وقتی کسی مؤمن باشد، آیات الهی بر او تلاوت میشود «زَادَتْهُمْ إِیمَاناً»؛ وقتی کافر باشد آیات الهی بر او تلاوت میشود «فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ» ...
سرّش این است که الآن شما بهترین میوه و شادابترین میوه را وقتی به یک انسان سالم میدهید، این تناول میکند و فربه میشود.
ولی کسی که دستگاه گوارش او به زخم مبتلاست و میوه خام برای او ضرر دارد هر چه این میوه شیرین و پرآب را بیشتر مصرف بکند دردش بیشتر میشود؛ این میوه تقصیر ندارد، او در برابر این میوه یک عکسالعمل حادّی دارد.
آیات الهی نور است، هرگز کسی را گرفتار ظلمت نمیکند ولی قلب انسان تیره که در برابر این نور قرار میگیرد عکسالعملی نشان میدهد به صورت کفر و ارتداد و اشکال؛ لذا دردش افزوده میشود.
پس «و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» اما «وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً» همین آیه باعث میشود که مرض اینها بیشتر بشود برای اینکه اینها که «فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» وقتی آیه الهی میآید اینها انکار تازه دارند، نفرت تازه دارند، استکبار تازه دارند، سیّئهای بر سیّئات اینها افزوده میشود.
این سیّئهای که بر سیّئات اینها افزوده میشود منشأش آمدنِ این آیه است؟ نه ـ معاذ الله ـ آیه، سیّئه را اضافه کند.
آیه مثل میوه شاداب و شیرین است؛ این در برابر آن، عکسالعمل بد و تلخ و زشت نشان میدهد، بیماریاش بیشتر میشود.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 39 الی 42
کلمات کلیدی:
... این همه آبها هدر میرود، خُب بارها به عرضتان رسید علوفه دیگر انرژی هستهای نیست! این را ما از خارج وارد میکنیم! لبنیات گران است! دام گران است! گوشت گران است!
ما هزارها هکتار همسایه ی دیوار به دیوار دریاییم، این فقط عُرضه و مدیریت میخواهد!
علوفه را ما از ترکیه وارد بکنیم، یعنی چه؟
غرض این است اینکه میگویند قرآن، تمدّن میآورد و تمدّن ما در تدیّن ماست، همین است.
یعنی همه چیز را من به شما دادم، شما خلیفه ی من هستید، نماینده ی من هستید، قائم مقامِ من هستید، زمین را آباد کنید! آقا باشید!
اینکه گفته شد قرآن مهجور است نه برای اینکه ما حفظ بکنیم و جایزه بگیریم!
جامعه قرآنی یعنی همین؛ خوب بخواند، بفهمد و عمل بکند.
فرمود شما مدیریت دارید، من شما را مدیر کردم؛ خُب اگر کسی این قدرت را نداشته باشد که خدا نمیفرماید شما خلیفه من هستید!
خدا ـ معاذ الله ـ اشتباه میکند یا خدا ـ معاذ الله ـ خلاف میگوید؟!
پس معلوم میشود مدیریت در جامعه هست، حالا هر کسی یک گوشه ی کار.
این همه برکاتی که شما در دفاع مقدس و امثال ذلک دیدید، در نوآوری دیدید، در فنّاوری دیدید، روزانه میبینید، پس معلوم میشود هست.
فرمود این نیروها را من به شما دادم، چون این نیروها را من به شما دادم شما را جانشین خودم قرار دادم ... هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ فِی الْأَرْضِ از این به بعد اگر کسی کفر بورزد یا ایمان بیاورد دیگر مسؤول، خودش است.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 32 الی 38
کلمات کلیدی:
با پیاده شده آیات قرآن در جامعه، امثال تحریم فسون و فسانه است!
در سوره مبارکه «هود» گذشت هُوَ أَنشَأَکُم مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیَها
آنجا بحث شد که استعمار از مقدسترین واژههای قرآنی است، وقتی به دست ستمکاران افتاد جزء پلیدترین واژهها شد.
خدا فرمود من شما را استعمار کردم، یعنی چه؟
یعنی زمان و زمین را مزیّن کردم به مسائل علمی، شما را هم مجهّز کردم به نیروی تدبیر، شما را آوردم در زمین، از شما به جِد خواستم زمین را آباد کنید ... وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیَها، من به جدّ خواستم زمین را آباد کنید، هیچ احتیاجی به دیگری نداشته باشید، هر جا هم نفس میکشید روزی همانجاست.
خُب اگر این آیات قرآنی خوب در جامعه پیاده میشد تحریم و امثال تحریم فسون و فسانه بود، آن وقت اگر کلّ اطراف ایران را دیوار بکشند ما در اینجا کاملاً میتوانیم خودمان را تأمین کنیم، اگر قرآنی باشیم! چون همه چیز در این مملکت هست ...
هُوَ أَنشَأَکُم مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیَها؛ من استعمار کردم، من مستعمِرم، شما مستعمَر من هستید ... یعنی چه؟
یعنی امکانات را آفریدم، یک؛
هوش و استعداد را به شما دادم،دو؛
برای اینکه گدای دیگران نباشید، روی پای خودتان بایستید -که به آن میگویند «اقتصاد مقاومتی»(یعنی کسی که دارد، مقاوم است، کسی که ندارد چطور مقاومت میکند؟)-، سه؛
اما همین واژه مقدس قرآنی، شده جزء پلیدترین واژهها!
آنها که بیگانهاند میگویند زمان و زمین برای شما، نیرو برای شما، همه چیز برای شما، برای ما کار کنید!؛ معنای استعمار همین است!
این کودتای ننگین 28 مرداد اینطور بود؛ استعمار منحوس یعنی تمام امکانات برای شما، برای ما کار کنید [امّا] استعمار قرآنی این است که تمام امکانات برای خدا، به شما داد، آقای خودتان باشید!
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 32 الی 38
کلمات کلیدی:
در برزخ تا اثر عمل هست جامعش همان آیه سوره مبارکه «یس» است که فرمود: «وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا» در زمان حیات خودشان، «وَآثَارَهُمْ» که بعد از مرگ اینها میآید.
هر عمل خیری، هر سنّت حسنهای، کسی که قرضالحسنه را رایج کرده، وام دادن را رایج کرده، تسهیل ازدواج را رایج کرده، کسی سنّتی گذاشته، هیأت اُمنایی درست کرده که ازدواج جوان ها را تسهیل کنند، تا این فکر هست در نامه عمل او ثواب مینویسند، برای اینکه اثر آن است.
امّا کاری در برزخ بکند که این کار، کار جدید باشد با این کار ثواب ببرد اینچنین نیست؛ زیرا بعد از مرگ سخن از شریعت و نبوّت و اطاعت و عصیان نیست وگرنه آنجا میشد دنیا ...
بنابراین تکامل علمی فراوان است(یک) تبعاتِ اَعمالی که انسان در دنیا داشت نصیبش میشود(دو).
این آثار، اثر خیر را شامل میشود، اثر بد را هم شامل میشود.
کسی که بدآموزی کرده تا این سنّت سیّئه هست در نامه عمل او سیّئه مینویسند، این «وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ» همین است.
اثر چه حسنه باشد چه سیّئه باشد تا چهارشنبه سوری هست برای کسی که این سنّت سیّئه را گذاشته، سیّئه مینویسند؛ هر کسی که سنّتی گذاشته اگر حسنه باشد حسنه مینویسند ...
غرض این است که بین نفس و ایمان در دنیا اراده فاصله است(یک)، در آخرت کلاً این تعطیل است(دو).
مسأله علم چون بین نفس و علم، اراده فاصله نیست، اختیار فاصله نیست، چه در دنیا چه در برزخ چه در قیامت، انسان تکامل علمی دارد.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 32 الی 38
کلمات کلیدی:
راهکار اسلامی شدن دانشگاه ها- قسمت ششم(آخر)
ثمره علم بیدین/2
علم بیدین نتیجهاش همین جنگ جهانی اول و دوم است!
الآن که میبینید دم از صلح میزنند برای اینکه دست همه اینها روی ماشه بمب اتم است!
علم بیدین، نتیجهای جز از بین بردن هفتاد، هشتاد میلیون نفر ندارد!
الآن اینها رفتند در زبالهدان تاریخ! این در همین عصر ما بود ...
بنابراین اصلاً ما علم غیر دینی نداریم، برای اینکه معلوم غیر دینی نداریم.
در جهان خدا هست و افعال و آثار و احکام و حِکم و اقوال الهی است.
ما که در قم بحث میکنیم میگوییم خدا چنین گفت میشود دینی، آن استاد دانشگاه که میگوید خدا چنین کرد دینی نیست؟!
منتها او باید بداند مطابق آیاتِ سوره مبارکه «فاطر» که خدای سبحان به مهندسین کشاورزی، مهندسین معدنشناسی، نفتشناسها، گازشناسها، معدنشناسها بها داد فرمود إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ...
فراز پایانی درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 27 الی 30
کلمات کلیدی:
چرا در و دیوار حرم را می بوسیم؟
راهکار اسلامی شدن دانشگاه ها- قسمت پنجم
ثمره علم بیدین/1
میبینید اینکه در قرآن فرمود أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ، این را باور کنید!
مسافرتی ما سال 68 داشتیم رفتیم به ایتالیا، سفیر وقت به من میگفت پیرمرد کهنسالی بود در زمان حمله به مناطق مسکونی ایران به من میگفت «من الآن میفهمم به مردم ایران چه میگذرد.»
سفیر وقت گفت من به این پیرمرد گفتم «از کجا میفهمی که به مردم ایران چه میگذرد؟»
گفت «من در جنگ جهانی دوم در همین شهر بودم و حوادث سختی بر ما گذشت، مناطق مسکونی ما را بمباران کردند من میدانم به مردم چه سخت میگذرد.»
ایشان گفت من از این پیرمرد فرتوت پرسیدم «تلخترین حادثهای که برای تو در جنگ جهانی دوم پیش آمد و میگویی به ما خیلی سخت گذشت چه بود؟»
این پیرمرد گفت «تلخترین حادثهای که در زمان جنگ جهانی دوم هنگام بمباران کردن مناطق مسکونی، من دیدم این بود که بمبی آمده این کارخانه شرابسازی ما را ویران کرده ما یک هفته مجبور شدیم آب بخوریم! مگر آدم هم آب میخورد؟! آب برای قورباغه است!»
حالا باور کردید أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ؟! دیگر نگفت آب برای ماهی است!
این را که ما کتاب را میبوسیم برای همین است، در و دیوار این حرم را میبوسیم برای همین است، اینها ما را آدم کردند.
آنها با داشتن همه صنعتها حرفشان این است، این حیوان نیست؟!
تردید دارید أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ؟!
خُب اگر علم باشد، دین نباشد، همین است!
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 27 الی 30
کلمات کلیدی:
راهکار اسلامی شدن دانشگاه ها- قسمت چهارم
در انسانشناسی ما چطور بشناسیم؟ فرشته را چطور بشناسیم؟ ... انسان چیست؟ اینها را وحی مشخص میکند.
عقل سراج است، از چراغ کاری ساخته نیست؛ شما هزارتا چراغ داشته باشید وقتی راه نباشد کجا میخواهید بروید؟
صراط لازم است تا سراج، آن صراط را تشخیص بدهد؛ صراط کار انبیاست، مهندسی کار انبیاست، اینها رفتند گفتند ما رفتیم به دنبال ما بیایید!
یک راه خارجی نیست که ما آن راه را طی کنیم برویم؛ هر جا که پیغمبر و امام و اهل بیت(علیهم السلام) رفتند میشود راه (إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ*عَلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ).
با چراغِ تنها کسی به مقصد نمیرسد؛ چراغ، راه را تشخیص میدهد؛ راه از ذات اقدس الهی است.
مهندسینِ راه هم انبیاء و اولیاء هستند، آنها مبانی را مشخص کردند ...
ما با دو چراغ یعنی با عقل و نقل میفهمیم خدا به آنها چه گفته وگرنه خدا با ما سخن نگفته و نمیگوید.
خدا اسرار عالم را به انبیاء و اولیاء میفهماند؛ ما از کجا بفهمیم که انبیاء چه چیزی آوردند؟
ما دو راه داریم: یکی عقل است یکی نقل؛ از راه نقل و عقل -که باید با هم هماهنگ باشند- میفهمیم که انبیاء و اهل بیت چه فرمودند؛ از آنجا پی میبریم که خدا به اینها چه گفته.
بنابراین ما نباید توقع داشته باشیم که با موعظه بخواهیم مسیر دانشگاه را عوض کنیم، اینچنین نیست!
موعظه درصدی، پنج درصد، ده درصد ممکن است اثر بکند؛ حرف اول دانشگاه را دانش و کتاب علمی میزند.
آن بزرگان و اساتید هم باید بدانند که علم دینی به اینها شرف میدهد، به اینها عزّت میدهد، به اینها میگوید شما با مُردن نمیپوسید [بلکه] از پوست به در میآیید.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 27 الی 30
کلمات کلیدی:
راهکار اسلامی شدن دانشگاه ها- قسمت سوّم
در اصول هم مستحضرید که بحث درباره فعل امام دینی است، بحث درباره قول امام دینی است؛ خُب بحث درباره فعل امام دینی است، بحث درباره فعل خدا دینی نیست؟!
اگر گفتیم امام صادق چنین کرد میشود دینی، اگر گفتیم خدا چنین کرد دینی نیست؟!
بحث درباره قول خدا دینی است، بحث درباره فعل خدا دینی است [گرچه] ممکن است عالِم، کافر باشد، باور نداشته باشد.
سخن در علم دینی است؛ ابنابیالعوجاء ملعون که آمد خدمت امام صادق(سلام الله علیه) آن بیان نورانی امام صادق(سلام الله علیه) را شنید بعد گفت امام صادق اینچنین فرمود، آن منقولِ او دینی است ولو ناقل کافر باشد، ولو قبول نداشته باشد.
قبول و نکول عالِم هیچ سهمی در دینی بودن آن علم ندارد ...
اگر درباره فعل معصوم، قول معصوم، تقریر معصوم بحث کردیم میشود دینی، بالاتر از این، اگر بحث در فعل خدا و قول خدا و تقریر خدا بود میشود دینی، عالِم خواه بپذیرد خواه نپذیرد ...
بنابراین ما کاملاً میتوانیم بگوییم علم غیر دینی در عالَم محال است چون در عالَم غیر از خدا و احکام و آثار و اوصاف و افعال خدا چیز دیگری نیست، شما دارید فعل خدا را میشناسید.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 27 الی 30
کلمات کلیدی:
راهکار اسلامی شدن دانشگاه ها- قسمت دوّم
فلسفه الحادی اوّلین خیانتی که میکند به خودش خیانت میکند میشود الحادی؛ دومین خیانتی که میکند این است که همه علوم زیرمجموعه خود را ضدّ دین میکند، چون دین میشود فسون و فسانه.
اگر دین ـ معاذ الله ـ شد فسانه، علم دینی هم میشود خرافات؛ فلسفه الحادی اوّلین خیانت را به خودش میکند میشود ضدّ دین بعد همه علوم را میکند ضدّ دین.
اگر ـ انشاءالله ـ به راه رفت اوّلین خدمتی که میکند خود را فلسفه الهی میکند بعد مهمترین خدمتی که به همه علوم میکند این است که همه علوم را دینی میکند میگوید ما اصلاً علم غیر دینی نداریم.
چرا؟ چون فلسفه الهی میگوید شما مگر نمیخواهید درباره موجود بحث کنید؟ علم که درباره معدوم بحث نمیکند، علم درباره موجود بحث میکند.
فلسفه الهی میگوید من نقشه جامع جهان را دیدم، بالا را دیدم، پایین را دیدم، شرق و غرب را دیدم، شمال و جنوب را دیدم.
آنچه من با دید جهانبینی دیدم این است خدا هست و خدا، خدا هست و اسمای او، خدا هست و اوصاف او، خدا هست و اقوال او، خدا هست و افعال او، خدا هست و احکام او و بالأخره خدا هست و آثار او و دیگر هیچ؛ هیچ چیزی در عالَم نیست مگر خدا و آثار خدا.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 27 الی 30
کلمات کلیدی:
راهکار اسلامی شدن دانشگاه ها- قسمت اوّل
بیان ذلک به طور اجمال این است که ما تا نقشه جامع علمی جهانی نداشته باشیم هر گونه سخنی درباره اسلامی کردن دانشگاه بگوییم، طرح بدهیم، جزء بافت فرسوده خواهد بود.
اگر کسی نقشه جامع شهر را نداند، کوی و برزن درست کند پسفردا بافت فرسوده است.
ما تا ندانیم در جهان چه خبر است، چه کسی هست، چه کسی نیست، نمیتوانیم علم را دینی بدانیم، دانشگاه را اسلامی کنیم؛ این اصل اول.
اصل دوم این است که تنها علمی که میتواند مهندسی نقشه جامع علمی جهان را به عهده بگیرد فلسفه است؛ چون علوم دیگر که درباره جهان سخن نمیگویند، هر علمی مطابق موضوع خودش حرف میزند.
اگر فقه و اصول است که موضوعش مشخص است، اگر مهندسی گاز و نفت است که مشخص است، اگر کشاورزی و دامداری است که مشخص است، اگر پزشکی و بیطاری(*) است که مشخص است.
تنها علمی که درباره جهان حرف میزند فلسفه است، این اصل دوم.
فلسفه هم که بخواهد وارد جهان بشود اول سکولار است(سکولار یعنی بیتفاوت نه ضدّ دین)؛ چون هنوز ثابت نکرده که در جهان خدایی هست یا نیست تا به او معتقد باشد؛ اول بیطرف است این اصل سوم.
اگر ـ معاذ الله ـ کجراهه رفت، بیراهه رفت و به این پندار رسید که مبدأیی نیست، معادی نیست، عالَم بر اساس تصادف پیدا شده است، اوّلین اُفت و آفتی که دامنگیر آن میشود این است که خودش را لائیک میکند، سکولار میکند یعنی ضدّ دین میکند میشود فلسفه الحادی.
و اگر ـ انشاءالله ـ به راه رسید، درست فکر کرد، به این مقصد رسید که خدایی هست و ناظمی هست و اسمایی هست و اوصافی هست و مبدأیی هست و معادی هست، اوّلین خدمتی که میکند به خودش خدمت میکند میشود فلسفه الهی.
پی نوشت:
*- علم پزشکی ستوران-دامپزشکی
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 27 الی 30
کلمات کلیدی: