زنجیرِ آداب و عادات باطل/4
نحوست ایام/3
صدقه برای دفع نحوست به چه معناست؟
پرسش: اگر نحوستِ سفر به جهت مظروف آن باشد دیگر نباید بگویند صدقه بدهید.
پاسخ: بله، چون ذاتی که نیست طبق حادثه است، مظروف است «سیروا علی اسم الله»
حتی درباره قمر در عقرب و امثال ذلک این روایات در جریان مسافرت هست، فرمود درست است که فلان روز گفتند قمر در عقرب است اما «سیروا علی اسم الله» میتوانید با توکّل، با صدقه، با عنایتهای دیگر حتی در روزهای قمر در عقرب سفر بکنید.
البته قمر در عقرب و مانند آن، حوادثی که در عالَم پیش میآید در نهجالبلاغه این استدلال هست که یکی از این منجّمان آمده به حضور حضرت، گفت امروز اگر شما بروید شکست میخوری، برای اینکه امروز روز نحس است.
فرمود: آن طرف مقابل من هم امروز میآید بیرون، چطور برای او نحس نیست برای من نحس است؟! چطور او پیروز میشود؟!؛ این استدلال حضرت است در نهجالبلاغه به کسی که گفت امروز نرو شکست میخوری.
حالا یک وقت یک سلسله حوادث مربوط به خود شخص است، آن مطلب دیگر است وگرنه حضرت استدلال کرد فرمود شما که میگویید امروز نحس است هر کسی برود شکست میخورد، رقیب من هم امروز میآید بیرون، ما با هم امروز میجنگیم، چطور برای او سعد است برای من نحس است، او پیروز میشود من شکست میخورم؟! «فَمَن صدَّقَک فقد کذَّبَ بِالقُرآن»، اگر کسی حرف تو را گوش بدهد معلوم میشود قرآن را قبول ندارد.
آن وقت ما باید بالذّات و بالعرض را تشخیص بدهیم چه چیزی ذاتاً بد است، چه چیزی ذاتاً خوب است اگر معلوم شد چه چیزی ذاتاً بد است، چه چیزی ذاتاً خوب است بالعرض، قابل علاج است.
اگر معلوم شد زمانی بد است و این بد بودنش بالعرض است نه بالذّات، آن با صدقه، با صِله رَحِم، با امثال ذلک حل میشود.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
زنجیرِ آداب و عادات باطل/3
نحوست ایام/2
نحوست ماه صفر به چه معناست؟
پرسش: اینکه در ماه صفر روایات رسیده که بعضی ایام نحس است...
پاسخ: همان به مناسبت مظروف است؛ یک حادثه تلخی پیش آمد آن حادثه، آن زمان را آلوده کرد، آن مکان را آلوده کرد وگرنه خود این ظرفِ زمان یا ظرف مکان ذاتاً نحس باشند اینچنین نیست.
ذاتاً شب قدر، رحمت باشد نیست، این نزول قرآن است که آن را رحمت کرده با اینکه تلخترین حادثه در شب بیست و یکم و شب نوزدهم اتفاق افتاد، اما نزول قرآن این شبها را شبهای قدر کرده، آن حادثه نتوانست این عظمت نزول قرآن را تحتالشعاع قرار بدهد.
غرض این است که نحس میشود، بله یقیناً نحس است، بعضی روزها بد است، بعضی روزها خوب است؛ اما مظروف است که این ظرف را بد کرده ...
حق، صدق، خیر، حَسن، برکت و مانند آن سعد است؛ باطل، کذب، شرّ و قبیح، نحس است.
کار شماست، شما گرفتار اینها هستید، خودتان نحس هستید، خودتان مشئوم هستید، این شئامت در خود شماست «قَالُوا طَائِرُکُم مَعَکُمْ»
حالا ما را تهدید میکنید به رجم یا عذاب الیم اینها یعنی چه؟! «قَالُوا طَائِرُکُم مَعَکُمْ» اگر متذکِّر باشید ما حرف خوب آوردیم دعوت کردیم، بیّنه هم اقامه کردیم، قبول و نکول به عهده شماست.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
زنجیرِ آداب و عادات باطل/2
نحوست ایام/1
امروز روز نحس است یعنی چه؟!
آنها گفتند شما نحس هستید؛ انبیا آمدند گفتند بله، نحس حق است، اما نه زمان نحس است، نه زمین نحس است؛ آن متزمّن است که نحس است، آن متمکّن است که نحس است؛ بعد آن زمان و زمین را هم منشأ نحس و سعد میکنند، وگرنه ظرف چه نحوستی دارد؟!
زمان، ظرف حادثه است؛ مکان، ظرف حادثه است.
اگر آن متزمّن، نحس بود، آن زمان را نحس میکند؛ آن متمکّن نحس بود، آن مکان را نحس میکند.
و اگر در عالَم دیگر هم در مخزن الهی هم زمان و مکان وجود داشته باشند باز به تبع آن، مظروفهای خود نحس و سعد هستند ـ در بحث قبل هم ملاحظه فرمودید ـ همان روزی که «فِی یَوْمٍ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» است.
برای پیغمبر و مؤمنین روز سَعد بود که پیروز شدند، اینچنین نیست که یک روز ذاتاً نحس باشد.
این روایت تحفالعقول هم قبلاً در بحثهای وجود مبارک حضرت هادی خوانده شد که حضرت به یکی از اصحاب میفرماید تو آخر نزد ما میآیی، تو شاگرد ما هستی، چرا این حرف را میزنی؟! امروز روز نحس است یعنی چه؟! تو گناه خودت را بر گردن زمان میگذاری؟!
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
زنجیرِ آداب و عادات باطل/1
اغلالِ دست و پاگیر در ازدواج
الآن حرف وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) این است که ما با حیوانات فرق داریم، ما با نباتات فرق داریم، ما با اقوام دیگر فرق داریم.
نباتات بالأخره تلقیح در آنها هست، نر و مادهای دارند؛ حیوانات نر و مادهای دارند، این نر و ماده با هم جمع میشود.
ما نیامدیم که مذکر و مؤنث را با هم جمع کنیم؛ ما انبیاء یک چیز تازهای آوردیم و آن نکاح است؛ نکاح غیر از اجتماع مذکر و مؤنث است، غیر از اجتماع نر و ماده است.
«النکاح سنّتی» و اگر کسی نکاح بکند «مَن تزوّج فقد أحرز نصف دینه»؛ ما این را آوردیم! ما اجتماع مذکر و مؤنث را نیاوردیم!
این مهریه زیاد، این جهیزیه زیاد، این تجمّلپرستی، این مشکلات، این اغلال دست و پاگیر است!
این است که سنّ ازدواج را میبرد بالا و دهها مفاسد میآورد؛ فرمود انبیاء مخصوصاً وجود مبارک پیغمبر آمدند که این اغلالِ دست و پاگیر را از دست و پای جامعه باز کند.
فرمود «النکاح سنّتی»؛ اجتماع مذکر و مؤنث یا نر و ماده در حیوانات هم هست، در کفار هم هست، ما این را نیاوردیم.
«النکاح سنّتی»، «مَن تزوّج فقد أحرز نصف دینه» این اجتماع کجا و آن نکاح کجا!
غرض این است که اگر اغلال گفته شد، زنجیر گفته شد، اینها مصادیق فراوانی دارد.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
مفهوم غُل در قرآن کریم
زنجیرِ آداب و عادات باطل/مقدّمه
آیه «إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِی إِلَی الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ» ... لازم نیست غل آهنی باشد، همان خوی استکباری، همان «مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ» و مانند آن، این سدّی است، این ها گذشته را نمیبینند، آینده را نمیبینند؛ یک انسان خودمدار همین است.
گرچه در قیامت به این صورت در میآیند که «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ? ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ»، اما در دنیا همین رذایل اخلاقی میتواند غُل باشد.
اگر در بخشی از آیات قرآن کریم دارد «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»، بعضی از دلها واقعاً قفل است، حرف در آنها اثر نمیکند؛ این حقیقت است، مجاز نیست... فرمود واقعاً قلب یک عدّه قفل است، حرف در آنها اثر نمیکند ...
یا «کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ»؛ یک وقت انسان دستش با خاک و امثال خاک آلوده است رِیْن میگیرد، غبار میگیرد، چرک میگیرد؛ یک وقت گناه، قلب را آلوده میکند، چرکین میکند ...
در سوره مبارکه «اعراف» گذشت که انبیاء آمدند تا دست و پای مردم را باز کنند، مخصوصاً وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ... «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»
آن قوانین و آداب و عادات باطلِ دست و پاگیر، این غُل روی گردن اینهاست، انبیاء آمدند این را بردارند.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
دری را که او بگشاید کسی نمیتواند ببندد
در طلیعه این سوره فرمود «مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یُمْسِکْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ»؛ امور، ارزاق، شئون، مقامات، همه اینها در اختیار ذات اقدس الهی است.
دری را که او بگشاید کسی نمیتواند ببندد؛ دری را که او ببندد کسی نمیتواند بگشاید.
واقعاً این قرآن را که ما بالای سر میگذاریم، باید حیات ما را تأمین کند.
یعنی وقتی پذیرفتیم که این کتاب میگوید دری را که خدا از روی رحمت باز کند هیچ کسی نمیتواند ببندید، این مسئله تحریم میشود افسانه!
مشکل ما این است که ما موحّد نیستیم، مشکل ما این است وگرنه هر چه اینها عربده بکِشند خُب چه چیزی را تحریم میکنند؟! رازق که اوست!
عزیزمان حاج آقای حسنزاده(حفظه الله) فرمود: به مجاز این سخن نمیگویم/ به حقیقت نگفتهای الله
خُب اگر ما بگوییم «مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یُمْسِکْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ» و این حرف را باور بکنیم آن وقت هر حرفی به ما بزنند اثری ندارد.
رزق به دست دیگری است، سماوات و ارض به دست دیگری است «لَهُ مَقَالِیدُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛ کلیددار اوست، خزینهدار اوست، ما نگران چه چیزی هستیم؟!
اگر ـ خدای ناکرده ـ این فکر نبود این جنگ ده ساله (این ده ساله است نه هشت ساله!)، دو سال ما گرفتار جنگ داخلی بودیم تا انقلاب پیروز شد، خلق ترکمن در گنبد آن آشوب را به پا کردند، مسلّح شدند، سنگر بستند، این عزیزانِ مازندران رفتند حل کردند، کردستان آشوب شد، خلق مسلمان آشوب کردند، خلق عرب آشوب کردند، این انفجارها شد، حزب جمهوری شد، شهدای نخستوزیری شد، دو سال ما مرتب گرفتار جنگ داخلی بودیم، الله حل کرد، هشت سال هم جنگ خارجی!
مگر هیچ کس باور میکرد اینها آمدند با هواپیمایشان این آسمان کرمانشاه عزیز را شیار کردند، ... اینها در چند دقیقه کلّ این آسمان کرمانشاه را شیار کردند ... آن روز صد شهید مردم بزرگوار کرمانشاه دادند.
«به حقیقت نگفتهایم الله»، نگران چه چیزی هستیم؟!
البته بحثها تا آخر هست، گفتگو هست، امّا هراس نیست که ـ خدای ناکرده ـ چیزی کم بیاوریم، نظام کوتاه بیاید، اسلام آسیب ببیند، اینها نیست.
«مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا» دری را که خدا طبق رحمت باز کند احدی نمیتواند تحریم بکند.
خدایا تو را به غیرت و قدرت خودت این نظام خودت را حفظ بفرما!
«و الحمد لله ربّ العالمین»
فراز پایانی درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 44 الی آخر
کلمات کلیدی:
در تعبیر بعدی فرمود «وَلاَ یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ» مَکرِ بد و زشت، دامنگیر خود آن ماکرین میشود.
در روایات ما هست که اهل بیت فرمودند «مَن حَفَر لأخیه بئراً وقع فیها»؛ کسی برای دیگری چاه بِکَند خودش به چاه میافتد.
«مَن سلّ سیف البغی قُتل به» ... کسی که شمشیر ظلم را از غلاف بیرون بیاورد با همان شمشیر کشته میشود؛ که ما امیدواریم به برکت قرآن و عترت به وسیله همین طالبان، به وسیله همین القاعده، بساط آمریکا برچیده بشود؛ میدانید اینها را همینها راهاندازی کردند.
این بیان ائمه است، بیان اهل بیت است، این حق است، صدق است؛ اینطور نیست که اینها جایی درس خوانده باشند یا با گمان این حرف را زده باشند.
فرمود هر کسی شمشیر ظلم را از غلاف در بیاورد با آن کُشته میشود؛ «مَن سلّ سیف البغی قُتل به»
این یقینی است، اینها را از همین آیات گرفتند، خود ائمه(علیهم السلام) گاهی به شاگردانشان میفرمودند «ما اگر مطلبی گفتیم از ما سؤال کنید "از کجای قرآن استفاده کردید؟"» ...
این «وَلاَ یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» حصر است؛ فرمود هر نقشه بد، دامنگیر خود آن نقّاش میشود ...
این انتقام است و تهدید ... شما هیچ انتظار ندارید مگر اینکه سنّت الهی درباره شما پیاده بشود؛ «فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ».
سنّت اوّلین چیست؟ در آیه 44 فرمود بروید بگردید ببینید سنّت اوّلین چیست؛ ما خیلیها را خاک کردیم.
در بخشهایی از قرآن کریم فرمود اینها که در برابر شما هستند هرگز به قدرتهای قبلی نبودند، ما آنها را از بین بردیم، اینها را هم از بین میبریم؛ اینها منتظر سنّت قبلی باشند.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 42 الی 44
کلمات کلیدی:
«أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَهُمْ نَذِیرٌ لَیَکُونُنَّ أَهْدَی مِنْ إِحْدَی الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِیرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُوراً»
یعنی تنفّر اینها، رمیدن اینها بیشتر شد ... برای اینکه قبلاً یک کفر داشتند، الآن کفر مضاعف شد؛ قبلاً کفر به توحید بود، الآن هم به توحید هم به رسالت.
چرا این کار را کردند؟ «اسْتِکْبَاراً فِی الْأَرْضِ»، اینها مستکبرند.
با کافر میشود کنار آمد ولی با مستکبر نمیشود کنار آمد.
در بخشی از آیات قرآن دارد بالأخره بعضیها کافر هستند، خب با شما کاری ندارند شما هم با آنها کاری نداشته باشید؛ با کفار هم میتوانید زندگی مسالمتآمیز داشته باشید.
در آیه هشت سوره مبارکه «ممتحنه» همین است؛ فرمود کُفاری در عالَم هستند که کاری با شما ندارند، شما هم کاری با آنها ندارید، با آنها میتوانید زندگی مسالمتآمیز داشته باشید، عادلانه رفتار کنید ... به استناد همین آیه، اصولی هم از قانون اساسی تدوین شده است.
کفار در عالَم زیادند، ما که نمیتوانیم با همه بجنگیم ... کار ما این نیست؛ فرمود: «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»
فرمود کفاری که با شما کاری ندارند، تحریمی نکردند، مزاحمت ایجاد نکردند، ممانعت ایجاد نکردند، کسی که ممانعت ایجاد میکند اینها آنها را یاری نکردند، بدی نسبت به شما نکردند، خدا نهی نمیکند که شما نسبت به آنها نیکی کنید ... این برای کفار.
اما مستکبِر غیر از کافر است، فرمود «فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ» چرا؟ برای اینکه «إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ»، نه «لا اِیمان لهم» ...
نه چون ایمان ندارند، کافر هستند؛ خیلیها ایمان ندارند، کافرند، میشود با آنها زندگی کرد و کنار آمد؛ اما کسی که اَیمان ندارد(جمع «یَمین» یعنی قطعنامه، سوگند، توافق، موافقتنامه)، هیچ چیزی را به رسمیت نمیشناسد، خُب با چنین آدمی شما چگونه میتوانید زندگی کنید؟ ...
اینها قطعنامهشان، توافقشان، امضایشان را به رسمیّت نمیشناسند؛ «لاَیَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلّاً وَلاَ ذِمَّةً»، نه امضایشان محترم است، نه توافقشان محترم است.
خُب چگونه میتوانید با اینها زندگی کنید؟! امروز امضاء میکنند فردا انکار میکنند، امروز توافق میکنند فردا انکار میکنند ...
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 42 الی 44
کلمات کلیدی:
وقتی کسی مؤمن باشد، آیات الهی بر او تلاوت میشود «زَادَتْهُمْ إِیمَاناً»؛ وقتی کافر باشد آیات الهی بر او تلاوت میشود «فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ» ...
سرّش این است که الآن شما بهترین میوه و شادابترین میوه را وقتی به یک انسان سالم میدهید، این تناول میکند و فربه میشود.
ولی کسی که دستگاه گوارش او به زخم مبتلاست و میوه خام برای او ضرر دارد هر چه این میوه شیرین و پرآب را بیشتر مصرف بکند دردش بیشتر میشود؛ این میوه تقصیر ندارد، او در برابر این میوه یک عکسالعمل حادّی دارد.
آیات الهی نور است، هرگز کسی را گرفتار ظلمت نمیکند ولی قلب انسان تیره که در برابر این نور قرار میگیرد عکسالعملی نشان میدهد به صورت کفر و ارتداد و اشکال؛ لذا دردش افزوده میشود.
پس «و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» اما «وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً» همین آیه باعث میشود که مرض اینها بیشتر بشود برای اینکه اینها که «فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» وقتی آیه الهی میآید اینها انکار تازه دارند، نفرت تازه دارند، استکبار تازه دارند، سیّئهای بر سیّئات اینها افزوده میشود.
این سیّئهای که بر سیّئات اینها افزوده میشود منشأش آمدنِ این آیه است؟ نه ـ معاذ الله ـ آیه، سیّئه را اضافه کند.
آیه مثل میوه شاداب و شیرین است؛ این در برابر آن، عکسالعمل بد و تلخ و زشت نشان میدهد، بیماریاش بیشتر میشود.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 39 الی 42
کلمات کلیدی:
... این همه آبها هدر میرود، خُب بارها به عرضتان رسید علوفه دیگر انرژی هستهای نیست! این را ما از خارج وارد میکنیم! لبنیات گران است! دام گران است! گوشت گران است!
ما هزارها هکتار همسایه ی دیوار به دیوار دریاییم، این فقط عُرضه و مدیریت میخواهد!
علوفه را ما از ترکیه وارد بکنیم، یعنی چه؟
غرض این است اینکه میگویند قرآن، تمدّن میآورد و تمدّن ما در تدیّن ماست، همین است.
یعنی همه چیز را من به شما دادم، شما خلیفه ی من هستید، نماینده ی من هستید، قائم مقامِ من هستید، زمین را آباد کنید! آقا باشید!
اینکه گفته شد قرآن مهجور است نه برای اینکه ما حفظ بکنیم و جایزه بگیریم!
جامعه قرآنی یعنی همین؛ خوب بخواند، بفهمد و عمل بکند.
فرمود شما مدیریت دارید، من شما را مدیر کردم؛ خُب اگر کسی این قدرت را نداشته باشد که خدا نمیفرماید شما خلیفه من هستید!
خدا ـ معاذ الله ـ اشتباه میکند یا خدا ـ معاذ الله ـ خلاف میگوید؟!
پس معلوم میشود مدیریت در جامعه هست، حالا هر کسی یک گوشه ی کار.
این همه برکاتی که شما در دفاع مقدس و امثال ذلک دیدید، در نوآوری دیدید، در فنّاوری دیدید، روزانه میبینید، پس معلوم میشود هست.
فرمود این نیروها را من به شما دادم، چون این نیروها را من به شما دادم شما را جانشین خودم قرار دادم ... هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ فِی الْأَرْضِ از این به بعد اگر کسی کفر بورزد یا ایمان بیاورد دیگر مسؤول، خودش است.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 32 الی 38
کلمات کلیدی: