زنجیرِ آداب و عادات باطل/1
اغلالِ دست و پاگیر در ازدواج
الآن حرف وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) این است که ما با حیوانات فرق داریم، ما با نباتات فرق داریم، ما با اقوام دیگر فرق داریم.
نباتات بالأخره تلقیح در آنها هست، نر و مادهای دارند؛ حیوانات نر و مادهای دارند، این نر و ماده با هم جمع میشود.
ما نیامدیم که مذکر و مؤنث را با هم جمع کنیم؛ ما انبیاء یک چیز تازهای آوردیم و آن نکاح است؛ نکاح غیر از اجتماع مذکر و مؤنث است، غیر از اجتماع نر و ماده است.
«النکاح سنّتی» و اگر کسی نکاح بکند «مَن تزوّج فقد أحرز نصف دینه»؛ ما این را آوردیم! ما اجتماع مذکر و مؤنث را نیاوردیم!
این مهریه زیاد، این جهیزیه زیاد، این تجمّلپرستی، این مشکلات، این اغلال دست و پاگیر است!
این است که سنّ ازدواج را میبرد بالا و دهها مفاسد میآورد؛ فرمود انبیاء مخصوصاً وجود مبارک پیغمبر آمدند که این اغلالِ دست و پاگیر را از دست و پای جامعه باز کند.
فرمود «النکاح سنّتی»؛ اجتماع مذکر و مؤنث یا نر و ماده در حیوانات هم هست، در کفار هم هست، ما این را نیاوردیم.
«النکاح سنّتی»، «مَن تزوّج فقد أحرز نصف دینه» این اجتماع کجا و آن نکاح کجا!
غرض این است که اگر اغلال گفته شد، زنجیر گفته شد، اینها مصادیق فراوانی دارد.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
مفهوم غُل در قرآن کریم
زنجیرِ آداب و عادات باطل/مقدّمه
آیه «إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِی إِلَی الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ» ... لازم نیست غل آهنی باشد، همان خوی استکباری، همان «مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ» و مانند آن، این سدّی است، این ها گذشته را نمیبینند، آینده را نمیبینند؛ یک انسان خودمدار همین است.
گرچه در قیامت به این صورت در میآیند که «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ? ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ»، اما در دنیا همین رذایل اخلاقی میتواند غُل باشد.
اگر در بخشی از آیات قرآن کریم دارد «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»، بعضی از دلها واقعاً قفل است، حرف در آنها اثر نمیکند؛ این حقیقت است، مجاز نیست... فرمود واقعاً قلب یک عدّه قفل است، حرف در آنها اثر نمیکند ...
یا «کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ»؛ یک وقت انسان دستش با خاک و امثال خاک آلوده است رِیْن میگیرد، غبار میگیرد، چرک میگیرد؛ یک وقت گناه، قلب را آلوده میکند، چرکین میکند ...
در سوره مبارکه «اعراف» گذشت که انبیاء آمدند تا دست و پای مردم را باز کنند، مخصوصاً وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ... «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»
آن قوانین و آداب و عادات باطلِ دست و پاگیر، این غُل روی گردن اینهاست، انبیاء آمدند این را بردارند.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
دری را که او بگشاید کسی نمیتواند ببندد
در طلیعه این سوره فرمود «مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یُمْسِکْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ»؛ امور، ارزاق، شئون، مقامات، همه اینها در اختیار ذات اقدس الهی است.
دری را که او بگشاید کسی نمیتواند ببندد؛ دری را که او ببندد کسی نمیتواند بگشاید.
واقعاً این قرآن را که ما بالای سر میگذاریم، باید حیات ما را تأمین کند.
یعنی وقتی پذیرفتیم که این کتاب میگوید دری را که خدا از روی رحمت باز کند هیچ کسی نمیتواند ببندید، این مسئله تحریم میشود افسانه!
مشکل ما این است که ما موحّد نیستیم، مشکل ما این است وگرنه هر چه اینها عربده بکِشند خُب چه چیزی را تحریم میکنند؟! رازق که اوست!
عزیزمان حاج آقای حسنزاده(حفظه الله) فرمود: به مجاز این سخن نمیگویم/ به حقیقت نگفتهای الله
خُب اگر ما بگوییم «مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یُمْسِکْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ» و این حرف را باور بکنیم آن وقت هر حرفی به ما بزنند اثری ندارد.
رزق به دست دیگری است، سماوات و ارض به دست دیگری است «لَهُ مَقَالِیدُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛ کلیددار اوست، خزینهدار اوست، ما نگران چه چیزی هستیم؟!
اگر ـ خدای ناکرده ـ این فکر نبود این جنگ ده ساله (این ده ساله است نه هشت ساله!)، دو سال ما گرفتار جنگ داخلی بودیم تا انقلاب پیروز شد، خلق ترکمن در گنبد آن آشوب را به پا کردند، مسلّح شدند، سنگر بستند، این عزیزانِ مازندران رفتند حل کردند، کردستان آشوب شد، خلق مسلمان آشوب کردند، خلق عرب آشوب کردند، این انفجارها شد، حزب جمهوری شد، شهدای نخستوزیری شد، دو سال ما مرتب گرفتار جنگ داخلی بودیم، الله حل کرد، هشت سال هم جنگ خارجی!
مگر هیچ کس باور میکرد اینها آمدند با هواپیمایشان این آسمان کرمانشاه عزیز را شیار کردند، ... اینها در چند دقیقه کلّ این آسمان کرمانشاه را شیار کردند ... آن روز صد شهید مردم بزرگوار کرمانشاه دادند.
«به حقیقت نگفتهایم الله»، نگران چه چیزی هستیم؟!
البته بحثها تا آخر هست، گفتگو هست، امّا هراس نیست که ـ خدای ناکرده ـ چیزی کم بیاوریم، نظام کوتاه بیاید، اسلام آسیب ببیند، اینها نیست.
«مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا» دری را که خدا طبق رحمت باز کند احدی نمیتواند تحریم بکند.
خدایا تو را به غیرت و قدرت خودت این نظام خودت را حفظ بفرما!
«و الحمد لله ربّ العالمین»
فراز پایانی درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 44 الی آخر
کلمات کلیدی:
در تعبیر بعدی فرمود «وَلاَ یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ» مَکرِ بد و زشت، دامنگیر خود آن ماکرین میشود.
در روایات ما هست که اهل بیت فرمودند «مَن حَفَر لأخیه بئراً وقع فیها»؛ کسی برای دیگری چاه بِکَند خودش به چاه میافتد.
«مَن سلّ سیف البغی قُتل به» ... کسی که شمشیر ظلم را از غلاف بیرون بیاورد با همان شمشیر کشته میشود؛ که ما امیدواریم به برکت قرآن و عترت به وسیله همین طالبان، به وسیله همین القاعده، بساط آمریکا برچیده بشود؛ میدانید اینها را همینها راهاندازی کردند.
این بیان ائمه است، بیان اهل بیت است، این حق است، صدق است؛ اینطور نیست که اینها جایی درس خوانده باشند یا با گمان این حرف را زده باشند.
فرمود هر کسی شمشیر ظلم را از غلاف در بیاورد با آن کُشته میشود؛ «مَن سلّ سیف البغی قُتل به»
این یقینی است، اینها را از همین آیات گرفتند، خود ائمه(علیهم السلام) گاهی به شاگردانشان میفرمودند «ما اگر مطلبی گفتیم از ما سؤال کنید "از کجای قرآن استفاده کردید؟"» ...
این «وَلاَ یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» حصر است؛ فرمود هر نقشه بد، دامنگیر خود آن نقّاش میشود ...
این انتقام است و تهدید ... شما هیچ انتظار ندارید مگر اینکه سنّت الهی درباره شما پیاده بشود؛ «فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ».
سنّت اوّلین چیست؟ در آیه 44 فرمود بروید بگردید ببینید سنّت اوّلین چیست؛ ما خیلیها را خاک کردیم.
در بخشهایی از قرآن کریم فرمود اینها که در برابر شما هستند هرگز به قدرتهای قبلی نبودند، ما آنها را از بین بردیم، اینها را هم از بین میبریم؛ اینها منتظر سنّت قبلی باشند.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 42 الی 44
کلمات کلیدی:
«أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَهُمْ نَذِیرٌ لَیَکُونُنَّ أَهْدَی مِنْ إِحْدَی الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِیرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً»
یعنی تنفّر اینها، رمیدن اینها بیشتر شد ... برای اینکه قبلاً یک کفر داشتند، الآن کفر مضاعف شد؛ قبلاً کفر به توحید بود، الآن هم به توحید هم به رسالت.
چرا این کار را کردند؟ «اسْتِکْبَاراً فِی الْأَرْضِ»، اینها مستکبرند.
با کافر میشود کنار آمد ولی با مستکبر نمیشود کنار آمد.
در بخشی از آیات قرآن دارد بالأخره بعضیها کافر هستند، خب با شما کاری ندارند شما هم با آنها کاری نداشته باشید؛ با کفار هم میتوانید زندگی مسالمتآمیز داشته باشید.
در آیه هشت سوره مبارکه «ممتحنه» همین است؛ فرمود کُفاری در عالَم هستند که کاری با شما ندارند، شما هم کاری با آنها ندارید، با آنها میتوانید زندگی مسالمتآمیز داشته باشید، عادلانه رفتار کنید ... به استناد همین آیه، اصولی هم از قانون اساسی تدوین شده است.
کفار در عالَم زیادند، ما که نمیتوانیم با همه بجنگیم ... کار ما این نیست؛ فرمود: «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»
فرمود کفاری که با شما کاری ندارند، تحریمی نکردند، مزاحمت ایجاد نکردند، ممانعت ایجاد نکردند، کسی که ممانعت ایجاد میکند اینها آنها را یاری نکردند، بدی نسبت به شما نکردند، خدا نهی نمیکند که شما نسبت به آنها نیکی کنید ... این برای کفار.
اما مستکبِر غیر از کافر است، فرمود «فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ» چرا؟ برای اینکه «إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ»، نه «لا اِیمان لهم» ...
نه چون ایمان ندارند، کافر هستند؛ خیلیها ایمان ندارند، کافرند، میشود با آنها زندگی کرد و کنار آمد؛ اما کسی که اَیمان ندارد(جمع «یَمین» یعنی قطعنامه، سوگند، توافق، موافقتنامه)، هیچ چیزی را به رسمیت نمیشناسد، خُب با چنین آدمی شما چگونه میتوانید زندگی کنید؟ ...
اینها قطعنامهشان، توافقشان، امضایشان را به رسمیّت نمیشناسند؛ «لاَیَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلّاً وَلاَ ذِمَّةً»، نه امضایشان محترم است، نه توافقشان محترم است.
خُب چگونه میتوانید با اینها زندگی کنید؟! امروز امضاء میکنند فردا انکار میکنند، امروز توافق میکنند فردا انکار میکنند ...
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 42 الی 44
کلمات کلیدی:
وقتی کسی مؤمن باشد، آیات الهی بر او تلاوت میشود «زَادَتْهُمْ إِیمَاناً»؛ وقتی کافر باشد آیات الهی بر او تلاوت میشود «فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ» ...
سرّش این است که الآن شما بهترین میوه و شادابترین میوه را وقتی به یک انسان سالم میدهید، این تناول میکند و فربه میشود.
ولی کسی که دستگاه گوارش او به زخم مبتلاست و میوه خام برای او ضرر دارد هر چه این میوه شیرین و پرآب را بیشتر مصرف بکند دردش بیشتر میشود؛ این میوه تقصیر ندارد، او در برابر این میوه یک عکسالعمل حادّی دارد.
آیات الهی نور است، هرگز کسی را گرفتار ظلمت نمیکند ولی قلب انسان تیره که در برابر این نور قرار میگیرد عکسالعملی نشان میدهد به صورت کفر و ارتداد و اشکال؛ لذا دردش افزوده میشود.
پس «و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» اما «وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً» همین آیه باعث میشود که مرض اینها بیشتر بشود برای اینکه اینها که «فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» وقتی آیه الهی میآید اینها انکار تازه دارند، نفرت تازه دارند، استکبار تازه دارند، سیّئهای بر سیّئات اینها افزوده میشود.
این سیّئهای که بر سیّئات اینها افزوده میشود منشأش آمدنِ این آیه است؟ نه ـ معاذ الله ـ آیه، سیّئه را اضافه کند.
آیه مثل میوه شاداب و شیرین است؛ این در برابر آن، عکسالعمل بد و تلخ و زشت نشان میدهد، بیماریاش بیشتر میشود.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 39 الی 42
کلمات کلیدی:
... این همه آبها هدر میرود، خُب بارها به عرضتان رسید علوفه دیگر انرژی هستهای نیست! این را ما از خارج وارد میکنیم! لبنیات گران است! دام گران است! گوشت گران است!
ما هزارها هکتار همسایه ی دیوار به دیوار دریاییم، این فقط عُرضه و مدیریت میخواهد!
علوفه را ما از ترکیه وارد بکنیم، یعنی چه؟
غرض این است اینکه میگویند قرآن، تمدّن میآورد و تمدّن ما در تدیّن ماست، همین است.
یعنی همه چیز را من به شما دادم، شما خلیفه ی من هستید، نماینده ی من هستید، قائم مقامِ من هستید، زمین را آباد کنید! آقا باشید!
اینکه گفته شد قرآن مهجور است نه برای اینکه ما حفظ بکنیم و جایزه بگیریم!
جامعه قرآنی یعنی همین؛ خوب بخواند، بفهمد و عمل بکند.
فرمود شما مدیریت دارید، من شما را مدیر کردم؛ خُب اگر کسی این قدرت را نداشته باشد که خدا نمیفرماید شما خلیفه من هستید!
خدا ـ معاذ الله ـ اشتباه میکند یا خدا ـ معاذ الله ـ خلاف میگوید؟!
پس معلوم میشود مدیریت در جامعه هست، حالا هر کسی یک گوشه ی کار.
این همه برکاتی که شما در دفاع مقدس و امثال ذلک دیدید، در نوآوری دیدید، در فنّاوری دیدید، روزانه میبینید، پس معلوم میشود هست.
فرمود این نیروها را من به شما دادم، چون این نیروها را من به شما دادم شما را جانشین خودم قرار دادم ... هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ فِی الْأَرْضِ از این به بعد اگر کسی کفر بورزد یا ایمان بیاورد دیگر مسؤول، خودش است.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 32 الی 38
کلمات کلیدی:
با پیاده شده آیات قرآن در جامعه، امثال تحریم فسون و فسانه است!
در سوره مبارکه «هود» گذشت هُوَ أَنشَأَکُم مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیَها
آنجا بحث شد که استعمار از مقدسترین واژههای قرآنی است، وقتی به دست ستمکاران افتاد جزء پلیدترین واژهها شد.
خدا فرمود من شما را استعمار کردم، یعنی چه؟
یعنی زمان و زمین را مزیّن کردم به مسائل علمی، شما را هم مجهّز کردم به نیروی تدبیر، شما را آوردم در زمین، از شما به جِد خواستم زمین را آباد کنید ... وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیَها، من به جدّ خواستم زمین را آباد کنید، هیچ احتیاجی به دیگری نداشته باشید، هر جا هم نفس میکشید روزی همانجاست.
خُب اگر این آیات قرآنی خوب در جامعه پیاده میشد تحریم و امثال تحریم فسون و فسانه بود، آن وقت اگر کلّ اطراف ایران را دیوار بکشند ما در اینجا کاملاً میتوانیم خودمان را تأمین کنیم، اگر قرآنی باشیم! چون همه چیز در این مملکت هست ...
هُوَ أَنشَأَکُم مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیَها؛ من استعمار کردم، من مستعمِرم، شما مستعمَر من هستید ... یعنی چه؟
یعنی امکانات را آفریدم، یک؛
هوش و استعداد را به شما دادم،دو؛
برای اینکه گدای دیگران نباشید، روی پای خودتان بایستید -که به آن میگویند «اقتصاد مقاومتی»(یعنی کسی که دارد، مقاوم است، کسی که ندارد چطور مقاومت میکند؟)-، سه؛
اما همین واژه مقدس قرآنی، شده جزء پلیدترین واژهها!
آنها که بیگانهاند میگویند زمان و زمین برای شما، نیرو برای شما، همه چیز برای شما، برای ما کار کنید!؛ معنای استعمار همین است!
این کودتای ننگین 28 مرداد اینطور بود؛ استعمار منحوس یعنی تمام امکانات برای شما، برای ما کار کنید [امّا] استعمار قرآنی این است که تمام امکانات برای خدا، به شما داد، آقای خودتان باشید!
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 32 الی 38
کلمات کلیدی:
در برزخ تا اثر عمل هست جامعش همان آیه سوره مبارکه «یس» است که فرمود: «وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا» در زمان حیات خودشان، «وَآثَارَهُمْ» که بعد از مرگ اینها میآید.
هر عمل خیری، هر سنّت حسنهای، کسی که قرضالحسنه را رایج کرده، وام دادن را رایج کرده، تسهیل ازدواج را رایج کرده، کسی سنّتی گذاشته، هیأت اُمنایی درست کرده که ازدواج جوان ها را تسهیل کنند، تا این فکر هست در نامه عمل او ثواب مینویسند، برای اینکه اثر آن است.
امّا کاری در برزخ بکند که این کار، کار جدید باشد با این کار ثواب ببرد اینچنین نیست؛ زیرا بعد از مرگ سخن از شریعت و نبوّت و اطاعت و عصیان نیست وگرنه آنجا میشد دنیا ...
بنابراین تکامل علمی فراوان است(یک) تبعاتِ اَعمالی که انسان در دنیا داشت نصیبش میشود(دو).
این آثار، اثر خیر را شامل میشود، اثر بد را هم شامل میشود.
کسی که بدآموزی کرده تا این سنّت سیّئه هست در نامه عمل او سیّئه مینویسند، این «وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ» همین است.
اثر چه حسنه باشد چه سیّئه باشد تا چهارشنبه سوری هست برای کسی که این سنّت سیّئه را گذاشته، سیّئه مینویسند؛ هر کسی که سنّتی گذاشته اگر حسنه باشد حسنه مینویسند ...
غرض این است که بین نفس و ایمان در دنیا اراده فاصله است(یک)، در آخرت کلاً این تعطیل است(دو).
مسأله علم چون بین نفس و علم، اراده فاصله نیست، اختیار فاصله نیست، چه در دنیا چه در برزخ چه در قیامت، انسان تکامل علمی دارد.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 32 الی 38
کلمات کلیدی:
راهکار اسلامی شدن دانشگاه ها- قسمت ششم(آخر)
ثمره علم بیدین/2
علم بیدین نتیجهاش همین جنگ جهانی اول و دوم است!
الآن که میبینید دم از صلح میزنند برای اینکه دست همه اینها روی ماشه بمب اتم است!
علم بیدین، نتیجهای جز از بین بردن هفتاد، هشتاد میلیون نفر ندارد!
الآن اینها رفتند در زبالهدان تاریخ! این در همین عصر ما بود ...
بنابراین اصلاً ما علم غیر دینی نداریم، برای اینکه معلوم غیر دینی نداریم.
در جهان خدا هست و افعال و آثار و احکام و حِکم و اقوال الهی است.
ما که در قم بحث میکنیم میگوییم خدا چنین گفت میشود دینی، آن استاد دانشگاه که میگوید خدا چنین کرد دینی نیست؟!
منتها او باید بداند مطابق آیاتِ سوره مبارکه «فاطر» که خدای سبحان به مهندسین کشاورزی، مهندسین معدنشناسی، نفتشناسها، گازشناسها، معدنشناسها بها داد فرمود إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ...
فراز پایانی درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 27 الی 30
کلمات کلیدی: