مردم سه گونه اند : دانشمند و دانشجو و بی سر و پایان بیهوده . [امام صادق علیه السلام]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها


مشکل ما مُعمّمین مشکل علمی نیست، مشکل ما مشکل عملی است.

یعنی ما اگر واقعاً آدم صالح و سالمی باشیم جامعه، جامعه نورانی خواهد بود.

آنچه به مردم می‌گوییم عمل بکنیم، آنچه گفتیم عمل کرده باشیم، تا عمل نکنیم نگوییم، بر خلاف گفته عمل نکنیم، چون به خلوت می‌رسیم کار دیگر نکنیم، ما اگر این چنین باشیم می‌شویم فرشته، وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ

چند هزار فرشته در ایران زندگی کنند ایران می‌شود معطّر.

ما مشکل اساسی‌مان آن کمبود عمل است ... که ما عالِم بی‌عمل می‌شویم، نه برای آن است که ما مشکل علمی داریم.

ما مطلب را خوب بیان می‌کنیم، سخنرانی هم می‌کنیم، قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ را هم می‌گوییم، نامحرم را هم نگاه می‌کنیم، این برای چیست؟

... متولّی علم، غیر از متولّی عمل است؛ ما یک دستگاه علمی داریم که حوزه و دانشگاه متولّی این کار است، یک دستگاه عملی داریم که متولّی ندارد، آن فنّ اخلاق است، نه اخلاق نظری بلکه اخلاق عملی، یعنی کسی که ما را بپروراند آن متولّی ندارد.

... اما اگر کسی دست و پایش فلج باشد، این مار و عقرب را می‌بیند ولی قدرت فرار ندارد؛ شما مرتب به او اعتراض بکن که چرا فرار نکردی؟ چرا سنگ نزدی؟ خُب چشم که سنگ نمی‌زند! چشم که فرار نمی‌کند! آنکه فرار می‌کند که بسته است.

شما مرتب به او تلسکوپ بده، میکرسکوپ بده، دوربین بده، نزدیک‌بین بده، عینک بده، او مشکل دید ندارد! این مشکل عمل دارد چون دست و پایش فلج است، نمی‌تواند فرار کند یا دفاع کند! ...

طبق بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) «کَم مِن عقلٍ أسیر تحت هوی أمیر» فلج شده، شیطان این را به بند کشیده، عقل عملی او که باید تصمیم بگیرد، اراده کند، اخلاص داشته باشد، این زنجیری است!

حالا شما مرتب نصیحت بکن، این شخص مشکل علمی ندارد، خودش استاد است، این آیه را تدریس کرده اما نامحرم نگاه می‌کند، غیبت هم می‌کند، دروغ هم می‌گوید، رشوه هم می‌گیرد، چون آنکه باید عمل بکند فلج است.

الآن این معتادان مشکل علمی دارند؟! اینها که بیش از دیگران و پیش از دیگران این خطر را می‌بینند.

شما مرتب نصیحت بکن،نصیحت بکن که چی؟ او را عالِم بکنی؟ در اینجا از علم کاری ساخته نیست، علم کار اندیشه را دارد انجام می‌دهد، کار جزم و تصوّر و تصدیق و سخنرانی و مقاله‌نویسی و درس گفتنِ حوزه و دانشگاه را این انجام می‌دهد، اما اراده و اخلاص و نیّت برای عقل عملی است که «ما عُبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان» که ائمه(علیهم السلام) این مرزها را جدا کردند.

این عقل عملی اگر به اسارت وسوسه و شیطنت در آمده است «کَم من عقل أسیرٍ تحت هوی امیر» از این کاری ساخته نیست.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره قصص، آیات 3 الی 8/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/28

 صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/11/11:: 10:41 عصر     |     () نظر

حرف‌های دیگران را شنیدن و جابه‌جا کردن هنر نیست، تولید علم هنر است.

اگر کسی خواست ولیّ الله بشود علی بن ابی طالب درِ این ولایت است و اول کسی است که این راه را رفته

الآن وقتی می‌گویند فلان شخص در خطّ امام است یعنی راه امام، مسیر امام، تفکّر امام را دارد.

اگر گفتند کسی در ولایت الهی است یعنی راه علی، فکر علی، مسیر علی را دارد، نه معتقد است او ولیّ الله است که آن اعتقاد ضروری همه ماست، نه معتقد است که او اول مسلمان است که اعتقاد شفاف ماست، معتقد است که اگر کسی خواست ولیّ الله بشود باید راه علی را برود...

آن حرف نو این است که اگر کسی خواست ولیّ الله بشود با نماز و روزه و عبادت‌هایی که «خوفاً من النار» است ولیّ الله نخواهد شد.

اگر کسی در تمام مدّت عمر اهل مناسک و مراسم باشد اما «شوقاً الی الجنّة» عبادت کند ولیّ الله نخواهد شد.

تنها راه ولیّ الله شدن آن است که خدا را «حبّاً له» عبادت کند؛ اگر کسی «حُبّاً له» عبادت کرد می‌شود ولیّ الله...

این را می‌گویند تولید علم، یعنی حرف تازه ...

اگر بخواهید ولیّ الله بشوید راهش این است شب و روز نماز بخوانید، همه مستحبّات را انجام بدهید ولی «خوفاً من النار» باشد می‌شوید زاهد، نه ولیّ الله

اگر همه عبادات و مناسک و مراسم را انجام بدهید «شوقاً الی الجنّة» می‌شوید عابد، نه ولیّ الله

اگر عباداتتان را «حُبّاً له» بر اساس علاقه‌ای که به خدا دارید انجام بدهید می‌شوید ولیّ الله

این راه را ادامه بدهید این می‌شود خطّ علی

این اگر به صورت پایان‌نامه علمی ارائه شود، ادلّه‌اش بیان شود می‌شود تولید علم

ما خیلی از ملائکه داریم که اینها مُرده‌ها را جابه‌جا می‌کنند، به وادی‌السلام می‌رسانند؛ اما خیلی از ملائکه هم هستند که زیرمجموعه جبرئیل هستند، حرف‌های علمی می‌آورند، خُب چرا با آن ملائکه ما محشور نشویم؟!

حرف‌های دیگران را شنیدن و جابه‌جا کردن و فارسی را عربی کردن و عربی را فارسی کردن هنر نیست.

مصرف کردن هنر نیست، تولید علم هنر است. 

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره نمل، آیات 89 الی 92/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/23

 صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/11/10:: 9:40 عصر     |     () نظر

 

حوزه و دانشگاه وظیفه‌اش تولید علم است.

مَلکه نقّال بودن، نبش قبر کردن، حرف‌ها را از کتابی به کتاب آوردن، چاپی را خطّی کردن، اینها تولید علم نیست، اینها مصرف علم است.

علوم ناگفته و نانوشته فراوان است. وظیفه حوزوی و دانشگاهی تولید علم یعنی ایجاد مسائل نو است.

آن طور مسائل نو که احدی نگفته باشد نه از ما متوقّع است نه مقدور ماست؛ اما نمونه مسائلی که بسیار کم مطرح شده و گوشه‌ای از آنها مطرح شده، قابل تکثیر است، قابل استخراج است، به عنوان اصل مطرح است و استنباط فروع فراوان از آنها مقدور است. 

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره نمل، آیات 89 الی92/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/23

 صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/11/9:: 8:39 عصر     |     () نظر

 

کار خیر کردن مهم نیست، آوردن کار خیر مهم است

در قیامت هم معیار حال فعلی افراد است

با چهارتا کار خلاف دیگران که انسان نمی گوید «چرا انقلاب کردیم؟» 

عمده در آیه محلّ بحث این است که مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ ...

نفرمود کسی کار خوب بکند؛ کار خوب کردن مهم نیست.

آن قدر باید این کار خوب را حفظ بکند که در قیامت در دستش باشد نه «مَن فعل الحسنة»، «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ»

اینکه امام(رضوان الله علیه) فرمود معیار، حال فعلی است در قیامت هم می‌گویند معیار، حال فعلی است.

«چه چیزی آوردی؟» نه «چه کار کردی؟»

خیلی‌ها هستند کار خوب کردند بعد بدّلوها کذا و کذا.

اما وقتی در قیامت سخن از عَرض اعمال شد می‌گویند «چه چیزی آوردی؟» نه «چه کردی؟».

«مَن فعل الحسنة» را در قیامت به حساب نمی‌آورند ... یعنی وقتی وارد صحنه اعمال می‌شود در دستش باشد؛ این معیار است.

این کار، کار آسانی نیست؛ همه اعمال را انسان باید لِلّه انجام دهد و مواظب باشد که چیزی کم نیاورد؛ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا. حالا دستش هست می‌گوید من این کارها را کردم...

این طور نباشد که به وسیله سیّئات بعدی یا ندامت‌های بعدی بگوییم «ما حالا چرا این کار را کردیم؟»

بسیار خُب، چهارتا کار خلاف انسان دید، چهارتا ضعف دید، اینکه نمی‌گوید «ما چرا برای جبهه زحمت کشیدیم یا برای انقلاب زحمت کشیدیم؟» ...

خُب آن کارها برای رضای خدا بود؛ کاری که برای رضای خداست اگر دیگری خلاف کرده، بد کرده، که آدم پشیمان نمی‌شود! ...

حالا چهار نفر چهارتا حرف زدند، چهارتا حادثه پیش آمد، دنیا هم غیر از این نیست؛ دنیا یعنی مجموعه همین تلخی و شیرینی‌ها، امتحان‌ها، فراز و فرودها.

به تعبیر شیخ عطار، اگر کسی کار خیر کرد و این کار خیر را نگه داشت و ذخیره کرد و نگذاشت آسیب ببیند و نگفت این در دستش است، یک وقت است کسی باغبان خوبی است، میوه خوبی، گُل خوبی تحصیل می‌کند، اما مرتب این میوه را دست می‌زند، مرتب این گل را دست می‌زند، این است که پلاسیده می‌شود.

کار خوبی را که انسان برای رضای خدا انجام داده هر باری که این کار را برای دیگران گفته مثل آن است که یک بار به این برگ گل دست بزند.

خُب ده بار که انسان بگوید این دیگر پژمرده می‌شود؛ وقتی انسان کار را برای رضای خدا کرد دیگران می‌گویند، دیگران می‌گویند، این را معطّرتر می‌کند؛ ولی خود انسان که بگوید، هر بار که گفته مثل این است که یک بار به این برگ گل دست بزند.

اصلاً برگ گُل برای آن است که دست به آن نزنند؛ اگر گفتند که «در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود/کاین شاهد بازاری وان پرده‌نشین باشد ...

به هر تقدیر اگر کسی کار خیری کرده، هر باری که این کار را گفته، مثل آن است که یک بار به این برگ گل دست زده؛ خُب این کم کم پژمرده می‌شود؛ ولی اگر این راز را نگه داشت و لِلّه بود، این در قیامت با گل معطّر می‌آید، مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ، آن‌گاه فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا ...

 برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره نمل، آیات 89 و 90/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/22

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/11/2:: 11:33 صبح     |     () نظر

این بیان نورانی علی(صلوات الله و سلامه علیه) است ... فرمود: «لو تَمثّل لِی الفقر رجلاً لَقَتلتُهُ» من اگر فقر را ببینم، گردن می‌زنم.

کمک کردن به فقیر یک کار عاطفی است.

ما بارها به این مسؤولین کمیته امداد در دیدارها همین را عرض می‌کردیم: در روی کُره زمین کدام کشور است که کمیته امداد در آن نیست؟ آن ملحد دارد، آن مشرک دارد، آن یهودی دارد، آن مسیحی دارد، همه به فقرا کمک می‌کنند.

کمک کردن به فقیر یک امر عاطفی است، این خیلی محبوب دین نیست؛ فقرزدایی مهم است.

فرمود من اگر ببینم فقر کجاست، فقر را گردن می‌زنم تا فقری نباشد.

یعنی ایجاد اشتغال می‌کنم، بیکاری را برطرف می‌کنم ... این علی است!

خیلی فرق است کسی بگوید من با فقر درگیرم، من فقر را اعدام می‌کنم، تا کَسی به فقیر کمک کند.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره نمل، آیات 74 تا 81/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/17 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/10/20:: 10:39 عصر     |     () نظر

انسان در مصاف با مرگ، مرگ را می‌میراند.

این حرف چقدر حرف بلند است!

شما الآن در تمام زیر این آسمان فقط این حرف را از وحی می‌دانید که انسان است که مرگ را می‌میراند.

این بیان نورانی امام(سلام الله علیه) که مرحوم کلینی نقل کرده فرمود: ... مشرق بروید، مغرب بروید، این حرف‌های ما حرف‌های تازه است.

آنها (ائمه اطهار) هم از قرآن دارند؛ شما وقتی این حرف را مطرح می‌کنید که انسان، مرگ را می‌میراند اینها گیج می‌شوند، نگاه می‌کنند این حرف چیست؟ انسان مرگ را می‌میراند، چیست؟

قرآن که نگفته «کلّ نفس یذوقها الموت» فرمود: کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ

نفرمود مرگ همه را می‌چشد، فرمود همه مرگ را می‌چشند؛ هر ذائقی مذوق را هضم می‌کند و جذب می‌کند.

مرگ را می‌میرانیم و برای ابد زنده‌ایم و خواهیم بود؛ مرگی دیگر در کار نیست.

این حرف، حرف وحی است که انسان در مصاف با مرگ، مرگ را می‌میراند.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره نمل، آیات 74 تا 81/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/17

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/10/20:: 10:15 عصر     |     () نظر

... آنها خیال می‌کردند انسان می‌پوسد. پاسخش این است که اولاً مرگ «فوت» نیست، «وفات» است.

توفّی و وفات و استیفا یعنی اخذ تام؛ چیزی به نام «فوت» نداریم هر چه هست «وفات است».

در فوت، تاء جزء کلمه است؛ به معنای زوال و نیستی است.

در وفات این تاء، زائد بر اصل است که معنای آن اخذ تام است.

فرمود شما متوفّا می‌شوید، استیفا می‌شوید، تمام حقیقت شما را فرشته‌ها دریافت می‌کنند.

پس چیزی به عنوان فوت و زوال نیست.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره نمل، آیات 74 تا 81/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/17

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/10/20:: 9:49 عصر     |     () نظر

دانشگاه ها غرق در علوم دینی هستند! 

الآن دانشگاه‌ها غرق در علوم دینی هستند منتها کسانی که آشنا نیستند، این سرقت است؛ چرا؟

برای اینکه خلقت را رها کردند گفتند طبیعت؛ داده? خدا را که عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ است برای خود دانستند گفتند مال خودم است ...

این چراغ را در درون تو خدا روشن کرده، تو با چراغ خدا داری کار خدا را می‌بینی ... شما با چراغ الهی کار خدا را دیدی، این متن دین است، چرا می‌گویی طبیعت؟!

بنابراین برخی‌ها در دین غرق‌اند و نمی‌دانند ما علم غیر دینی نداریم.

اگر ما در جهان، خلقت نمی‌داشتیم، طبیعت می‌داشتیم، مجاز بودند بگویند زمین‌شناسی، اسلامی و غیر اسلامی ندارد.

خُب چطور بررسی فعل معصوم می‌شود دینی، بررسی فعل خدا دینی نیست؟

قول معصوم را در حوزه‌ها بررسی می‌کنند می‌شود دینی؛ فعل معصوم را در حوزه‌ها بررسی می‌کنند می‌شود دینی؛ فعل خدا را در حوزه‌ها بررسی می‌کنند می‌شود تفسیر و دینی؛ اما فعل خدا را در دانشگاه‌ها بررسی بکنند دینی نیست؟!

تفسیر خلقت فرض ندارد که دینی نباشد و این علم هم داده? اوست، چراغ اوست ?عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ?

حضرت امیر فرمود حرف‌ها، حرف‌های ماست؛ دیگران گرفتند به اسم خودشان ثبت کردند «سُمّی سارقاً» ...

وقتی فرش سرقت شد معنایش این نیست که تار و پودش فرق می‌کند، نه! فرش همان فرش است منتها برای این آقا نیست، برای دیگری است.

این طبیعت نیست، خلقت است؛ این علم برای شما نیست، داده? اوست، فضل خداست، آخرها هم از شما می‌گیرند.

اگر مدینه یِ علم است که پیغمبر است، اگر درِ مدینه است که ما هستیم، شما چه کاره هستید؟ شما نه در شهرید نه درِ شهر؛ البته ما در را باز کردیم ریختیم بیرون شما هم گرفتید؛ پس بگویید از کجا گرفتید ...

اگر مدینه یِ علم است که پیغمبر است، اگر درِ مدینه است که ما هستیم، شما چه کاره هستید؟ شما نه در شهرید نه درِ شهر؛ البته ما در را باز کردیم ریختیم بیرون شما هم گرفتید؛ پس بگویید از کجا گرفتید «سُمّی سارقاً» ...

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره نمل، آیات 66 تا 75/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/16

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/10/18:: 9:38 عصر     |     () نظر

هر کس مضطر باشد یقیناً دعای او مستجاب است منتها بعضی‌ها مضطر نیستند؛ گاهی تصوّر می‌کنند که مضطرّند ولی در بسیاری از حالات قلبشان متوجّه به قدرت‌های خودشان یا قدرت‌های دیگری است ...

تنها کسی که به مضطر می‌رسد، خداست؛ اما این آقا مضطر نیست برای اینکه این وسیله قرار داده که برگردد همان بشود ...

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره نمل، آیات 59 تا 64/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/14

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/10/18:: 7:59 عصر     |     () نظر

به مناسبت سالروز حماسه 9 دی، روز بصیرت/ قسمت دوّم
 
... اما در سوره ی مائده آنهایی که بیماری سیاسی دارند در قلبشان این مرض هست، ذات اقدس اله به رسول خود سفارش کند که به آنها بگو « فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللّهُ أَن یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَیُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ »(*)

فرمود: آنهایی که مرض در قلبشان دارند مرتب دستشان به گوشی BBC  است، هی گرایش به او دارند، هی با او تلفن می کنند. هی از او گزارش می کنند.

این یک مرض است، این مرض را معالجه کنید، فرمود:« فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ » نه «یُسَارِعُونَ الیهِمْ »! این ها اصلاً در جمع آنها هستند، مرتب با بیگانه ارتباط دارند ...

یعنی کسی که دویست سال این کشور را غارت کرد، یا کسی که صد سال غارت کرد، یا کسی که شصت سال غارت کرد، بالاخره غارت نامه ی این ها معلوم است. غارت نامه ی انگلیس معلوم است، غارت نامه ی آمریکا و برخی از أقاربش هم معلوم است، این که دیگر تاریخ بیهقی نیست، خیلی از این غارت ها را در زمان خودمان دیدیم...

بالاخره اشکال و انتقاد هست ولی در چهارچوب قابل حل است، اما تا یک خبر شد به خارج و از آنها کمک بگیریم، این مرض است « فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ»

بعد حرفشان این است که خوب اگر نظام ما شکست خورد و آنها برگشتند ما چه کنیم؟« یَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ » شاید اوضاع برگردد.

فرمود:« فَعَسَى اللّهُ أَن یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَیُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ » خدا هست، همیشه بود و همیشه هست و همیشه یاور دین است، بعد شما شرمنده می شوید، کاری نکنید که در آن عذاب آخرت باشد و خزی دنیا...

خطبه نماز جمعه قم به امامت آیت الله جوادی آملی، 1388/7/5

پی نوشت:
*- سوره مبارکه مائده، آیه 52: مى‏بینى کسانى که در دل هایشان بیمارى است در [دوستى] با آنان شتاب مى‏ورزند؛ مى‏گویند مى‏ترسیم به ما حادثه ناگوارى برسد. امید است‏خدا از جانب خود فتح [منظور] یا امر دیگرى را پیش آورد تا [در نتیجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشته‏اند پشیمان گردند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/10/9:: 5:9 عصر     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >