همواره بردبار باش که آن پایه دانش است . [امام صادق علیه السلام]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

«الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللَّهِ أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» (الرعد – 28)

ترجمه: آنها کسانى هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش مى‏گیرد، آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا مى‏کند.

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی- رادیو معارف- برنامه برکرانه نور1

تفسیر سوره رعد آیه 26 - 29 - خدا هر که را بخواهد گمراه و هر که را که به درگاه او انابه کند هدایت می کند

تفسیر سوره رعد آیه 27 تا 29 - بهانه گیری منکران وحی و پاسخ خداوند که: خدا هر که بخواهد گمراه و هر که به درگاه او تضرع و انابه کند هدایت می کند

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد - آیه27تا29 - بهانه های منکران وحی - قرآن معجزه نیست

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد - آیه27تا29 - خداوند هر که را بخواهد هدایت می‌کند و هرکه را بخواهد گمراه می‌کند اما همراه با حکمت

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد آیه 27 تا 29 - راه رسیدن به بهشت دشوار و راه جهنم هموار است - بهشت اطرافش سختی و جهنم اطرافش لذتها و شهوتها است

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد - آیات27تا29 - خوف و رجاء و بیم و امید مومن

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد - آیات 27 تا 29 - دلیل آرامش قلب مؤمن، مرتبط شدن آن با خداست

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد آیات 27 تا 29 - اضطراب و تردید در قلب مومن نیست

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد - آیات 28 تا 29

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد - آیات 28 تا 29 - انسان مطمئن وقتی عصبانی می شود خشم در اختیار اوست - غضب انبیاء به خاطر خودشان نبود به خاطر مردم بود

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد - آیات 28 تا 29 - انسان متذکر به ذکر خدا در رفاه و دشورای آرام است

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد - آیات 28 تا 29 - ذکر خدا ذکر قلبی است و نه ذکر زبانی

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد - آیه 28 و 29 - ذکر قیامت است که انسان را مخلص می‌کند و انسان مخلص است که از وسوسه مصون است و مطمئن است

تفسیر ترتیبی قرآن کریم، سوره رعد - آیه 28 تا 29 - ادامه بحث ذکر خدا


کلمات کلیدی: صوت


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/7/24:: 10:52 صبح     |     () نظر

قرآن کریم وقتی از شعیب سخن به میان می آورد می گوید بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ ...

وقتی از علما و دانشمندان قرآن سخن به میان می آورد می فرماید این علما که أُولُو بَقِیَّة اند چرا جلوی مردم را نمی گیرند؟

أُولُو بَقِیَّة ... یعنی صاحبان بقاء

تعبیر أُولُو بَقِیَّة اگر از بقیة الله سنگین تر نباشد کمتر نیست

در سوره مبارکه هود هم جریان شعیب گذشت که فرمود بقیة الله خیرلکم ...(1) هم درباره عالمان دین تعبیر شده است که چرا أُولُو بَقِیَّة(2) جلوی فساد را نگرفتند؟!

فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُو بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ ...

چرا علما جلوی فساد را نگرفتند؟

میدانید! سخنرانی ده در صد اثر دارد؛ کتاب نوشتن، تفسیر گفتن، فلسفه گفتن، فقه گفتن، فتوی گفتن بیست در صد اثر دارد.

عمل، عمل، عمل، عمل

این جَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ چند هزار روحانی الان در این مملکت هستند دیگر! چندهزار چراغ، کشور را نورانی می کند؛ این ها بقیة الله هستند.

بقیة الله آن است که دین را نگه دارد، دین که با حرف نگه داشته نمی شود!

این مردم جانی دارند که نورپذیر است؛ هر جا نور ببینند به دنبالش راه می افتند.

هر چه هم شقی باشند، وقتی لطافت عمل ببینند یقیناً برمی گردند.

فرمود چرا این بقیة الله ها مردم را اداره نکردند؟! چرا بقیة الله نبودند؟! چرا أُولُو بَقِیَّة نبودند؟!

نه یعنی چرا درس نخواندند، مجتهد نشدند، حکیم نشدند، مرجع نشدند ... این ها آسان است به دلیل اینکه خیلی از آقایان هستند دیگر. آدم چهل پنجاه سال زحمت بکشد بشود فیلسوف، مفسّر، حکیم، مرجع ... چه اینکه خیلی ها اینجورند؛ اما بقیة الله شدن جان کندن می خواهد.

فرمود چرا یک عده بقیة الله نشدند که جلوی فساد را بگیرند؟!

فَلَوْلَا کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُو بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ ... اگر أُولُو بَقِیَّةٍ باشند، بقیة الله باشند، جلوی فساد را میگیرند دیگر.

خدا بقیة الله می خواهد بالاخره و علماء بقیة الله اند.

---------------------
پی نوشت ها:

1-     سوره هود- آیه 86

2-     سوره هود- آیه 116

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی(سوره مبارکه رعد)، رادیو معارف، برنامه بر کرانه نور، 1394/7/18


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/7/18:: 11:7 عصر     |     () نظر

ما الان خیال می کنیم کسی که فقیر است مبتلاست و کسی که غنی است متنعّم است.

چه اینکه خیال می کنیم کسی که بیمار است مبتلاست و کسی که سالم است مرفه است.

خیر! هم سالم مبتلا به سلامت است چه اینکه مریض مبتلاست؛ هم غنی مبتلا به غناست همانطور که فقیر مبتلا به فقر است.

فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ * وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ* کَلَّا ...

توده مردم اینجورند که اگر خدا این ها را مبتلا به ثروت بکند می گویند خدا ما را گرامی داشت؛ اگر مبتلا به فقر بکند می گویند خدا به ما اهانت کرد.

کَلَّا ! نه آن اهانت است نه این اکرام؛ هر دو ابتلا و آزمون است.

این معارف اگر حل شود دیگر مسجد خالی نمی ماند یا مخصوص فقرا نمی شود. اغنیاء هم شرفشان را در همین مسجد می دانند که می آیند در مسجد معارف الهی را یک جا یاد می گیرند؛ با فقرا و محرومین یک جا زندگی می کنند ...

این مشکل جامعه بود از زمان نوح تا الان.

بشر حس گرا را این معارف باید توجیه کند که انسان به این لذائذ جهان نیازمند است برای اینکه هم بماند هم نسلش را حفظ کند؛

باید غذا بخورد تا بماند، باید نکاح داشته باشد تا نسل انسان محفوظ باشد.

این دو کار سخت است؛ یعنی تهیه غذا سخت است؛ تهیه مسکن برای همسر سخت است.

یک لذتی ذات اقدس اله به انسان داد، این به عنوان مزد کارگری است، این ها خیال می کنند خوردن برای لذت بردن است.

خب انسان مثل حیوان نیست که غذایش روی زمین آماده باشد

انسان هم مثل حیوانات نیست که جفت گیری اش آسان باشد.

این دو کار سخت است، این سختی را باید تحمّل بکند، یک مزدی به او داده و آن اینکه یک مقداری که دم دهانش را لذیذ کرده تا تحمّل بکند این کارها را، همین!

بنابراین مهمترین رهنمود قرآن این است که انسان را به انسان می شناساند که تو کی هستی؛ جهان را به انسان می شناساند، رابطه انسان و جهان را به او می شناساند.

دیگر جنگ بین فقیر و غنی رخت بر می بندد.

آن وقت اداره جامعه اینچنینی سخت نیست ... مردم را بفهم کردن سخت است و آن کار حضرت است.

حالا چه قدرتی ذات اقدس اله به آن حضرت می دهد که در روایات هست که دست الهی روی سر مردم هست که فیکمل به علومهم و عقولهم .

آن وقت الان که 7 میلیارد هستند اگر 70 میلیارد هم باشند اداره مردم بفهم سخت نیست. آن وقت این نورانیت حضرت، جهان را جهان عقل می کند.

بالاخره جهان باید میوه بدهد؛ درخت انسانیت باید میوه بدهد.

الان که اکثرهم کذا و کذا ...؛ آن روز اکثرهم عاقلونند، عالمونند، حکمایند، فقهایند، عاقلند و مانند آن.

اداره مردم عاقل سخت نیست. این معارف آن روز پیاده می شود، آن وقت جنگ فقیر و غنی هم رخت بر می بندد.


برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی، رادیو قرآن، برنامه سروش هدایت، 1394/6/17


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/6/27:: 9:58 عصر     |     () نظر

مساجد و مجالس دینی

بخش دهم از جلسه یازدهم شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی:

«آثار مجالس حسینی در شناخت امراض روحی خویش»

از حضرت آیت الله جوادی آملی

(3:26)

دریافت



کلمات کلیدی: صوت، گزیده


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/6/27:: 4:47 عصر     |     () نظر

مساجد و مجالس دینی

بخش دوازدهم از جلسه یازدهم شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی:

«مساجد و مجالس دینی عامل طهارت درون»

از حضرت آیت الله جوادی آملی

(3:26)

دریافت


کلمات کلیدی: صوت، گزیده


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/6/27:: 4:46 عصر     |     () نظر

این اضلاع سه گانه را هنر باید داشته باشد:
ریشه عقلانی داشته باشد،
در کارگاه خیال به‌طور دقیق مهندسی شده باشد
و خروجی او هم جمال محسوس باشد

همایش «هنر ولایی» در اردیبهشت ماه سال 1391 برگزار شد.
در این همایش که هنرمندان متعهد کشورمان نیز حضور داشتند در ابتدا پیام تصویری آیت‌ا... جوادی آملی درباره هنر و بازیگری پخش شد.
بیانات آیت‌ا... جوادی آملی از این حیث اهمیت دارد که برای اولین بار است ایشان در این باب، دیدگاه خود را به جامعه فکری کشور ارائه می‌کند.
نگاه دینی، فلسفی آقای جوادی آملی به‌عنوان یکی از علمای بزرگ تشیع، چراغ راهی است برای فعالان عرصه هنر و بازیگری.

متن کامل پیام وی را که «آوینی فیلم» منتشر کرده، در ادامه می‌خوانیم:

ادامه مطلب...


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/6/27:: 4:34 عصر     |     () نظر

هر سال شنوندگان رادیو معارف در ایام محرم الحرام از سلسله سخنرانی‌های حضرت آیت الله جوادی آملی با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان این رسانه دینی با نهضت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بهره مند می‌شوند که سال های 1392 و 1393 نیز برنامه با موضوع «عدالت اجتماعی در بستر حماسه حسینی» بر روی آنتن صدای فضیلت و فطرت رفت.

 در این برنامه مخاطبان در محضر حضرت آیت الله جوادی آملی، مطالبی پیرامون ماه محرم و نهضت حسینی با موضوع: تبیین عدالت اجتماعی در پرتو نهضت حضرت سید الشهدا علیه السلام، معنای عدالت اجتماعی از نظر معصومین علیهم السلام و عقل و عدل درکلام امام علی و امام حسین علیهم السلام  بیشتر آشنا می شوند.

 ویژه برنامه «برکرانه فرات» کاری از گروه معارف و ثقلین به سردبیر تهیه کنندگی مهدی میرزایی در ماه محرم از رادیو معارف تقدیم به معارف جویان و شنوندگان تشنه معارف حسینی شد:

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/6/26:: 9:11 صبح     |     () نظر

هرکس مبتلا به غنا شد خیال می کند مال، معیار فخر است.

أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً (1) شعار خیلی هاست.

هیچکس نمی تواند بگوید من خودم زحمت کشیدم...خیلی ها هستند به دنبال کار می روند و چیزی گیرشان نمی آید

ما اگر واقعاً موحّدیم نباید اسلامی حرف بزنیم و قارونی فکر کنیم

آنکه می گوید من خودم 40 سال درس خواندم و مجتهد شدم، این اسلامی حرف می زند ولی قارونی فکر می کند.

او هم می گفت إِنَّما أوتیتُهُ عَلی عِلمٍ عِندی(2)، من خودم زحمت کشیدم پیدا کردم.

همین که دهن باز کردیم گفتیم من خودم 40 سال زحمت کشیدم به اینجا رسیدم این فکر، فکر قارونی است؛ این مرضی خدا نیست.

اگر گفتیم خدا را شکر که این فیض را به ما عطا کرده است، این فکر موحّدانه است.


برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی، رادیو قرآن، برنامه سروش هدایت، 1394/6/17

------------

پی نوشت:

1.     سوره مبارکه کهف/ آیه 34 

2.     سوره مبارکه قصص/ آیه 78 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/6/24:: 10:43 عصر     |     () نظر

ما اگر ندانیم معیار ارزشی چیست وقتی که دیگران وضع مالی شان خوب است و وضع مالی ما خوب نیست خیال می کنیم داریم تحّمل می کنیم، حلم می ورزیم و صبر می کنیم.

این نیرو را بیجا صرف می کنیم، یعنی این قدرت تحمّل را درباره هیچی داریم صرف می کنیم.

اسلام به ما می گوید این یک چیز مهمی نیست که تو الان برای آن غصّه بخوری!

الان یک کسی که حکیم است و فقیه است و ... او دیگر غصه نمی خورد که فلان کس گل زده یا نزده؛ کل دنیا وضعش همین است، ما بیاییم غصه بخوریم که چرا نداریم؟!

فرمود این سرمایه را نگه دار ... این سرمایه را برای او صرف بکن؛ حالا فلان کس بیشتر دارد، فلان کس کمتر دارد، یک باری دارد می برد؛ این معیار ارزش نیست.

حکما معتقدند هیچ درختی ترقّی نمی کند چون اینکه بالا آمده فرع اوست، دم اوست، دهن درخت، سر درخت، چشم درخت، گوش درخت، مغز درخت داخل لجن است.

گفته اند سرمایه دار برجساز یا اتومبیل خوب تهیه کننده و مانند آن یک حیات گیاهی دارد. این دمش بالا آمده و سرش داخل لجن است. تمام فکرش این است که از خاک دربیاورد، روی خاک بچیند و خاک بر سر برود؛ همین!

ما حالا غصّه بخوریم که دیگری دارد و ما نداریم؟!

این حلم را، این بردباری را، این سرمایه را بیجا صرف کردن است.

تمام تلاش این بخش های قرآن کریم برای این است که برای چی داری غصّه می خوری؟ برای چی داری رنج می بری؟ ...

اگر معیار ارزش مشخص شد انسان نمی گوید من صبر کردم

یک وقت تا وضع مالی اش خوب نیست می گوید «فلک به مردم نادان دهد زمام مراد، تو اهل دانش و فضلی»!

خیر! اینجور نیست! غصّه برای چیزی دیگری است! رنج و حلم و صبر و بردباری برای چیز دیگر است.

هم تعلیل قرآنی هم تمثیل قرآنی برای تبیین معیار ارزش است.

وقتی اینچنین شد آدم این سرمایه حلم و صبر و بردباری را نگه می دارد برای مطالب دیگر، نه برای این! نه اینکه اینجا غصّه بخورد و بعد بگوید ما باید صبر بکنیم. نخیر! جای صبر نیست!


برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی، رادیو قرآن، برنامه سروش هدایت، 1394/6/17


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/6/23:: 11:30 عصر     |     () نظر
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >