241
در جهاد اکبر نه تنها توصیه میکنند "پای استدلالیان چوبین بُوَد/ پای چوبین سخت بیتمکین بُوَد" بلکه میگویند "اگر کوتهی پای چوبین ببند/ که در چشم طفلان نمایی بلند"
این پای چوبین هرگز انسان را بلند نمیکند؛ انسان باید روی پای خود بایستد، پای دار باشد تا بزرگوار بشود.
پای چوبین فقط به درد خردسالان میخورد و دیگر هیچ!
حسینبن علیبن ابیطالب در آن قلّه شهود شهادتش به حکیمان میگوید این پای چوبین را از پا بردار.
سخنرانی آیت الله جوادی آملی با موضوع «پیام های نهضت عاشورا»/ رادیو معارف/ برنامه بر کرانه فرات، 1400/5/23
کلمات کلیدی:
242
فرمود: اگر - خدای ناکرده - بیراهه رفتید ما برای شما باران نمی فرستیم یا اگر آب هایی در زیر زمین هست دستور می دهیم یک مقدار پایین تر برود.
الآن این چشمه هایی که هست یا مثلا گاز و نفتی که هست، اگر ذات اقدس الهی دستور بدهد که اینها چند کیلومتر پایین تر بروند، دیگر این سرزمین، سرزمین بی آب و علف و خشک می شود؛ فرمود: « قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ» (1) اگر ما دستور بدهیم این ها قدری پایین بروند، یک دو سه کیلومتر پایین تر بروند، شما وسیله ندارید این را استخراج کنید.
از آن طرف هم فرمود: « وَأَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّریقَةِ لَأَسقَیناهُم ماءً غَدَقًا» (2)، درست است که نماز استسقاء خوب است، درست است ما موظف هستیم دعا کنیم، اولین وظیفه ما این است که نه بیراهه برویم نه راه کسی را ببندیم، این وعده خداست، فرمود اگر شما اهل اختلاس نباشید، دروغ، تهمت، خلاف، معصیت و بی حجابی نباشد، من به اندازه کافی باران برایتان می فرستم؛ « وَأَن لَوِ استَقاموا عَلَى الطَّریقَةِ لَأَسقَیناهُم ماءً غَدَقًا». ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
240
الآن چشم ما کاری را به عهده دارد، گوش ما هم کاری به عهده دارد، هر کدام کار خودشان را انجام می دهند؛ گوش هرگز غصه نمی خورد که من چرا نمی بینم، ای کاش من هم می دیدم! چشم غصه نمی خورد که من چرا نمی شنوم، ای کاش من می شنیدم! هر کدام کار خودشان را دارند.
انسان به جایی می رسد که راضی است به آنچه ذات اقدس الهی به او داد و هرگز طمع در غیر آن نمی کند و چون طمع نمی کند همیشه راحت است؛ اگر طمع در آنجا باشد، آرزو در آنجا باشد، تازه اول عذاب است ... ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
239
پرسش: استاد ببخشید! قرآن بارها از نعمات بهشتی صحبت کرده؛ منتها اشتغال بهشتیان در بهشت به چیست؟
پاسخ: آنها به یاد حق و حضور الهی و اذکار الهی مشغول هستند.
ما اگر بتوانیم بین ثبات و سکون فرق بگذاریم خیلی از این سؤال ها حل می شود، این یک مشکل جدی برای همه ما که به هر حال آدم می رود آنجا یک میلیون سال بخورد و بخوابد که چه؟ این که نیست.
چون می دانید این بحث ها در حوزه اصلاً مطرح نمی شود که در بهشت آدم چطور می شود؛ حالا ممکن است ده سال، بیست سال بگذرد؛ گاهی چنین سؤال مطرح شود که آدم می رود آنجا چه کار می خواهد بکند؟ مدام بخورد؟ خواب هم که نیست ...
ما تا بین ثبات و سکون فرقی نگذاریم، همیشه با این غُدّه رو به رو هستیم، چه ما بخواهیم چه نخواهیم این سؤال در درون ما هست که آنجا برویم چه کنیم؟ ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
238
برای هر کاری از کارهای دینی غرفهای مشخص شده است.
«غُرَف بنیه» بهشت هم نظیر طبقههای متعدّد یک برج نیست؛ در دنیا کسی که در طبقه چهارم است، هم میتواند به طبقه پایینتر از چهارم بیاید و هم میتواند به طبقه بالاتر سری به دوستانش بزند.
اما در بهشت این طور نیست، اگر کسی جای او طبقه چهارم باشد بتواند کسی را که در طبقه پنجم می شناسد بالا برود، این چنین نیست.
همان طوری که در دنیا نتوانست سحر برخیزد و نماز شب را فراموش نکنند، آنجا هم این چنین نیست که حالا اگر غرفه چهارم را به او دادند، بتواند به غرفه پنجم راه پیدا کند.
البته آنهایی که در غرفه بالا هستند میتوانند به غُرَف مادون سرکشی کنند؛ اما اینهایی که در غرفههای مادون هستند، توان این را ندارند که غرف بالا بروند.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 19 الی 22
کلمات کلیدی:
237
فرض ندارد که علم مربوط به نظام آفرینش، غیر دینی باشد
علمی در عالم نیست که مربوط به شناخت جهان هستی باشد، مگر اینکه دینی است.
بله، علومی که مربوط به شناخت افعال انسان است -که بارها مثال زده شد- نظیر هنرمندی سینماها که ما چه کار کنیم، فلان شخص چه کار کرد، فلان فیلم چطور بود، این بحث درباره فعل انسان است، که گاهی دینی و گاهی غیر دینی است (*)
اما زمین چطور است، زمان چطور است، دریا چطور است، آبزی یا محیط زیست چطور است، سماوات چطور می باشند، نجوم و سپهر چطور است، ملکوت و جبروت چطور است، فرشته ها چطور هستند، این علوم، غیر دینی نمی تواند باشد، برای اینکه تمام هویت علم را معلوم تعیین می کند، این علم دینی است.
منتها علم دینی شعب فراوانی دارد؛ بعضی اصول دین، بعضی فروع دین، بعضی علم تفسیر، بعضی علم فقه، بعضی علم کلام هستند.
یک وقت است انسان بحث می کند که آب از چند جزء تشکیل شده، این علم کلام نیست؛ یک وقت بحث می کند که این آب چقدر منظم خلق شده و این نظم، نشانه وجود ناظم است.
پس ما دو گونه بحث در آب شناسی داریم: یک وقت بحث فیزیک و شیمی و مانند آن است که این هم علم دینی است، یک وقت از نظم خاص وجود آب پی می بریم که ناظمی هست، این می شود علم کلام.
اگر کسی در بررسی دقیق اینکه زمین این قدر منظم حرکت می کند، آب این قدر منظم آفریده شده، هوا این قدر منظم آفریده شده، فلان حیوان این قدر منظم آفریده شده، بحث کند، می شود بحث کلامی.
یک وقت می خواهد بحث کند این حیوان چگونه زاد و ولد دارد، چگونه تخم گذاری می کند، چگونه تولید می شود، این می شود جانورشناسی.
جانور شناسی علم دینی است، کلام هم دینی است.
فرض ندارد که ما علمی مربوط به نظام آفرینش داشته باشیم که غیر دینی باشد؛ زیرا معیار دینی بودن علم را معلوم تعیین می کند، نه عالم.
انگیزه عالم یا کفر است یا ایمان، عالم یا کافر است یا مسلمان
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18
پی نوشت:
* علم دینی و سینمای دینی کدام است؟
مطلب مرتبط قبلی:
کلمات کلیدی:
236
خدا به دو نحو حرف می زند: یک نحو حرف آفرینش زمان و زمین و آسمان و مانند آن است، یک نحوه حرف هم به عنوان آیات قرآنی است، همه کلمات الهی هستند.
بر اساس فلسفه الهی و توحید الهی چیزی در جهان نیست مگر حرف خدا که یا حرف تکوینی است یا حرف تشریعی.
فعل خدا یا تشریع است که دستور می دهد که فلان کار را انجام بدهید، فلان کار واجب است، فلان کار حرام است. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
235
او (بچه) علوم حوزوی و دانشگاهی را نمیفهمد ... وَ اللّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً (1) این «شیئاً» که نکره در سیاق نفی است، ناظر به علوم حوزوی و دانشگاهی است.
او بدیهیترین بدیهیات را نمیفهمد؛ مثلاً نمیفهمد که آتش میسوزاند، بله این را نمیفهمد؛ اما آن روایتی که قبلاً از توحید (2) مرحوم صدوق نقل کردیم که سیدنا الاستاد میفرماید (3) این جزء غرر روایات ماست، در آن روایت دارد که بچه که گریه میکند تا یک سال او را نزنید، برای اینکه تمام گریه یک ساله او حق است. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
234
... آدم وقتی می خواهد به جایی برسد که زید نیّتش چیست این دیگر با فلسفه و کلام حل نمی شود این فقط با عرفان عملی حل می شود، این با راه حارثة بن زید حل می شود، نه با عرفان نظری، نه با بحث های روز و مفهومی و اصولی؛ این با راه اویس قرن حل می شود، آدم می بیند فلان آقا چی دارد می گوید
مرحوم حاج آقا رحیم ارباب رضوان الله علیه از بزرگان علمای اصفهان بود، من یک ساعتی خدمتشان نشسته بودم در یک دیداری ایشان همین مسائل را مطرح می کرد؛ این از شاگران مرحوم جهانگیر خان قشقایی بود
این جهانگیر خان قشقایی و حاج آقا [رحیم ارباب] شاگردان فراوانی تربیت کردند؛ 100 نفر از شاگردانش را شمردند همه جزو فحول شدند، یکی مرحوم آقای بروجردی بود ... ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
233
قرآن کریم هم ما را به افزایش گوهر ذات خودمان دعوت کرد، هم ما را به ذات خودش فراخواند، البته آن مقداری که ما میفهمیم و نه آن معنایی که مستحیل است.
گاهی میفرماید «اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ» (1) به یاد نعمتهای من باشید و بدانید نعمتها از کیست؛ نعمت را به جا مصرف کنید تا من نعمت شما را افزوده کنم و گاهی هم میفرماید به یاد من باشید تا من خود شما را افزوده کنم؛ یعنی گوهر ذات شما بالا بیاید.
اینکه در سوره مبارکه «ابراهیم» فرمود «لَئِنْ شَکَرْتُمْ َلأَزیدَنَّکُمْ» (2)؛ نفرمود «لأزیدنّ نعمتکم».
گوهر ذات شما را من بالا میآورم که آن وقت شخص اگر جاهل است، میشود عالِم و اگر عالِم است، میشود اعلم؛ اگر علم حصولی دارد، علم شهودی نصیب او میشود و اگر علم شهودی دارد، مشهودات او بیشتر میشود؛ فرمود «لأَزیدَنَّکُمْ»، نه «لأزیدن نعمتکم»...
فرمود که ما گوهر ذات شما را بالا میبریم ... حالا یا مانند «حَارِثَةَ بْنَ مَالِک» میشود یا مانند دیگران.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18
پی نوشت ها:
1- سوره بقره، آیه40
2- سوره ابراهیم، آیه7
لینک در کانال تلگرامی کشکول حکمت
کلمات کلیدی: