سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سودمندترینِ گنج ها، دوستی دل هاست . [امام علی علیه السلام]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) در کتاب شریف توحید نقل می کنند که کسی آمده حضور وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) و عرض کرد که «آیا ممکن است خدای سبحان کُره زمین را در پوست تخم مرغ جا دهد به طوری که نه زمین کوچک‌تر شود و نه پوست تخم‌مرغ بزرگ‌تر؟»

کسی که بسیط است، ساده‌لوح است و چنین سؤالی می‌کند، حضرت باید یک جواب درخوری به او عطا کند که «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ نُکَلِّمُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ‌»(1)

حضرت طبق همین روایتی که بارها ملاحظه فرمودید، فرمود: «فَانْظُرْ أَمَامَکَ وَ فَوْقَک»(2)؛ چشمت را باز کن آسمان را ببین، زمین را ببین، اطرافت را ببین!

عرض کرد «دیدم»، فرمود «خدا بزرگ‌تر از زمین را که آسمان است در کوچک‌تر از تخم‌مرغ که چشم توست جا داد و شما همه اینها را دیدی.»

این روایت را وقتی یک سخنران و یک منبری می‌گوید هم خودش صلوات می‌فرستد و هم مردم صلوات می‌فرستند.

یک محقّق دیگری آمده خدمت همین امام صادق(سلام الله علیه) طبق نقل مرحوم صدوق و عرض کرد که «آیا خدا می‌تواند زمین را در پوست تخم‌مرغ جا دهد که نه زمین کوچک‌تر شود و نه پوست تخم‌مرغ؟»

وجود مبارک حضرت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُنْسَبُ إِلَی الْعَجْز»؛ خدا قدرتش نامتناهی است، اما «وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُونُ»(3)

«وَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ»(4)؛ فرمود که خدا بر هر شیئی قدیر است ... اینکه تو سؤال کردی محال است، وقتی محال بود شیء نیست و وقتی شیء نبود مشمول «وَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ» نیست.

مثل اینکه سؤال بکنید آیا خدا می‌تواند دو دوتا را پنج‌تا کند یا نه؟ این جواب امام صادق با آن جواب امام صادق هر دو از خاندان وحی صادر شده، اما با مردم بودن به سبک فکر مردم حرف زدن است.

ما یک محال عادی داریم و یک محال عقلی داریم، معجزه با محال عادی کار دارد؛ یعنی آنچه عادتاً نشدنی است او شدنی می‌کند؛ یک چوب شود اژدها عادتاً شدنی نیست؛ ولی عقلاً شدنی است ...

حضرت فرمود خدای سبحان «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُنْسَبُ إِلَی الْعَجْز»، اما «وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُونُ» ... شما اگر سؤال کردید که آیا می‌تواند خدا دو دوتا را پنج‌تا کند می‌گوییم دو دوتا پنج‌تا «لاشیء» است، نه شیء!

بنابراین بین محال عادی که وقوعش ممکن است، منتها مأنوس نیست و عادت بر خلاف آن هست با محال عقلی خیلی فرق است؛ همه معجزات، ترک محال عادی است و بر خلاف عادت است، نه بر خلاف عقل.  

پی نوشت ها:

1- المحاسن(برقی)، ج1، ص195

2- التوحید(صدوق)، ص123

3- التوحید(صدوق)، ص130

4- سوره بقره، آیه284

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 88 الی 101

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/7/21:: 7:11 صبح     |     () نظر

این را هیچ فقیهی نهی نکرده که آدم منجّم و ریاضیدان باشد، از خسوف و کسوف و از طلوع و غروب و اوقات «لیل» و «نهار» و اینها باخبر باشد، اینها بخش‌های علمی و ریاضی فنّ نجوم است که اینها کلاً از بحث حرمت نجوم مستثناست ... یعنی قواعد نجومی و مسئله ریاضی است که چیزی است و احکام نجوم چیز دیگر است.

احکام نجوم مربوط به طالع «سعد» و «نحس» است که اگر فلان ستاره در فلان شرایط باشد «سعد» است و در فلان ستاره باشد «نحس» است؛ چه کسی می‌میرد؟ چه کسی به دنیا می‌آید؟ زندگی چیست؟ گرانی چیست؟ ارزانی چیست؟ سقوط چیست؟ ثبوت چیست؟ هبوط چیست؟ اینها را از حالات کواکب به دست می‌آوردند که این دو قسمت دارد.

اولاً کار بسیار مشکلی است که آدم از اینها بفهمد، ثانیاً نمی‌توانیم ما نفی کنیم، برای اینکه نه ما نسبت به اینها بی‌ارتباطیم و نه آنها از ما.

هم کارِ ما در نظام اثر دارد که فرمود اگر فلان گناه را کردید یا فلان معصیت را کردید، فلان زلزله یا طوفان می‌آید، پس هیچ نمی‌شود انکار کرد که چگونه حالا گناه ملّتی باعث زلزله و طوفان است.

ما، یعنی جامعه بشری این هفت میلیاردی که روی کره زمین زندگی می‌کنیم، یک تافته جدابافته از نظام آفرینش نیستیم؛ حوادث روزگار در ما اثر می‌گذارد، فصول چهارگانه در ما اثر می‌گذارد، کار ما در حوادث اثر می‌گذارد، ما جزء این عالم هستیم و این حوادث عالم هم جزء این عالم است، اطاعت ما (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)(1) و کذا و کذا برکات آنها نازل می‌شود.

این چنین نیست که کارهای ما در کفر و ایمان، نسبت به نزول و عدم نزول برکات بی‌اثر باشد، هرگز این‌طور نیست؛ گناهان ما اثر دارد، حوادث روزگار در طیّ کار ما اثر دارد، هرگز نمی‌شود اینها را انکار کرد و قرآن هم بخشی از اینها را تأیید کرده است.

منتها تشخیص اینکه فلان ستاره اگر در فلان وقت بود فلان کار بد است یا فلان کار خوب است، این کار آسانی نیست.

صاحب شریعت فرمود اگر قمر در برج عقرب بود عقد نکاح روا نیست، مسافرت روا نیست؛ اما «سِیرُوا عَلَی اسْمِ اللَّهِ‌»(2) همان روز هم می‌توانید با صدقه و با توکل به خدا بروید؛ ولی اگر این کار را کردید ممکن است آسیب ببینید، این را صاحب شریعت باخبر است و گفته است و آدم اطمینان پیدا می‌کند؛ اما از قول دیگری بخواهد اطمینان پیدا کند بسیار سخت است، این هم یک مطلب.

آن‌که مشکل فقهی و کلامی دارد این است که کسی در خیال او این باشد که فلان کوکب اگر در فلان برج بود آن اثر دارد؛ بله، این با توحید سازگار نیست، چون همه اینها مخلوق ذات اقدس الهی هستند و ربّ کل دارد اداره می‌کند، اما اگر بگویند این علامت است به تعبیر سید مرتضی و فقهای ما که از این علامت ما پی می‌بریم به «سعد» و «نحس»، بله این عیب ندارد؛ قمر در عقرب بودن همین‌طور است، در فلان وقت مسافرت کردن یا ازدواج کردن یا عقد کردن این اثر را دارد؛ «نحس» و «سعد» را انسان با این کشف کند که ذات اقدس الهی اینها را علامت قرار داد، این هم محذوری ندارد...

بحث ریاضی کاملاً جداست بحث خسوف و کسوف و اول ماه و اوقات لیل و نهار و شب و نصف شب و چه وقت نماز قضا می‌شود، اینها کار ریاضی است؛ اما احکام نجوم که مربوط به «سعد» و «نحس» است، راه علمی آن بسیار پیچیده است، چون راه ریاضی ندارد و بخشی به حدس و گمان برمی‌گردد.

اگر صاحب شریعت بفرماید فلان کار «نحس» است «سمعاً و طاعةً»؛ نظیر قمر در عقرب و مانند آن و [اگر] دیگری بگوید، در حد احتمال است ... ما که نمی‌گوییم ـ معاذ الله ـ قمر در عقرب این اثر را دارد، می‌گوییم این علامت است که خدای سبحان فلان کار را خواهد کرد؛ مثلاً فلان روز «نحس» است و فلان روز «سعد» است...

پس اینها هم در حدّ احتمال است، یک؛ اگر هم ثابت شود در حدّ علامت است نه علت، دو.  

پی نوشت ها:

1- سوره اعراف، آیه96

2- نهج البلاغه، خطبه79

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 83 الی 94

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

مطلب مرتبط قبلی:
زنجیرِ آداب و عادات باطل/4- نحوست ایام/3- صدقه برای دفع نحوست به چه معناست؟


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/7/13:: 6:14 صبح     |     () نظر

173

فرمود من بشر را آزاد گذاشتم، این آزادی راه کمال اوست، «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»(1) هیچ کس در دین مجبور نیست؛ یعنی تکویناً آزاد است، چون هر راهی را که انتخاب کند به اختیار خودش باشد و کمال او هم در همین است.

اما این ـ معاذ الله ـ به معنای اباحه‌گری نیست که هر کسی هر حرفی خواست بزند و هر کاری خواست انجام دهد که این به عنوان آزادی بیان یا آزادی قلم باشد، وگرنه «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ»(2) بگیر و ببند الهی برای چیست؟

همین خدایی که می‌فرماید «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، می‌گوید بگیرید و ببندید و بزنید!

پس این «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» یعنی بشر را من آزاد خلق کردم یا به طرف حق یا به طرف باطل؛ هیچ جبری نیست، انسان مجبور است که آزاد باشد، این از بهترین نعمت‌های الهی است.

فرمود آزادیِ او در اختیار او نیست، ما او را مجبور کردیم که آزاد باشد، ما او را این‌طور خلق کردیم. هیچ کس نمی‌تواند جلوی آزادی خود را بگیرد؛ یعنی یک کار بدون اراده انجام دهد.

همان‌طوری که دو دوتا پنج‌تا مستحیل است، اگر کسی بخواهد کارِ بی‌اراده انجام دهد مقدورش نیست ...

انسان «خُلِقَ مُختارا»؛ این اختیار کمالی است که ذات اقدس الهی به او داد؛ فرمود در مسئله خلقت ما شما را آزاد آفریدیم، قبول یا نکول هر راهی را که انتخاب کنید، آزادانه انتخاب کردید.

ولی ما هدایتتان می‌کنیم، راهنمایی می‌کنیم که راه بهشت حق است، راه انبیا حق است، راه اولیا حق است، دنیا در آن هست، آخرت در آن هست، حسنات در دنیا هست، حسنات در آخرت هست.

اگر کسی با قیام حجّت عقلی و نقلی بیراهه رفت، آن‌گاه این بگیر و ببند الهی شروع می‌شود «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ»

این «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» ـ معاذ الله ـ که نمی‌خواهد اباحه‌گری را ترویج کند؛ این می‌خواهد بگوید در ساختار خلقت، بشر تکویناً آزاد است، اما تشریعاً راه آن مشخص است که الاّ و لابد باید راه انبیاء را برود.

اگر ـ معاذ الله ـ «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» معنای آن این بود که انسان رهاست، این بگیر و ببند برای چیست؟

بنابراین فرمود ما راه‌ها را مشخص کردیم و انسان هر راهی را بخواهد برود مختار است؛ ولی الاّ و لابد باید راه خوب را انتخاب کند.  

پی نوشت ها:

1- سوره بقره، آیه256

2- سوره حاقه، آیات30 و31

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 22 الی 40

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

مطلب مرتبط قبلی:
لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّین، اباحه گری را تجویز نمی کند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/6/23:: 7:18 صبح     |     () نظر

در بیانات نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) است کسی دنیا را مذمّت کرده، فرمود «أَیُّهَا الذَّامُ‏ لِلدُّنْیَا»(1) ای کسی که داری دنیا را مذمّت می‌کنی! چه عالَمی زیباتر از دنیا؟! چه عالمی راستگوتر از دنیا؟! کجای آن بد است؟

او اگر چهارتا جمال را به شما نشان داد، بیمارستان و گورستان را هم به شما نشان داد، او که کار بدی نکرده است؛ این «مَتْجر» اولیای خداست، هر کس به هر جایی که رسید در همین دنیا رسید؛ ذرّه‌ای خلاف و دروغ و فتنه در دنیا نیست.

بله، او اگر پارک را نشان دهد و گورستان را نشان ندهد و اتاق سالمندان را به شما نشان ندهد، می‌گویید او فریبکار است؛ لذا فرمود «مَا الدُّنْیَا غَرَّتْکَ‏ وَ لَکِنْ‏ بِهَا اغْتَرَرْتَ»(2)، او شما را فریب نداد، او راستگوترین راستگوهای این نشئه است، شما فریب خوردید.

اگر او غدّه‌های سرطانی را به شما نشان نداده بود، بیماری‌های «صعب‌‌العلاج» را به شما نشان نداده بود، می‌گفتید فریبکاری کرده، اما دارد همه را به شما نشان می‌دهد.

این‌طور نیست که فقط مدرسه و پارک را نشان دهد و بیمارستان و گورستان را نشان ندهد؛ همه را به شما نشان داد فرمود: «مَا الدُّنْیَا غَرَّتْکَ‏ وَ لَکِنْ‏ بِهَا اغْتَرَرْتَ» این «مَتْجر» اولیاست.

پی نوشت ها:

1. نهج البلاغه، حکمت131

2. نهج البلاغه، خطبه223

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 21 الی 34

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/6/18:: 9:9 صبح     |     () نظر

شما مستحضرید همه نعمت‌ها را ذات اقدس الهی برای بشر فراهم کرده است، فرمود همه بشر عائله من هستند و من باید روزی همه را تأمین کنم و تأمین هم کرده است «ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها»(1) که با «عَلَی» تعبیر کرده.

فرمود تمام مار و عقرب عائله من هستند، چه رسد به فقرای شرق یا غرب، من روزی همه را تأمین می‌کنم؛ اما می‌بینید قسمت مهمّ درآمد روی کُره زمین به وسیله همین مستکبران صَرف هزینه جنگ است.

همین آمریکا، همین اسرائیل، همین مستکبران پنج به علاوه یک و دو و سه و چهار و پنج و همین ها!

شما بودجه‌های نظامی اینها را نگاه کنید، می‌بینید اکثر بودجه کُره زمین صرف آدم‌کشی است؛ این کارخانه‌های اسلحه‌ آدم‌کشی سه شیفته دارند کار می‌کنند.

اگر مردم عاقل باشند، این [وضع] دنیای ویران و خراب می‌شود؟ ...

اگر عاقل باشند ... «أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»(2) این خراب می‌شود، اما «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی‏ أَنْفُسِهِمْ»(3) احیا می‌شود، علوم احیا می‌شود، معارف احیا می‌شود، داروها کشف می‌شود، بیماری‌ها کشف می‌شود، درمان ها کشف می شود، احسان و صدقه و عاطفه یکی پس از دیگری شکوفا می‌شود؛ این صد منزل یا هزار منزلی که از خاک تا «لقاءالله» هست آنها روشن می‌شود، اسرار الهی روشن می‌شود، آیات آفاقی روشن می‌شود.

اگر مردم عاقل باشند دنیای حقیقی آباد می‌شود و این دنیایی که «لَهْوٌ وَ لَعِبٌ»(4) -که اکثری بودجه‌ آن صَرف آدم‌کشی است- این البته ویران می‌شود.

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 21 الی 34

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

پی نوشت ها:

1- سوره هود، آیه6

2- سوره حدید، آیه20

3- سوره فصلت، آیه53

4- سوره عنکبوت، آیه64


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/6/17:: 10:59 عصر     |     () نظر

این رساله «التعجّب» که برای کنزالفوائد کراجکی است که بارها این رساله را شنیدید، این رساله اسم آن «التعجّب» یا «عجب» است ...

رساله آ‌ن بزرگوار، چون «عجبٌ، عجبٌ» است اصلاً رساله اسمش «عجب» است یا رساله اسمش «التعجّب» است؛ این رساله هیچ نام دیگری ندارد مگر «رسالة التعجّب» یا «رسالة العجب» چون همه این تیترها و فصل‌هایش این است که «عجبٌ، عجبٌ».

می‌گوید یک وقت بانویی که دومی ندارد، این در همین مدینه ـ این بانو دیگر در بانو بودن دومی ندارد ـ شب‌‌ها و روزها آمد گفت بیایید علی‌بن‌ابی‌طالب را یاری کنید، جواب ندادند.

در همین مدینه طولی نکشید زنی بلند شد آمد گفت بیایید علی‌بن‌ابی‌طالب را بکُشید، هزارها نفر جواب دادند! «التعجّب!» این است.

استدلال ذات اقدس الهی این است که «لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ» ...

رهبران الهی که بودند، در دسترس هم که بودند، خودشان را هم که معرفی کردند، شما حرف آن بانو را گوش ندادید، اما حرف این زن را گوش دادید؛ همیشه این‌طور است! «قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ»، این احتجاج در جهنم است ...

مشابه همان استدلالی که وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) به کسی که مستشار دیوان عالی اموی بود، فرمود شماها درِ خانه ما را بستید، اگر شماها نبودید که در خانه ما بسته نمی‌شد.(1)

... بنابراین این‌چنین نیست که اگر کسی مستضعف شد جهنم نرود یا عذابش کمتر باشد.

حضرت سیّدالشهداء(سلام الله علیه) فرمود شما که مثل یک مُشت ملخ جمع شدید، آخر بگویید من چه کسی هستم! من که خودم را معرفی کردم. در تمام روی کره زمین فرزند دختر پیغمبر غیر از من نیست؛ مثل یک مُشت ملخ جمع شدید برای کشتن من برای چیست؟!؛ گفتند: «بُغضاً لأبیک»(2)

 این مستضعف مثل آن مستکبر عذابش دو برابر است، چون فرمود «لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ».

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 21 الی 34

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

پی نوشت ها:

1- الکافی(ط ـ اسلامی)، ج5 ، ص106؛ «فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) لَوْ لَا أَنَّ بَنِی أُمَیَّةَ وَجَدُوا مَنْ یَکْتُبُ لَهُمْ وَ یَجْبِی لَهُمُ الْفَیْ‌ءَ وَ یُقَاتِلُ عَنْهُمْ وَ یَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا...». 

2- ینابیع المودة، ج3 ، ص80.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/6/17:: 11:3 صبح     |     () نظر

شعار رسمی جاهلیت این بود: «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً»

به فکر برادرت، به فکر قبیله‌ات، به فکر باندت، به فکر حزبت، به فکر هم‌فکرت باش چه ظالم چه مظلوم ...

وقتی اسلام آمد وجود مبارک حضرت این شعار رسمی را به دو صورت تغییر داد و فرمود نگویید «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً»، بلکه بگویید «انْصُرْ المَظلُوم سَواءٌ کَانَ أخَاکَ أَوْ غیرِ أخَاک».

به داد مظلوم برسید، چه برادرتان باشد و چه برادرتان نباشد و اگر خواستید همین شعار را بدهید بگویید «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً»(*) معنایش را عوض کنید.

یعنی به فکر برادرت باش برادرت را کمک کن؛ برادرت، هم‌حزبت، هم قبیله‌ات را کمک کن اگر مظلوم است به داد او برس و اگر ظالم است دستش را بگیر که ظلم نکند، این کمک به اوست.

این‌طور پیغمبر شعار را عوض کرد، فرمود یا الفاظتان را عوض کنید یا معانی را عوض کنید یا بگویید «انْصُرْ المَظلُوم» چه برادر چه غیر برادر، یا بگویید «انْصُرْ أَخَاک» برادرت را کمک کن، اگر مظلوم است دستگیری کن و اگر ظالم است دستش را بگیر که ظلم نکند.

«أحد الأمرین» را وجود مبارک پیغمبر دستور داد که انجام دهید. 

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 21 الی 34

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

پی نوشت:

*_ مفردات الفاظ القرآن، ص564؛  قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ: «انْصُرْ أَخَاکَ‏ ظَالِماً أَوْ مَظْلُوماً، قَالَ: أَنْصُرُهُ مَظْلُوماً فَکَیْفَ أَنْصُرُهُ ظَالِماً؟ فَقَالَ: کُفَّهُ عَنِ الظُّلْمِ».

مطلب مرتبط قبلی:
نماز یعنی یاری نکردن مجرمین!



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/6/15:: 7:34 عصر     |     () نظر

راه اصلاح جامعه: کار فرهنگی+جلوی شیطنت شیاطین را گرفتن

فرمود اگر کسی بخواهد بیراهه برود ما دو کار می‌کنیم: هم از نظر اخلاقی و فقهی جلوی او را می‌گیریم و هم با نیروهای بازدارنده نمی‌گذاریم او بیراهه برود.

این به ما دستور می‌دهد که اگر خواستید نظامتان و جامعه‌تان را اصلاح کنید، هم باید کارهای فرهنگی کنید و هم کارهای اجرایی.

در همین سوره مبارکه «صافات» فرمود وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که آمده، کهانت را تحریم کرد؛ پیشگویی‌هایی که کاهنان دارند و قیافه‌شناسان دارند این جزء مکاسب محرّمه است که بسیاری از شماها آشنا هستید.

در مکاسب محرّمه یکی از کسب‌های حرام این است که کسی از راه سِحر و جادو و شعبده و طلسم و کهانت بخواهد مال در بیاورد؛ این کار، کار حرامی است.

کهانت را یعنی پیش‌گویی‌های غیر واقعی را که برخی مبتلا هستند که مخلوطی است از صدق و کذب، حق و باطل، خیر و شر، حَسَن و قبیح، محمود و مذموم، این کار را دین تحریم کرده، همین؟

فتوا به حرمتش داده گفته کار حرام است، به همین بسنده کرده یا نیروهای آسمانی را هم وادار کرده جلوی این کار را بگیرند؟

فرمود ما دو کار کردیم: یکی اینکه فتوا دادیم این کار حرام است و یکی اینکه این نیروهای آسمانی را به عنوان تیر شهاب نمی‌گذاریم که شیطان بالا برود، خبرهای راست و دروغ را جعل کند، یک مقدار راست بشنود و با دروغ مخلوط کند و به کاهنان دهد تا بازارگرمی آ‌نها شود، این راه اصلاح جامعه است... «وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ» ...

این راه اصلاح نظام است که سه کار فرهنگی، فقهی و اخلاقی یک طرف، جلوی شیطنت شیطان‌ها را گرفتن طرف دیگر.

ذات اقدس الهی به این بسنده نکرد که بفرماید کهانت حرام است تا شما بگویید یکی از کسب‌های محرّمه کهانت است، بله این کار فقیهان است و کار متدیّنان است که این مسئله شرعی را بررسی کنند و بازگو کنند، اما آنها که شیطنت می‌کنند چگونه باید جلوی آ‌نها را گرفت؟

فرمود ما تیری داریم، تیراندازی داریم، نیروی اجرایی داریم و این‌طور نیست که هر کسی بخواهد نظام را فاسد کند؛ در مسئله اصلاح اقتصادی این‌طور است، رومیزی و زیرمیزی این‌طور است، رشوه‌گیری این‌طور است، فساد اقتصادی این‌طور است.

همه ما در نظام اسلامی این دو کار را باید بکنیم: هرکدام از ما که کار فرهنگی از عهده ما برمی‌آید، باید بگوییم که چه چیزی حلال است و چه چیزی حرام؛ هرکدام از ما امر معروف و نهی از منکر از دستمان برمی‌آید باید جلوی بدی‌ها را بگیریم تا این نظام را به جِدّ باور کنیم که باید سالماً به دست صاحب اصلی آن، وجود مبارک حضرت بدهیم؛ این نظام در دست ما امانت است.

شما می‌بینید یک روز یک شهید گمنام را می‌آورند کلّ کشور معطّر می‌شود، ما این عطر را باید مغتنم بشمریم.

به ما گفتند کار خدایی کنید؛ کار خدایی که ـ معاذ الله ـ این نیست که ما خلقت کنیم و خالق شدن که مقدور ما نیست، از بهشت و جهنم سخن گفتن که مقدور ما نیست، از ازل و ابد حرف زدن که مقدور ما نیست.

اینکه به ما گفتند: «تَخلَّقُوا بأخلاق الله»(*) یعنی در همین امور.

فرمود من با دو کار جامعه را اصلاح می‌کنم: یکی حکم فقهی است که می‌گویم کهانت حرام است، یکی اینکه به تیراندازانم می‌گویم جلوی شیطونت شیاطین را بگیرید که این کار را می‌کنم و شما هم همین کار را بکنید.

پی نوشت:

*- بحار الأنوار ، ج58 ، ص129

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 1 الی 10

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/6/4:: 10:25 عصر     |     () نظر

تمام بحث‌ها این است که ما علم دینی داریم و علم غیر دینی محال است مثل دو دوتا پنج‌تا ...

هر کس مدیریت هر جایی را به عهده گرفت اول باید نقشه جامع آن را ترسیم کند، اگر نقشه جامع در دست او نباشد و شروع به اقدامی کند، بازسازی کند، نوسازی کند طولی نمی‌کشد که آن بازسازی و نوسازیِ او به صورت بافت فرسوده در می‌آید.

تا آدم نقشه جامع نداشته باشد نمی‌تواند درباره زوایای حوزه تدبیرش تصمیم بگیرد.

ما اگر درباره علوم بحث می‌کنیم، باید یک قدّ بلند هندسی‌شده جهانی داشته باشیم؛ یعنی جهانی فکر کنیم، چون علم است و علم دیگر بومی نیست، شرقی نیست، غربی نیست.

ما وقتی از استقلال و امنیت و مذهبِ مملکت حرف می‌زنیم، اعتقاد ما و شعار رسمی ما این است «لا شرقی و لا غربی»؛ نه شرقی نه غربی.

اما وقتی از علم و دانش حرف می‌زنیم؛ می‌گوییم اگر علم شد، استدلال شد، برهان شد، چه شرقی چه غربی، هر دو هم دینی است؛ یعنی هم آن شعار دینی است و هم این شعار دینی است.

شعار ‌نه شرقی و نه غربی برای استقلال مملکت است و استقلال دینی ماست.

شعار چه شرقی و چه غربی در بحث‌های علمی است، علم اگر علم شد، استدلال شد، برهان شد، در داروسازی، در پزشکی، کشاورزی، دامداری، سپهری، دریاشناسی، صحراشناسی، چه شرقی و چه غربی، اسلامی است، ما علم غیر اسلامی نداریم.

این دو شعار هر دو دینی است؛ اگر راجع به استقلال مملکت است شعار رسمی ما این است «نه شرقی نه غربی»، اگر درباره علم و دانش است می‌گوییم «چه شرقی چه غربی»، علم اگر علم شد الاّ و لابد دینی است، برای اینکه ما علم غیر دینی نداریم.

این‌گونه حرف زدن و این تصمیم، یک قدّ بلند جهانی می‌خواهد؛ یعنی نقشه جامع جهانی ـ نه کشوری و نه قارّه‌ای ـ جهانی می‌خواهد تا ثابت کند که علم غیر دینی محال است و محال است و محال! 

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 1 الی 10

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

مطلب مرتبط قبلی:
با بافت فرسوده، دانشگاه اسلامی نمی شود!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/5/30:: 7:33 عصر     |     () نظر

ما الآن وقتی داریم درباره قرآ‌ن و درباره فقه بحث می‌کنیم اینها همه «سبیل الله» است.

ما اگر بخواهیم راه خدا را طی کنیم که فرمود صراط مستقیم هست و ما هم از خدا می‌خواهیم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»، می‌خواهیم این صراط مستقیم را بشناسیم چه کار می‌کنیم؟ با آیات و روایات و به کمک عقل می‌فهمیم که خدای سبحان چه چیزی را دستور داد، چه چیزی را حلال کرد و چه چیزی را حرام کرد، اینها «سبیل الله» است.

همین «سبیل الله» که در نظام تشریع، خدا به وسیله فقه و اصول و تفسیر و حدیث یادمان می‌دهد، همین «سبیل الله» را در نظام تکوین به این موجودات یاد می‌دهد؛ فرمود: «وَ أَوْحی‏ رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ * ثُمَّ کُلی‏ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکی‏ سُبُلَ رَبِّکِ»(1)

صبح که اینها از کندو بیرون می‌آیند برای اینکه گل‌ها را شناسایی کنند و مواد آن را تغذیه کنند این «سبیل الله» است.

آن کندوشناس، آ‌ن عسل‌شناس، آن زنبورشناس دارد در «سبیل الله» حرکت می‌کند که بفهمد چگونه این زنبور، عسل را تولید می‌کند.

قبل از همین جریان «سبیل‌اللّه»ی «نحل»، جریان دامداری را ذکر کرده است ... فرمود شما این گوسفندها را می‌بینید، این گاوها را می‌بینید، این دام‌ها را شما می‌بینید یک طرفش «روث» است و یک طرفش «دم»، ما بین «روث» و «دم» این «لبن» خالص را تحویل شما می‌دهیم، این‌جا که لوله‌کشی نیست، آن‌جا که جدول‌بندی نیست، «مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً»(2) این «سبیل الله» است.

اگر کسی بخواهد بحث کند این شیر چگونه تولید می‌شود، خاصیّت این شیر چیست؟ از کجا می‌جوشد؟ در چه راه باید صرف شود؟ این درباره «سبیل الله» دارد بحث می‌کند ...

الآن جانورشناسی و جانورشناسان و این دقایق فنّی جفت‌گیری موجودات و اینها را که دارند ذکر می‌کنند اینها «محیّرالعقول» است؛ منتها چون درباره عسل چون پایانش دیگر «شِفاءٌ لِلنَّاسِ»(3) است از این جهت درباره «نحل» یاد کرده است.

چیزی در عالم نیست که «سبیل الله» نباشد، فرمود «فَاسْلُکی‏ سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً»(4) ...

آن گُل را چه کسی به این صورت در آورده که غذای زنبور قرار داده؟ زنبور را چه کسی راهنمایی کرده که از آن گل بِمَکد؟ اینها «سبیل الله» است.

اگر مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ، لَبَناً خالِصاً در می‌آید این «سبیل الله» است.

ما که در فقه و اصول بحث می‌کنیم، در «سبیل الله» است که این علم دینی می‌شود.

آن زنبورشناس هم که دارد بحث می‌کند که چگونه این زنبور حرکت می‌کند و این گل‌ها را شناسایی می‌کند، تولید می‌کند، این هم «سبیل الله» است.

منتها بعضی علوم تعبّدی و بعضی توصّلی هستند، علم غیر دینی ما نخواهیم داشت؛ اما معنایش این نیست که هر کسی هر چه گفت درست است؛ مثل فقه ماست، مثل تفسیر ماست و مثل اصول ماست.

پی نوشت ها:

1. سوره نحل, آیات68 و 69

2. سوره نحل, آیه66

3.سوره نحل, آیه69

4. همان

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 1 الی 10

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

مطلب مرتبط قبلی: علم غیر دینی در عالَم، مستحیل است


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/5/23:: 8:58 عصر     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >