سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس دانش را برای غیر خدا فرا گیرد یا با آن غیر خدا را اراده کند، جایگاهش را در آتش تدارک کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

این عبادت کردن خدا یک قرنطینه است.

اینکه می‌گویند هر کاری می‌کنید مستحب است بگویید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‌» (*) این یک ادب زندگی است.

البته ثواب دارد و ثواب لفظی دارد و ثواب عبادی دارد، این سر جایش محفوظ است؛ امّا این راه زندگی را به آدم نشان می‌دهد.

انسان هر حرفی می‌زند، هر کاری می‌کند، چیزی را می‌خواهد بنویسد، چیزی را می‌خواهد بخواند اول می‌گوید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» این یک قرنطینه است.

اگر این کار ـ خدای ناکرده ـ حرام یا مکروه باشد که نمی‌شود گفت خدایا به نام تو!

این یک قرنطینه است، یک ایست بازرسی است، یک راه بسیار خوبی است برای مراقبت.

اینکه دین به ما فرمود هر کاری که می‌کنید یک «بِسْمِ اللَّهِ» بگویید یعنی وقتی می‌خواهید حرفی بزنید، مطالعه‌ای بکنید، سخنی بگویید چیزی بخواهید بنویسید، انسان باید طوری باشد که رویش بشود بگوید خدایا این کار را می‌کنم برای رضای تو!

این کار یا واجب است یا مستحب؛ چون اگر حرام باشد یا مشکوک باشد یا مکروه باشد که نمی‌شود این چنین گفت، این معنای مراقبت است.

مطلب مرتبط قبلی:

ذکر خدا یک قرنطینه است 

پی نوشت:

*- بحار الانوار، ج73، ص305؛ «کُلُ‏ أَمْرٍ ذِی‏ بَالٍ‏ لَمْ‏ یُذْکَرْ فِیهِ بِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَر»

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 1 الی 4

متن و صوت کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 97/4/8:: 9:29 صبح     |     () نظر

هر کاری که ذات اقدس الهی می‌کند برای کمال انسان است و کمال انسان هم فقط در راه عبادت است که قرب الی الله است ... 

فرمود ما هر کاری کردیم برای اینکه شما عبادت کنید؛ این فای «فَاعْبُدِ» تنها در این سوره نیست، هر جا سخن از این است که ما کاری کردیم برای اینکه شما کامل شوید و این هم هدف مخلوق است نه هدف خالق.

این‌‌چنین نیست که ذات اقدس الهی مقصدی داشته باشد (یک) و چون فاقد آن مقصد است ناقص است (دو) و کاری انجام می‌دهد که به وسیله آن کار به آن مقصد برسد (سه)، اگر بندگان عبادت نکردند ـ معاذ الله ـ خدا به مقصد نمی‌رسد (چهار)، هیچ کدام از اینها نیست.

خدای سبحان برای چیزی کار نمی‌کند؛ نه جهان را خلق کرد تا سودی ببرد، نه جهان را خلق کرد تا جودی کند.

«فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَی وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ» (1)؛ این بیان نورانی امام کاظم(سلام الله علیه) است، فرمود او بدهد بخشنده است ندهد هم بخشنده است.

وصف او از راه فعل به دست نمی‌آید؛ دیگران کاری را انجام می‌دهند در اثر تکرارِ آن کار، ملکه جود سخا و مانند آن پیدا می‌شود ولی ذات اقدس الهی چون جواد است کار از او صادر می‌شود، فیض از او صادر می‌شود؛

لذا در سوره مبارکه «ابراهیم» از زبان موسای کلیم(سلام الله علیه) فرمود به همه جهانیان ابلاغ کنید، فرمود «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی اْلأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِیُّ حَمیدٌ» (2)

حالا بر فرض همه مردم کافر شوند این ‌طور نیست که ما بگوییم آیه سوره مبارکه «ذاریات» (3) چون عملی نشده خدا به مقصد نرسید.

خدا چون خیّر محض است از خیّر محض جز نکویی ناید نه اینکه خدا ـ معاذ الله ـ ناقص است، کاری را انجام می‌دهد، این کار واسطه است بین او و بین کمال که از راهِ کار، خود به کمال برسد

این می‌شود انسان، این دیگر الله نیست! خدا چون خیّر است کار از او صادر می‌شود نه کار انجام می‌دهد برای اینکه به مقصد برسد.

 لذا در همه موارد تنها راهِ کمالِ انسان، عبادت است؛ هر جا سخن از فیض خاص الهی است فوراً فرمود پس خدا را عبادت کنید.

پی نوشت ها:

1- الکافی، ج4، ص.39

2- سوره ابراهیم، آیه8

3- سوره ذاریات، آیه56

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 1 الی 4

متن و صوت کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 97/4/8:: 8:38 صبح     |     () نظر

در خلقت وجود مبارک موسی چه حادثه‌ای اتفاق افتاد که امّت او به این صورت در آمدند و در خلقت وجود مبارک عیسی چه حادثه‌ای پیش آمد که امّت او به این صورت در آمدند؟؛ اگر اینها را تحریک نکنند، اگر استکبار جهانی روی اینها کار نکند، اینها را رها کنند، طبعاً پیروان مسیح نرم‌تر از پیروان موسای کلیم‌ هستند ...

سرّش گفتند این است که وجود مبارک عیسی در حال نشاط، رحمت، انبساط، انعطاف و وضو به بار آمده است؛ وجود مبارک موسی در حال اضطراب، در حال سیّءالخُلق بودن، خوف، هراس به دنیا آمده است.

حالا اینها در حدّ کارهای ذوقی است، اسرار عالم را خدا می‌داند؛ ولی کارهای ذوقی گوشه‌ای از تفسیر را می‌تواند به عهده بگیرد، نه بحث‌های اساسی تفسیر را. ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 97/3/18:: 5:6 عصر     |     () نظر

سرّ طرح قصّه ابلیس در چند سوره برای این است که مهم‌ترین مشکل جامعه بشری همان حرص، تکبّر و مانند اینهاست که جامعه را از پا درمی‌آورد.

دروغ گفتن،حسد داشتن،متکبّر بودن،هوا و هوس‌محور بودن، اینها جامعه را واقعاً از پا درمی‌آورد.

فقر و نداری تا اندازه‌ای انسان را متزلزل می‌کند، اما جامعه بر اساس دروغ و خلاف بر پا نمی‌ماند؛ لذا قصّه ابلیس را که مسأله تکبّر و حسد دامن گیر او بود، هر از چند گاهی به مناسبت‌هایی ذکر می‌شود ...

فرمود ما گفتیم سجده کنید (فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ * فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ) که هیچ فرشته‌ای امتناع نکرد، «إِلاَّ إِبْلیسَ اسْتَکْبَرَ».

منشأ امتناع ابلیس، استکبار است که طرح قصّه آدم و ابلیس و فرشته‌ها، برای پرهیز از کِبر و دروغ و حسد و اینهاست.

ما هر چه می‌کِشیم و می‌چشیم از همین دشمن‌های درونی ماست، وگرنه جامعه ما بهشت است.

یعنی اگر این هفتاد میلیون تصمیم بگیرند دروغ نگویند و بر اساس هوا حرکت نکنند، ایران بهشت می‌شود.

این همه خون‌های پاکی که ریخته شد اگر ایران بهشت نباشد جای تعجّب است.

مشکل ما همان شیطنت ماست؛ دروغ در ما کم نیست،استکبار و خودخواهی کم نیست،حسد کم نیست؛ همه اینها مار و عقرب درون ماست.

در آن بیان نورانی حضرت امیر که در خطبه «قاصعه» (1) دارد، فرمود او شش هزار سال سابقه عبادی داشت که در اثر همان کبر و غرور، یک جا همه را به هم زد.

او دشمن همه ما هم هست و این‌طور نیست که ما را رها کند؛ «اعدی عدوّ» در درون ما هم هست.

کسی با سابقه شش هزار سال «سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا یُدْرَی‏ أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَةِ» (2) اوضاع خود را به هم زد، ما هم هر لحظه باید بگوییم «أعوذ بالله»، او در کمین ما است.

پی نوشت ها:

1. نهج البلاغه،خطبه192

2. نهج البلاغه،خطبه192

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 67 الی 88

متن و صوت کامل جلسه 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 97/3/15:: 7:27 عصر     |     () نظر

نمی‌شود گفت که کمیل(رضوان الله علیه) دارای قُرب فرائض بود قُرب نوافل بود.

کسی که دارای قُرب نوافل است ولیّ عصر او را تقبیح نمی‌کند، کسی که دارای قُرب فرائض است حافظ خون مردم است، حافظ مال مردم است، حافظ امنیت مردم است و حافظ استقلال مردم است ...

بنابراین او یک آدم خوبی بود، منتها مدیر و مدبّر نبود.

نقل دعای «کمیل» معنایش این نیست که به مقام قُرب فرائض رسید ... ما از کجا ثابت کنیم که او دارای قُرب فرائض است؟ از کجا ثابت کنیم او دارای قُرب نوافل است؟ با احتمال که نمی‌شود گفت این قُرب فرائض و نوافل دارد.

نصّی است از ولیّ خدا و امام زمانش که می‌گوید تو این کار بد را انجام دادی و تو پلی برای غارتگران شدی؛ حالا حضرت توبیخ دیگری نکرد، حرف دیگر است.

مستحضرید تمامِ نامه این نیست، آنچه که در نهج‌البلاغه آمده است بخشی از نامه‌های وجود مبارک حضرت امیر است.

غرض این است که با وجود آن دعا نمی‌شود گفت که او شاید قُرب فرائض داشت، با شاید و باید و مانند آن قرب فرائض و قرب نوافل ثابت نمی?شود. ..

بله، دعا یادش داد و خیلی از چیزها یاد دیگران دادند، اما معنایش این نیست که دارای قُرب نوافل است.

گاهی ممکن است انسان در زمان «هُدنه» و آرامش اهل نیایش باشد، اما وقتی که امتحان الهی پیش آمد، جان مردم، مال مردم، خون مردم، تدبیر برای مردم و مدیریت مردم پیش آمد، نتواند اداره کند.

افراد دیگری هم بودند که حضرت امیر فرمود خوبی پدرت باعث شد که من به تو کار دادم، وگرنه تو که شایسته این کارها نبودی. (1)

غرض این است که اثبات اینکه فلان شخص دارای قُرب نوافل یا فرائض هست کار آسانی نیست ...

پرسش: بالأخره حضرت به کمیل فقط گفت در راه من به شهادت می رسی؟ اینکه واقع شد.

پاسخ: نه، دو حرف است و همه شهدا که یکسان نیستند؛ همان طور که همه انبیا یکسان نیستند، همه مرسلین یکسان نیستند، «لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ» (2) یک، «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ» (3) دو.

اولیای الهی، شهدا، صدّیقین و صالحان هم این‌‌چنین هستند و اینها هم درجاتی دارند، اما این‌طور نیست که حالا کسی که به تعبیر حضرت امیر(سلام الله علیه) پلی بشود که رهزن ها بیایند خون مردم را بریزند، بگوییم این شخص از قرب نوافل یا فرائض برخوردار بود، این چنین نیست ...

مدیریت او ضعیف بود ... یا ضعف در اراده بود یا ضعف در تدبیر بود، بالأخره یا ضعف علمی بود، ضعف سیاسی بود.

تو نباید پیش بینی می‌کردی؟! تو باید چهار تا «عین» می‌داشتی راه‌بین می‌داشتی، همین طور خوابیدی؟! آنها هم آمدند زدند، بردند و کشتند.

مگر آدم با اینکه دشمن دارد همین طور شب می‌خوابد؟!

خدا ـ ان‌شاء‌الله ـ نظام را حفظ کند!

«والحمد لله رب العالمین»

پی نوشت ها:

1- نهج البلاغه, نامه71

2- سوره اسراء, آیه55

3- سوره بقره, آیه253

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 41 الی 44

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 97/3/11:: 12:20 عصر     |     () نظر

ائمه کفر واقعاً دو کار انجام می دهند: تحریک می‌کنند، تبلیغ سوء می‌کنند و جلوی تبلیغ انبیاء را می‌گیرند.

این فضای مجازی هم الآن همین کار را می‌کند.

این فضای مجازی در اثر تحریک قوا و شهوات و مانند آن و تبلیغ سوء، راه مسجدها را بستند (یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ) و راه فساد را باز کردند، کار ائمه کفر این است.

وگرنه اگر راه انبیا باز بود، راه مسجدها باز بود، امکانات «علی السویه» بود، بودجه «علی السویه» بود، راه ازدواج «علی السویه» بود و راه اقتصاد مقاومتی «علی السویه» بود، ما دیگر معتادی نداشتیم، ما فقیری نداشتیم و ما بیکار نداشتیم تا این مشکلات دامن گیرمان شود.

امّا همه اینها راه ها را بستند (یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ) و آن راه فساد را باز گذاشتند و اینها آلوده شدند؛ لذا دو کار و دو گناه کردند.

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 41 الی 44

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

لینک در کانال تلگرامی کشکول حکمت


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 97/3/10:: 2:23 عصر     |     () نظر

شما می‌بینید دین اعتکافی در مسجد دارد که همه ما می‌شناسیم، «مرابطه»‌ای دارد که اعتکاف در مرز است و آن را کمتر می‌شناسیم، برای اینکه کمتر آن کار را کردیم و کمتر کسی توفیق پیدا می کند که حداقل سه روز و حداکثر چهل روز برود مرزداری کند.

مسجد چون آمدنش رایگان است جا پیدا نمی‌شود؛ اما مرزداری هم همین اعتکاف است، منتها در اعتکاف می‌گویند روزه بگیر و بخواب و در آن جا می‌گویند نخواب که مبادا اسیر شوی... آن جا مشتری ندارد، اما مسجد چهارده هزار، پانزده هزار، شانزده هزار، چون کار رایجی است و ارزان است، مشتری دارد. ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 97/3/3:: 9:26 صبح     |     () نظر

تنها مشکل امروز جهان این است که نمی‌داند این قدرت را در چه راه صرف کند، همه تلاش و کوشش آنها این است که بگویند «قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلی» (1) و الآن هم که می‌بینید دم از دموکراسی می‌زنند، برای این است که دست همه اینها روی ماشه بمب اتم است؛ از بس اینها آدم کشتند خسته شدند!

چند بار به عرضتان رسید، جنگ جهانی اول و دوم را همین‌ها راه‌اندازی کردند و در ظرف یک قرن بیش از هفتاد هشتاد میلیون نفر را اینها کشتند که الآن آمدند دم از دموکراسی و آزادی و امنیت می‌زنند، از بس کُشتند خسته شدند و منتظر هستند که راه نجاتی باشد و آن راه نجات اسلام است.

اسلام می‌گوید اگر قدرت داشتی که معدن مِس مثل آب روان در اختیارت باشد، از این ظرف بساز نه شمشیر!

اگر مثل داوود پیغمبر شدی که آهن را توانستی نرم کنی با آن زره بباف نه شمشیر!

این حرف دین است و این برای همیشه حرفی است برای جوامع بشر و اینکه فرمود «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی‏ هِیَ أَقْوَمُ» (2) به این جهت است.

همین است که می‌تواند جهان را اداره کند و این است که می‌تواند امنیت بیاورد، آزادی بیاورد و استقلال بیاورد وگرنه با تروریست‌پروری و داعش?پروری و سوریه را به آشوب کشاندن و در کشورهای دیگر هم فساد فراهم کردن هرگز جهان آرام نمی‌شود، اینها بی‌جا طبل ستم می‌کوبند.

فرمود او «أید» و قدرت داشت، می‌خواهی بفهمی قدرت داوود چه بود؟ «إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ» (3) ... 

اینها در واقع حیوانات را رام کردند، اینکه دارد ما حیوان را رام می‌کنیم مگر برای تأسّی است؟ درباره انسان‌ها جا برای تأسّی است، اما درباره حیوانات چه اصراری دارد که قرآن کریم بگوید فلان حیوان را داوود و سلیمان رام کردند؟

یعنی حداقل «کَالْأَنْعامِ» باشید و از «أَضَلُّ» نباشید! ... حالا اصرار قرآن کریم چه در سوره «سبأ» چه در سوره «ص» و چه در سایر سوَر این است که اینها حیوان را تربیت کردند.

یعنی این غرب باید بداند که از حیوان کمتر نیست؛ هر روز جنگ، هر روز تحریم، هر روز کشتار، هر روز آشوب!

اگر این جنگ جهانی اول و دوم مقداری از حافظه اینها بگذرد اینها ـ خدای ناکرده ـ دست به جنگ جهانی سوم می‌زنند.

مگر وحشیّت اسرائیل کم است؟! شصت سال عدّه‌ای را در مکانی مانند اردوگاه نگه داشته، مگر حیوانیّت از این بدتر است؟

انبیا آمدند بگویند ما قدرت داریم، آن هم بیش از آن مقداری که در اختیار افراد عادی است و از بهترین قدرت، برترین استفاده را بردیم.

یادداشت مرتبط قبلی:

دموکراسی خواهی بعد از آدم کُشی

پی نوشت ها:

1. سوره طه، آیه64

2. سوره اسراء، آیه9

3. آیه 18 سوره محل بحث

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 17 الی 24

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 97/2/28:: 6:39 عصر     |     () نظر

درباره انسان، محدوده او را از لحاظ درون‌ مرزبندی کرده است؛ محدوده او را از نظر برون‌مرزی مشخص کرد و گفت انسان این است، اگر از این محدوده بیرون رفت «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (2)

این تحقیر و سبّ و لعن نیست، این تحقیق است؛ می‌فرماید اگر کسی از این محدوده? درون‌مرزی انسان را که ما گفتیم بیرون رفت و از محدوده? برون‌مرزی انسان را که ما تبیین کردیم بیرون رفت، این واقعاً حیوان است.

نه اینکه بخواهد بد بگوید، می‌فرماید سه راه دارد:

1- یا چشم باطن پیدا کن؛ نظیر صحنه عرفات که وجود مبارک امام سجاد و امام باقر (سلام الله علیهما) آن صحنه?ها را به اصحابشان نشان دادند (2و3)، درون افراد را هم‌اکنون ببین.

2- یا به حرف معصومان اکتفا کن که اینها می‌گویند واقعاً «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ»

3- یا چند روز صبر کن که «عندالموت» باطن افراد برای شما روشن می‌شود.

اینکه خدای سبحان می‌فرماید «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» این سخن از تحقیر و اهانت و سبّ و اینها نیست.

بعد از این دو مرزبندی درونی و بیرونی، فرمود اگر کسی از این محدوده‌ها بیرون رفت «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»

پی نوشت ها:

1. سوره اعراف، آیه 179

2. مستدرک الوسائل، ج10، ص39؛ «قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ هُوَ وَاقِفٌ بِعَرَفَاتٍ لِلزُّهْرِیِّ کَمْ تُقَدِّرُ هَاهُنَا مِنَ النَّاسِ قَالَ أُقَدِّرُ أَرْبَعَةَ آلَافِ أَلْفٍ وَ خَمْسَمِائَةِ أَلْفٍ کُلُّهُمْ حُجَّاجٌ قَصَدُوا اللَّهَ بِآمَالِهِمْ وَ یَدْعُونَهُ بِضَجِیجِ‏ أَصْوَاتِهِمْ فَقَالَ لَهُ یَا زُهْرِیُّ مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِیجَ...».

3. بحارالانوار، ج46، ص261؛ «قَالَ أَبُو بَصِیرٍ لِلْبَاقِرِ(علیه السلام) مَا أَکْثَرَ الْحَجِیجَ‏ وَ أَعْظَمَ الضَّجِیجَ‏ فَقَالَ بَلْ مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ‏ وَ أَقَلَّ الْحَجِیجَ...».

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 11 الی 17

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 97/2/7:: 6:11 عصر     |     () نظر

قبل از طمأنینه، تصدیق و تکذیب نکنید!/2

هیچکس حق ندارد بدون علم نفس بکشد!

در استخر علم انسان شنا می‌کند که این می‌شود دین، از این شیرین‌تر؟! از این زیباتر؟!

این کتاب را آدم بالای سر می‌گذارد؛ این مسأله قرآن به سر گذاشتن توقیفی نیست که همان لیالی قدر باشد، هر شب انسان می‌تواند قرآن به سر داشته باشد.

می گوید شما در استخر علم شنا کن، در منزل خودت یک استخر علم داشته باشی و در علم شنا کن!

بالأخره انسان یا تکذیب می‌کند یا تصدیق و یا قبول می‌کند یا نکول، فرمود هر دو باید عالمانه باشد.

انسان یا تابع است یا متبوع، اگر متبوع بود، مرجع بود، استاد بود، رهبر بود، مسؤول بود، باید عالمانه باشد و همچنین تابع بود باید عالمانه باشد.

این دو آیه سوره مبارکه «حج» همین طور است که فرمود «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ * ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» (1)

بدون علم حرکت می‌کند یک عدّه را به دنبال خود راه‌اندازی می‌کند و می‌خواهد آنها را گمراه کند.

برخی هم «یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَریدٍ» (2)، به دنبال هر کسی راه می‌افتد.

فرمود اگر تابع و مقلّدی، محقّقانه باشد؛ متبوعی، محقّقانه باشد.

از این شیرین‌تر که هیچ کس حق ندارد بدون علم نفس بکشد و باید عالمانه و محقّقانه باشد؟! بالأخره در تقلید که نباید مقلّد باشد، در تقلید باید محقّق باشد.

پی نوشت ها:

1. سوره حج، آیات8 و 9

2. سوره حج، آیه3

مطالب مرتبط قبلی:
1- بدون تحقیق، حرفی را نپذیرید!
2- اسلامی حرف نزنید و جاهلی فکر کنید!

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 1 الی 8

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/11/26:: 10:38 صبح     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >