.
این سُقراط بود که شهید توحید است، سقراط را برای چه کشتند؟ او که در فکر مسائل سیاسی نبود، سخن از زمان و زمین که نبود، فکر توحیدی بود، او در راه توحید شهید شد. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
213
بدون وقت قبلی جایی نروید!
در آیه 53 سوره مبارکه «احزاب» آنجا ملاحظه فرمودید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلى طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ»
فرمود شما هر وقتی بخواهید خدمت حضرت بروید، باید وقت قبلی بگیرید، این طور نیست که سرزده به سراغ حضرت بروید.
اصلاً ادب دینی این نیست که انسان بدون وقت قبلی به سراغ کسی برود، اگر بدون وقت قبلی به سراغ کسی رفت و صاحبخانه عذر داشت، وقت ملاقات نداشت و کار داشت و گفت ببخشید الآن فرصت ندارم، این نباید به او بر بخورد؛ «وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی لَکُمْ» (1)
فرمود اینکه ما میگوییم «یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ» (2) و «یُزَکِّیکُمْ»، «تزکیه» تنها تقوای فردی نیست؛ ما اگر وقت قبلی نداشتیم، قرار قبلی نداشتیم و به سراغ کسی رفتیم، او فرصت نداشت که ما را بپذیرد و گفت ببخشید! الآن وقت ندارم، ما نباید گِله کنیم.
فرمود اگر به شما گفتند الآن نه، بگویید چشم! شما که وقت نگرفتید.
معنای «تزکیه»، نظم است: «وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی لَکُمْ».
اگر میخواهید جایی بروید، یک وقت قبلی بگیرید، نظمی داشته باشید، این میشود دین؛ سبک زندگی که جا برای گِله و بی نظمی نیست، حضرت با این نظم زندگی میکرد.
در این بخش از سوره مبارکه «احزاب» ـ که قبلاً گذشت ـ خدا میفرماید شما که وقت قبلی نگرفتید نروید خدمت حضرت، اگر هم رفتید، حضرت دعوت کرد و شما مهمان حضرت شدید، زود نروید آنجا که محادثه و گفتگو داشته باشید و وقت حضرت را بگیرید، این قدر بنشینید ببینید تا چه وقت غذا حاضر میشود ...
اینکه اختصاصی به حضرت ندارد، همه جا هم همین طور است؛ در سوره مبارکه «نور» هم فرمود اگر خواستید زندگی شما سبک اسلامی باشد، هر جا خواستید بروید قرار قبلی داشته باشید، وقت قبلی بگیرید، مبادا کسی تعارف نموده و گرفتار شود؛ این اختصاصی به آن حضرت ندارد، جامعه اسلامی این طور است که بدون وقت قبلی نروید.
حالا اگر شما را برای پذیرایی دعوت کردند، وقتی هم که میخواهید بروید زود نروید، این قدر منتظر باشید که غذا چه وقت پخته میشود «إِلاّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلى طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ».
برخی ها خیال کردند که این «إناه» به معنای ظرف است؛ (3) «إناه» ظرف نیست؛ «إناه» یعنی پختن؛ قبل از اینکه غذا پخته شود حاضر نشوید، این کاری به آن «آناء اللیل» ندارد که به معنای وقت باشد.
«إناه»؛ یعنی پختن، «آناء» جمعش هم «إناه» است که به معنای ظرف است؛ یعنی زمان؛ در این آیه برخی ها خیال میکردند که این «اناه» به معنای ظرف است، چون «آنیه»؛ یعنی ظرف؛ ولی «إناه» به معنی ظرف نیست، بلکه به معنای پختن است: «غَیْرَ ناظِرینَ»؛ یعنی منتظرین؛ منتظر پختن غذا نباشید، یک وقت بروید که غذا پخته باشد.
پی نوشت ها:
1- سوره نور، آیه28
2- سوره بقره، آیه151
3- المیزان، ج16، ص338
مطلب مرتبط قبلی:تزکیه تنها در عبادت نیست
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 8 الی 10
کلمات کلیدی:
آیه یازده سوره «مجادله» این است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا»
چون در مجلس پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) اول که جا باز بود، بعد که جمعیت زیاد شدند و عدهای میخواستند از محضر حضرت استفاده کنند بعضی ها که چهار زانو و مربع مینشستند، به آنها میگفتند که جمعتر بنشینید تا برای تازه وارد جا بشود؛ بعد که جمعیت زیادتر شدند، آیه نازل شد که شما که مدتی نشستید استفاده کردید، بلند شوید و بروید، بگذارید افراد تازه وارد بیایند (إِذا قیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا).
اگر گفتند شما چهار زانو ننشینید، جا بدهید، تنگتر بنشینید، جمعتر بنشینید، این کار را بکنید ... ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
فرمود «یَرْفَعِ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» ... رفعت مؤمن غیر عالم «بالدرجة» است و رفعت مؤمنِ عالم «بالدرجات» است ... اینها چندین درجه دارند، او یک درجه دارد.
این درست است که «لایستوی» (هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ)؛ اما طرف دیگر قضیه این است که عالم و غیر عالم مساوی نیستند، تحمّل عالم باید بیشتر باشد، مسؤولیت عالم باید بیشتر باشد، صبر عالم باید بیشتر باشد، حوصله عالم باید بیشتر باشد ...
عالم و غیر عالم مساوی نیستند، چه در بُعد اثبات، چه در بُعد سلب.
عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ یعنی درجات عالم زیاد است؛ عالم و غیر عالم مساوی نیستند، مسؤولیت عالم بیشتر است. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
اگر خدا رحیم است که هست، خدای رحیم ترس ندارد؛ لذا امید را به خدا اسناد داد، ترس را به پایان کار خود اسناد داد: «یَحْذَرُ اْلآخِرَةَ»، یک؛ «وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ»، دو.
آن وقت این شخص که قائم «آناء اللیل و النهار» است، او به همین عبادت اکتفا نمیکند.
در این دو نکته است: یکی اینکه این مردان الهی که اهل «ناشئه لیل» هستند، سعی میکنند که روز را با تحصیل علم بگذرانند، یک؛ و آنهایی هم که روز را به تحصیل علم میگذرانند، سعی میکنند که شب به «آناء اللیل» بپردازند، دو؛ «ساجِداً وَ قائِماً».
اینچنین نیست که درس، بدون نماز شب به جایی برسد، یا نماز شبِ غیر عالِم بتواند همیشه کارساز باشد.
ممکن است کسی اهل نماز شب باشد، ولی سعی کند «گلیم خویش به در آورد ز آب»، مشکل خودش را بتواند حل کند، مشکل جامعه را نمیتواند حل کند. ادامه مطلب... کلمات کلیدی: