شما میبینید دین اعتکافی در مسجد دارد که همه ما میشناسیم، «مرابطه»ای دارد که اعتکاف در مرز است و آن را کمتر میشناسیم، برای اینکه کمتر آن کار را کردیم و کمتر کسی توفیق پیدا می کند که حداقل سه روز و حداکثر چهل روز برود مرزداری کند.
مسجد چون آمدنش رایگان است جا پیدا نمیشود؛ اما مرزداری هم همین اعتکاف است، منتها در اعتکاف میگویند روزه بگیر و بخواب و در آن جا میگویند نخواب که مبادا اسیر شوی... آن جا مشتری ندارد، اما مسجد چهارده هزار، پانزده هزار، شانزده هزار، چون کار رایجی است و ارزان است، مشتری دارد. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
تنها مشکل امروز جهان این است که نمیداند این قدرت را در چه راه صرف کند، همه تلاش و کوشش آنها این است که بگویند «قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلی» (1) و الآن هم که میبینید دم از دموکراسی میزنند، برای این است که دست همه اینها روی ماشه بمب اتم است؛ از بس اینها آدم کشتند خسته شدند!
چند بار به عرضتان رسید، جنگ جهانی اول و دوم را همینها راهاندازی کردند و در ظرف یک قرن بیش از هفتاد هشتاد میلیون نفر را اینها کشتند که الآن آمدند دم از دموکراسی و آزادی و امنیت میزنند، از بس کُشتند خسته شدند و منتظر هستند که راه نجاتی باشد و آن راه نجات اسلام است.
اسلام میگوید اگر قدرت داشتی که معدن مِس مثل آب روان در اختیارت باشد، از این ظرف بساز نه شمشیر!
اگر مثل داوود پیغمبر شدی که آهن را توانستی نرم کنی با آن زره بباف نه شمشیر!
این حرف دین است و این برای همیشه حرفی است برای جوامع بشر و اینکه فرمود «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ» (2) به این جهت است.
همین است که میتواند جهان را اداره کند و این است که میتواند امنیت بیاورد، آزادی بیاورد و استقلال بیاورد وگرنه با تروریستپروری و داعش?پروری و سوریه را به آشوب کشاندن و در کشورهای دیگر هم فساد فراهم کردن هرگز جهان آرام نمیشود، اینها بیجا طبل ستم میکوبند.
فرمود او «أید» و قدرت داشت، میخواهی بفهمی قدرت داوود چه بود؟ «إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ» (3) ...
اینها در واقع حیوانات را رام کردند، اینکه دارد ما حیوان را رام میکنیم مگر برای تأسّی است؟ درباره انسانها جا برای تأسّی است، اما درباره حیوانات چه اصراری دارد که قرآن کریم بگوید فلان حیوان را داوود و سلیمان رام کردند؟
یعنی حداقل «کَالْأَنْعامِ» باشید و از «أَضَلُّ» نباشید! ... حالا اصرار قرآن کریم چه در سوره «سبأ» چه در سوره «ص» و چه در سایر سوَر این است که اینها حیوان را تربیت کردند.
یعنی این غرب باید بداند که از حیوان کمتر نیست؛ هر روز جنگ، هر روز تحریم، هر روز کشتار، هر روز آشوب!
اگر این جنگ جهانی اول و دوم مقداری از حافظه اینها بگذرد اینها ـ خدای ناکرده ـ دست به جنگ جهانی سوم میزنند.
مگر وحشیّت اسرائیل کم است؟! شصت سال عدّهای را در مکانی مانند اردوگاه نگه داشته، مگر حیوانیّت از این بدتر است؟
انبیا آمدند بگویند ما قدرت داریم، آن هم بیش از آن مقداری که در اختیار افراد عادی است و از بهترین قدرت، برترین استفاده را بردیم.
یادداشت مرتبط قبلی:
دموکراسی خواهی بعد از آدم کُشی
پی نوشت ها:
1. سوره طه، آیه64
2. سوره اسراء، آیه9
3. آیه 18 سوره محل بحث
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 17 الی 24
کلمات کلیدی:
درباره انسان، محدوده او را از لحاظ درون مرزبندی کرده است؛ محدوده او را از نظر برونمرزی مشخص کرد و گفت انسان این است، اگر از این محدوده بیرون رفت «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (2)
این تحقیر و سبّ و لعن نیست، این تحقیق است؛ میفرماید اگر کسی از این محدوده? درونمرزی انسان را که ما گفتیم بیرون رفت و از محدوده? برونمرزی انسان را که ما تبیین کردیم بیرون رفت، این واقعاً حیوان است.
نه اینکه بخواهد بد بگوید، میفرماید سه راه دارد:
1- یا چشم باطن پیدا کن؛ نظیر صحنه عرفات که وجود مبارک امام سجاد و امام باقر (سلام الله علیهما) آن صحنه?ها را به اصحابشان نشان دادند (2و3)، درون افراد را هماکنون ببین.
2- یا به حرف معصومان اکتفا کن که اینها میگویند واقعاً «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ»
3- یا چند روز صبر کن که «عندالموت» باطن افراد برای شما روشن میشود.
اینکه خدای سبحان میفرماید «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» این سخن از تحقیر و اهانت و سبّ و اینها نیست.
بعد از این دو مرزبندی درونی و بیرونی، فرمود اگر کسی از این محدودهها بیرون رفت «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»
پی نوشت ها:
1. سوره اعراف، آیه 179
2. مستدرک الوسائل، ج10، ص39؛ «قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ هُوَ وَاقِفٌ بِعَرَفَاتٍ لِلزُّهْرِیِّ کَمْ تُقَدِّرُ هَاهُنَا مِنَ النَّاسِ قَالَ أُقَدِّرُ أَرْبَعَةَ آلَافِ أَلْفٍ وَ خَمْسَمِائَةِ أَلْفٍ کُلُّهُمْ حُجَّاجٌ قَصَدُوا اللَّهَ بِآمَالِهِمْ وَ یَدْعُونَهُ بِضَجِیجِ أَصْوَاتِهِمْ فَقَالَ لَهُ یَا زُهْرِیُّ مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِیجَ...».
3. بحارالانوار، ج46، ص261؛ «قَالَ أَبُو بَصِیرٍ لِلْبَاقِرِ(علیه السلام) مَا أَکْثَرَ الْحَجِیجَ وَ أَعْظَمَ الضَّجِیجَ فَقَالَ بَلْ مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِیجَ...».
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 11 الی 17
کلمات کلیدی:
قبل از طمأنینه، تصدیق و تکذیب نکنید!/2
هیچکس حق ندارد بدون علم نفس بکشد!
در استخر علم انسان شنا میکند که این میشود دین، از این شیرینتر؟! از این زیباتر؟!
این کتاب را آدم بالای سر میگذارد؛ این مسأله قرآن به سر گذاشتن توقیفی نیست که همان لیالی قدر باشد، هر شب انسان میتواند قرآن به سر داشته باشد.
می گوید شما در استخر علم شنا کن، در منزل خودت یک استخر علم داشته باشی و در علم شنا کن!
بالأخره انسان یا تکذیب میکند یا تصدیق و یا قبول میکند یا نکول، فرمود هر دو باید عالمانه باشد.
انسان یا تابع است یا متبوع، اگر متبوع بود، مرجع بود، استاد بود، رهبر بود، مسؤول بود، باید عالمانه باشد و همچنین تابع بود باید عالمانه باشد.
این دو آیه سوره مبارکه «حج» همین طور است که فرمود «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنیرٍ * ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» (1)
بدون علم حرکت میکند یک عدّه را به دنبال خود راهاندازی میکند و میخواهد آنها را گمراه کند.
برخی هم «یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَریدٍ» (2)، به دنبال هر کسی راه میافتد.
فرمود اگر تابع و مقلّدی، محقّقانه باشد؛ متبوعی، محقّقانه باشد.
از این شیرینتر که هیچ کس حق ندارد بدون علم نفس بکشد و باید عالمانه و محقّقانه باشد؟! بالأخره در تقلید که نباید مقلّد باشد، در تقلید باید محقّق باشد.
پی نوشت ها:
1. سوره حج، آیات8 و 9
2. سوره حج، آیه3
مطالب مرتبط قبلی:
1- بدون تحقیق، حرفی را نپذیرید!
2- اسلامی حرف نزنید و جاهلی فکر کنید!
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 1 الی 8
کلمات کلیدی:
قبل از طمأنینه، تصدیق و تکذیب نکنید!/1
اسلامی حرف نزنید و جاهلی فکر کنید!
این از بهترین راههای قرآن کریم است که فرمود انسان دو سیم خاردار دارد و دو طرف او بسته است.
بخواهد رأی مثبت بدهد، الاّ ولابد باید یقین و یا حداقل طمأنینه داشته باشد و بخواهد رأی منفی بدهد الاّ ولابد باید یقین داشته باشد یا طمأنینه.
هم «لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» (1) است، هم «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحیطُوا بِعِلْمِهِ» (2) است.
فرمود بالأخره میخواهی رأی بدهی، چیزی را اثبات کنی، چیزی را نفی کنی، چیزی را تصدیق کنی و چیزی را تکذیب کنی، اینچنین نباشد که در تصدیق و تکذیبت رها باشی!، اسلامی حرف بزنی و جاهلی فکر کنی!
اگر کسی برهان نداشت، سر تکان داد، امضا کرد و قیام و قعود داشت، این اسلامی حرف زد و جاهلی فکر کرد؛ او در قیامت با جاهلیّت محشور میشود، برای اینکه برای تصدیق و تکذیب معیاری نداشت.
این دو آیه، دو سیم خاردار است؛ بخواهی از آن طرف بروی مرز بسته است یا از این طرف فرار کنی مرز بسته است.
بخواهی چیزی را بپذیری، «لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»؛ بخواهی چیزی را نفی کنی، «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحیطُوا بِعِلْمِهِ».
تا صد درصد طمأنینه حاصل نشد تکذیب نکنید!
تا صد درصد طمأنینه حاصل نشد تصدیق نکنید!
پی نوشت ها:
1. سوره اسراء، آیه36
2. سوره یونس، آیه39
مطلب مرتبط قبلی: بدون تحقیق، حرفی را نپذیرید!
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 1 الی 8
کلمات کلیدی:
الآن در این هفت میلیارد بشر چند نفر هستند که نامشان باقی مانده؟ همین پنج شش پیامبر می باشند که هفت هشت میلیارد بشر را دارند اداره میکنند؛ ابراهیم هست و موسی هست و عیسی هست و وجود مبارک پیغمبر(علیهم الصلاة و علیهم السلام)، اینها هستند که جهان را میگردانند.
فرمود اینها میمانند وگرنه در مورد آن سلاطین و آن پادشاهان گذشته، فرمود «جَعَلْناهُمْ أَحادیثَ» (1)؛ فرمود شما کتابهای تاریخ را ورق بزنید و نبش قبر بکنید تا از لای کتاب تاریخ نام این ها را در بیاورید؛ فرمود ما اینها را حدیث قرار دادیم.
روزی در این مملکت ساسانی بودند، سامانی و مانند آنها بودند، طرزی اینها را ما برمیداریم که «کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ» (2)؛ اینها که ریشههای دویست ساله، سیصد ساله کمتر و بیشتر داشتند، تعبیر قرآن این است که ما طرزی اینها را ریشهکن میکنیم که گویا اصلاً دیروز در این سرزمین نبودند (کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ).
میدانید یک چنار کهنسالی که صد سال سابقه دارد وقتی این را کَندند، گودالی پیدا میشود و مدتها این جایش خالی است، اما یک علف یک سانتی که در کنار نهر سبز است، وقتی این علف را شما بکَنید معلوم نیست که دیروز در اینجا علفی بود!
فرمود اینها که ریشه کهن داشتند، دویست سال، سیصد سال، ما طرزی اینها را ریشهکن میکنیم ـ مثل یک علف یک سانتی ـ که گویا دیروز در این سرزمین نبودند.
این همه آثاری که برای پهلوی در خیابان و بیابان بود، هر جا میرفتی تبلیغ پهلوی بود، بعد از انقلاب هیچ خبری از اینها نیست (کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ)، اما نام شهدا، نام انبیا و نام اولیا هست.
بارها به عرضتان رسید هفتاد یا هشتاد میلیون کم نیست، هفتاد هشتاد میلیون نفر را اینها در جنگ جهانی اول و دوم در کمتر از پنجاه سال کُشتند؛ بسیاری از شماها حتی نمیدانید چقدر کشته دادند، چه رسد به افراد عادی! وقتی شماها اصلاً ندانید که هفتاد یا هشتاد میلیون کشته شدند افرادی عادی هم یقیناً نمیدانند، اما 72 نفر در 1400 سال قبل شهید شدند هنوز هم که هنوز است شرق و غرب را اینها گرفتند، این معنای ماندن است!
اینها را هر چه خواستند نگه بدارند نشد و آنها را هر چه خواستند مستور بکنند نشد.
پانصد سال «بنیالعباس» با قبر مطهر حضرت جنگیدند نشد، اموی جنگید، مروانی جنگید، پنج قرن «بنیالعباس» جنگید نشد، هشتاد میلیون را در همین قرن کشتند!
پرسش: موارد نسخ را می شود پیدا کرد، الان خلفای سه گانه ...
پاسخ: آنها هم در پناه قرآن و عترت هستند، آنها هم به نام دین هستند و اگر به نام دین نبود نمیماندند.
اینها هم در پناه غدیر، سقیفه را نگه داشتند؛ اینها هم در پناه اهل بیت، این را نگه داشتند؛ اینها به برکت غدیر و به عنوان خلیفه نام خودشان را حفظ کردند؛ اینها اگر وجود مبارک پیغمبر نبود، مسئله خلافت و امامت نبود نمیماندند، اینها به برکت آنها ماندند.
غرض این است که اینها خیال میکنند که میمانند (یعنی سلاطین و طاغیان)، در حالی که همه اینها رخت برمی بندند.
فرمود هیچ کدام از اینها نمیمانند ...
پی نوشت ها:
1. سوره مومنون، آیه44
2. سوره یونس، آیه24
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 1 الی 8
کلمات کلیدی:
مرحوم کلینی در جلد هشت کافی دارد در هنگام تبعید اباذر(رضوان الله علیه) به ربذه، خلیفه وقت دستور داد کسی او را بدرقه نکند؛ ولی حضرت امیر و فرزندانشان اعتنا نکردند و تا مرز وداع، اباذر را بدرقه کردند.
هرکدام از این بزرگواران ـ وجود مبارک حضرت امیر، امام حسن، امام حسین(علیهم السلام و علیهم الصلاة) ـ فرمایشاتی فرمودند، چند نفری هم که خدمتشان بودند هم حرف زدند و او را تسلیت و دلداری میدادند که خدا هست و صابر باش.
این[اباذر] در پاسخ به وجود مبارک حضرت امیر عرض کرد که من معتقدم و باورم این است که اگر تمام روی زمین مثل مِس شود که علفی سبز نشود و هیچ قطره بارانی از آسمان نبارد، خدا میتواند بنده خود را روزی بدهد (*)؛ این توحید محض است!
اباذر معصوم نیست، حرفش حجّت نیست؛ ولی این حرف را در پیشگاه سه معصوم گفت که میشود حجّت.
مرحوم کلینی که این را در جلد هشت کافی نقل کرد، نه برای اینکه حرف ابیذر است، [بلکه] برای اینکه در پیشگاه سه معصوم است و تقریر شده است؛ حضرت امیر دیگر نفرمود این اغراق است!
اگر ملت ما اینطور اباذری فکر کند، تحریم هیچ اثری ندارد!
بالأخره ما در پناه قرآن و عترت هستیم، این حرفها را باور کردیم، لکن به این شرط که اختلاس در ما نباشد، کذب نباشد، دروغ نباشد، بازی نباشد.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 143 الی 160
پی نوشت ها:
*- الکافی(ط ـ اسلامی)، ج8، ص208
مطالب مرتبط قبلی:
1-مبادا کسی در این تحریمها بلرزد!
2- هراس از تحریم،جفا به قرآن کریم!
کلمات کلیدی:
شعارِ رسمی مستضعفانِ امروز: «اطلبوا العلم ولو بِقُم»
الآن هم شما میبینید در بین این هفت میلیارد بشر اسم پنج شش نفر مطرح هست که نوح هست و ابراهیم هست و موسی هست و عیسی هست و وجود مبارک پیغمبر(علیهم الصلاة و علیهم السلام)؛ اینها هستند که جهان را میگردانند.
هر جا سخن از عبادت و حق و تمدّن است همین پنج شش نفر هستند که دارند عالَم را اداره میکنند.
فرمود اینها پیروزند و اینها ماندنی هستند، لکن درباره دیگران که اصلاً لفظی نیست، فرمود: «وَ جَعَلْناهُمْ أَحادیثَ»(1)؛ ما اینها را دفن کردیم. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
زنها، خواهرها و دخترها باید واقعاً عظمت مقام مادری را بدانند.
مکرّر خدای سبحان از عظمت خلقت یاد کرد فرمود «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ»(1) و بعد هم فرمود «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»(2)
این را کجا انجام داد؟ آیا این نظیر سلولهای بنیادی است که در شیشه یا در ظرف خاصّی که ادراک ندارد خدا «أَحْسَنُ الْخالِقینَ» میشود «فَتَبارَکَ اللَّهُ» میگوید؟! ... یا در حوزه نفسِ مادری این کار را میکند؟!
چنین است؛ منتها زن علمِ به علم ندارد، اما اگر صدیقه کبرا باشد میداند که دارد چه کار میکند؛ فرق آن حضرت با دیگران در این مطلب است.
اینکه از نشئهای، حقیقتی را در مجرای فیض خالقیّت خودش به نام مادر به کودک میدهد، اگر مادری مثل زهرا(سلام الله علیها) باشد میداند که اینجا چه خبر است؛ این نظیر سلول های بنیادی نیست که در شیشه یا غیر شیشه، نطفه یا غیر نطفه، آن گوشت بدن یا پوست بدن را جمع کنند، به صورت حیوان در بیاید و آن شیشه نفهمد که چه خبر است.
همه شئونی که در کودک انجام میگیرد، نفسِ مادر متوجه آن است؛ منتها علمِ به علم ندارد. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
ما در شبانهروز در نماز عرض میکنیم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ * صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» که این را شب و روز از ذات اقدس الهی میخواهیم.
حالا راه «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» چیست؟ میگوییم «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ».
«مُنعم علیه» چه کسانی هستند؟ آن را مشخص کرد؛ راهشان هم چیست؟ ... آن را در سوره «نساء» فرمود «مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» یا خدا یا رسولِ او «فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً» که اینها «منعم علیهم» هستند.
ما شبانهروز در نمازها عرض میکنیم خدایا! راه موسای کلیم، راه عیسای مسیح، راه ابراهیم خلیل، راه نوح (علیهم السلام) را به ما نشان بده!، «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» این خواسته شب و روز ماست.
راه اینها چیست؟ راه اینها را قرآن کریم مشخص کرد؛ وجود مبارک موسای کلیم گفت «رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ»؛ خدایا به شکرانه نعمتِ توحید و دینی که به من دادی، من پشتوانه و پشتیبان ظالم نخواهم بود؛ این راه ماست ...
خدایا من نه خودم اهل جُرمم، نه برای مجرمین توصیه میکنم که فلان مجرم، فلان گنهکار، فلان تبهکار کاری کرده بخواهم او را از کیفر برهانم، من این کار را نمیکنم؛ من از اسرائیل حمایت نمیکنم، من از فلان شخص و فلان گروه حمایت نمیکنم، من اینطور هستم؛ این حرف موسای کلیم است.
این آیه نورانی، خط مشی موسی را نشان میدهد(رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ).
این خاصیّت نعمت الهی و راه الهی است که می فرماید خدایا من هرگز از گناهکار حمایت نمیکنم؛ ما شبانهروز همین را از خدا میخواهیم.
اگر چنین باشد دیگر مجرم در کشور حاشیه امنی نخواهد داشت؛ اگر او کسی نداشته باشد، یک قاضی نداشته باشد که قانونتراش و قانوندرستکن باشد، که او را با کمک وکیلی که آشنای با قانونسازی و حقوقسازی است نجات دهد، او دیگر حاشیه امنی ندارد.
این نماز ماست که در همه شبانهروز به خدا عرض میکنیم خدایا! راه «منعم علیه» را از تو میخواهیم، و «منعم علیه» را هم که خدا مشخص کرد و فرمود چه کسانی هستند ... خدایا ما از مجرم حمایت نمیکنیم.
ملّتی که از مجرم حمایت نکند، آمر به معروف و ناهی از منکر امنیّت دارد و در صورت حمایت نکردن از مجرم آن کسی که آمر به معروف و ناهی از منکر را شهید میکند، واقعاً دیگر امنیت نخواهد داشت ...
بنابراین این صراط مستقیمی که ذات اقدس الهی به همه انبیا داد و به وجود مبارک موسی و هارون داد، نشانه آن هم مشخص است؛ کسانی راهیِ صراط مستقیم هستند که نه اهل جُرم باشند و نه از مجرم حمایت کنند که در این صورت این کشور، کشور وجود مبارک ولیّ عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میشود.
آن وقت «وَ هَدَیْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ * وَ تَرَکْنا عَلَیْهِما فِی الْآخِرینَ» کسانی که راهیان این راه هستند برکت دارند.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 112 الی 122
مطالب مرتبط قبلی:
1-نماز یعنی یاری نکردن مجرمین!
2- به داد مظلوم برسید، چه برادرتان باشد و چه برادرتان نباشد!
کلمات کلیدی: