سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دستاورد دانش، بی رغبتی به دنیاست . [امام علی علیه السلام]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

جمع بین «تولّی و تبری» و «حفظ دماء مسلمین»

لازمه اداره جامعه جهانی/قسمت دوّم

پرسش: تولّی و تبرّی...؟

پاسخ: تولّی و تبرّی باید جمع بشود با مسأله امنیت؛ این کار یک کار سیاسی است، یک کار امنیتی است، هم دارالتّقریب بین مذاهب باید حل کند، هم مجمع علمای شیعه باید حل کنند، هم مسئولین امنیتی باید حل کنند ...

اجرای تولّی و تبرّی از یک سو و برقراری امنیت و حفظ دِماء مسلمین از سوی دیگر، این هم کمتر از جریان انرژی هسته‌ای نیست! شما پشت سر هم می‌شنوید تکفیری‌ها آن همه کشتند، خب همین آسان است؟!

از این طرف ما مرتب سبّ و لعن، از آن طرف مرتب کشتار، این یک راه‌حل دارد یا ندارد؟

اگر وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) برهان اقامه کرده، فرمود از این چوب‌ها کاری ساخته نیست، از این بت‌ها کاری ساخته نیست، اما هیچ‌جا فحش نگفته!

آیا این راه دارد؟ یا ما هر روز باید بنشینیم غصه بخوریم میانمار این‌قدر کشتند، بنگلادش و پاکستان و اینها این‌قدر کشتند، عراق آن‌قدر کشتند، این یک راه‌حل دارد یا ندارد؟

اگر این دین آمده برای برقراری امنیت ملی از یک سو، منطقه‌ای از سوی وسط، بین‌المللی از سوی سوم، یک راه‌حل دارد.

تنها راه‌حل فقهی و اصولی نیست که حوزه علمیه قم حل بکند، راه امنیتی است، راه مشورتی است، راه مذاکره‌ای است، دشمن هم که در کمین است، دشمن هم همین را می‌خواهد، چیز دیگر که نمی‌خواهد...

ناله کردن و افسوس خوردن و مجلس ترحیم گرفتن فقط کارِ ما شد! این آیا راه‌حل دارد یا راه‌حل ندارد؟ یقیناً راه‌حل دارد.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 1 الی 3/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/18

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/7:: 12:43 عصر     |     () نظر

فحش بدهی، فحش می‌شنوی؛ این مشکل را حل نمی‌کند!

لازمه اداره جامعه جهانی/قسمت اول

در آیه هشت سوره? مبارکه? «ممتحنه» است که با کفار زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشی، آن کفّاری که با شما کاری ندارند، نه در تحریم، نه در فشار اقتصادی، نه در تبعید هیچ سهمی ندارند یک زندگی معتدلی با شما داشتند لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ با اینها با مدارا رفتار کنید بلکه عادلانه رفتار کنید إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ... همین آیه هم مقدمه قانون اساسی ما هم هست.

 کفّاری که با ما بد نکردند، با ما بد نمی‌کنند، کاری هم با ما ندارند، خُب ما یک رابطه عادلانه با آنها داریم.

این پیامبر اگر بخواهد با روش عادی با جامعه برخورد کند کار سختی است، این باید قلّه تقوا را داشته باشد...

چه زمینی شما بالاتر از کعبه دارید؟ مهبط وحی الهی است، مهبط فرشته‌هاست، این شده بت‌کده! همه بت‌ها را آوردند آنجا گذاشتند یک بار وجود مبارک پیامبر دهن باز نکرد که به اینها فحش بدهد، به این بت‌ها بد بگوید؛ فرمود از این بت‌ها کاری ساخته نیست.

خُب شما اگر بخواهید آرام زندگی کنید، از آن طرف تکفیری نداشته باشید، از این طرف کشتار بی‌رحمانه (در میانمار و بنگلادش و پاکستان و افغانستان در شرق ما، عراق در غرب ما) نداشته باشید باید این راه پیامبر را حفظ کنید.

انسان جای برهان دارد، جای استدلال دارد، جای اقامه برهان است؛ یک بار نشد که وجود مبارک حضرت به این بت‌ها فحش بدهد ... حضرت فرمود این بت‌های کاری از آنها ساخته نیست اینها اهل سمع و بصر و اینها نیستند اینها مشکل خودشان را نمی‌توانند حل کنند.

وَإِن یَسْلُبْهُمْ الذُّبَابُ شَیْئاً لاَّ یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ؛ پیامبر! با این تقوا جامعه را اداره کن!

فحش بدهی خُب فحش می‌شنوی این مشکل را حل نمی‌کند! تکفیر بکنی تکفیر دیگری در راه است، غیر از خونریزی کار دیگر نیست؛ بالصراحه در سوره? مبارکه? «انعام» فرمود لاَ تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ

ما کاری داریم کار فقها و بزرگان فقهی ماست ... آنها باید بین تولّی و تبرّی که جزء ارکان رسمی دین ماست و برقراری امنیت و حفظ دماء مسلمین که آن هم جزء ارکان رسمی ماست یک جمع اجتماعی بکنند، یک جمع سیاسی بکنند، یک جمع اجرایی بکنند...

این کارهایی که به دست «من بیده الامور» هست ... از این طرف تکفیر از آن طرف تکفیر، از این طرف کشتار از آن طرف کشتار، دشمن هم که غیر از این نمی‌خواهد!

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 1 الی 3/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/18 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/5:: 12:30 عصر     |     () نظر

کسانی که در دنیا مراکز دینی را نمی دیدند، در آخرت هم نعمت های بهشتی را نمی بینند!  

پرسش: استاد، جمع بین آیه ربَّنا أبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا با آیه سوره? «اسراء» که فرمود نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَبُکْماً وَصُمّاً چگونه است؟

پاسخ: بله، اینها یا گروه‌های مختلف‌اند ... یا مَواقف متعدّد است؛ در بعضی از موقف‌ها نمی‌بینند در بعضی از موقف‌ها می‌بینند.

یکی از آن وجوه جمع این است که اینها که در دنیا أعما بودند مَن کانَ فِی هِذِهِ أعْمی? فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً

اینها در دنیا از چه نظر أعما بودند؟ یک أعمای ظاهری که نبودند، بالأخره چشم داشتند، خیلی از چیزها را می‌دیدند.

این ها نسبت به قرآن و عترت و معارف، أعما بودند؛ این همه حسینیه و مسجد و حوزه‌ها و مراکز فرهنگی و دینی بود اینها را نمی‌دیدند، چهار جا مرکز فساد بود فقط آنها را می‌دیدند.

در قیامت هم همین‌طور است؛ این همه نعمت‌هایی که برای بهشتیان و أنبیا و اولیاست آنها واقعاً نمی‌بینند، فقط جهنم را می‌بینند.

این‌طور نیست این ها که کورند جهنم را نبینند، اینها که کرند جهنم را نبینند، صدای غرّش جهنم را از راه دور می‌شنوند و می‌لرزند امّا آن نسیم بهشت به مشام اینها نمی‌رسد.

در دنیا اینها همین‌طور بودند، مسجد و اهل مسجد و جبهه و اهل جبهه را نمی‌دیدند، مراکز فساد را می‌دیدند، نامحرم را می‌دیدند، این دینی‌ها را نمی‌دیدند، در قیامت هم بهشت و انبیا و اولیا را نمی‌بینند، جهنم و جهنمی?ها را می‌بینند.

این معنایش این نیست که واقعاً اینها کورند جهنم را نمی‌بینند، همین‌ها را می‌برند به لبه جهنم می‌گویند أَفَسِحْرٌ هذَا أَمْ أَنتُمْ لاَ تُبْصِرُونَ؟ همین‌ها می‌گویند رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا

اینها را که دیگر به بهشت نمی‌برند که بگویند بهشت را ببین!

غرض این است که آنچه در دنیا کردند در آخرت گرفتار همان خواهد شد، اینها در دنیا کور بودند نسبت به دین و اهل دین، در آخرت کورند نسبت به بهشت و اهل بهشت.

در دنیا بصیر بودند نسبت به کفر و معصیت و فسق، در آخرت جهنم را به خوبی می‌بینند.

چه اینکه بهشتی‌ها هم همین‌طور بودند؛ مؤمنین قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ... اینها که نامحرم را ندیدند و صدای نامحرم را نشنیدند هرگز صدای جهنم را نمی‌شنوند لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا

منتها تعبیر قرآن کریم نسبت به اینها مهربانانه است نمی‌فرماید اینها کَرَند، اینها کورند، فرمود اینها آن غرّش جهنم را نمی‌شنوند، اصلاً احساس نمی‌کنند با اینکه جهنم زفیر و شهیق دارد ... اما همین غرّشی که در جهنم هست و جهنمی از فاصله چند فرسخ می‌شنود اولیای الهی اصلاً احساس نمی‌کنند.

مثل اینکه این همه تبلیغات ماهواره‌ای و مراکز فساد هست، اولیای الهی اصلاً اعتنا نمی‌کنند لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره سجده، آیات 10 الی 14/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/12

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/4:: 10:58 صبح     |     () نظر

انسان آنچه در خواب می‌گوید ظهور ملکاتی است که در روز کسب کرده است

یک آدم دروغگو در خواب هم بخواهد حرف بزند دروغ می‌گوید!

یک آدم فحّاشِ بَذیّ بدزبان خواب هم که می‌بیند دارد فحش می‌دهد!

این روایتی که مرحوم فیض در وافی نقل کرده اصلش برای جلد هشت کافی مرحوم کلینی است که بارها آن روایت خوانده شد:

بشرهای اوّلی گرچه می‌خوابیدند ولی رؤیایی نداشتند.

انبیا که آنها را به احکام شریعت دعوت می‌کردند عده‌ای می‌پذیرفتند عده‌ای نمی‌پذیرفتند.

آنها که نمی‌پذیرفتند بهانه‌شان این بود که انبیا می‌فرمودند اگر این کار را کردید ثواب می‌برید اگر نکردید عقاب می‌برید، آنها می‌گفتند «ثواب و عقاب یعنی چه؟ چه وقت ثواب می‌بریم؟»

می‌فرمودند «بعد الموت»؛ آنها انکارشان بیشتر می‌شد می‌گفتند «کسی که وارد قبرستان شد که از قبرستان برنمی‌گردد!» خیال می‌کردند معنای حیات بعدالموت این است که مرده‌های قبرستان از قبرستان در بیایند.

بعد مرحوم کلینی این را از معصوم(سلام الله علیه) نقل می‌کند که خدای سبحان رؤیا را نصیب بشر اوّلی کرد، اینها وقتی می‌خوابیدند چیزهایی می‌دیدند می‌آمدند نزد انبیایشان می‌گفتند «اینها چیست که ما در عالم خواب می‌بینیم؟»

انبیایشان می‌فرمودند «اینها که شما در رؤیا می‌بینید از سنخ آن چیزهایی است که ما به شما می‌گوییم، شما انتظار نداشته باشید که مرده‌هایتان از قبرستان بیایند در صحنه بازار و منزل، آن یک عالم دیگری است شبیه همین عالم رؤیا»(*)

این نمودار و تشبیهی است که بالأخره آن صحنه غیر از این صحنه است.

انسان در خواب اگر راست گفت ثواب نمی‌برد، دروغ گفت عقاب نمی‌شود، آنچه در خواب می‌گوید ظهور ملکاتی است که در روز کسب کرده است ...

*- الکافی, ج8, ص90؛ الوافی، ج25، ص641

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره سجده، آیات 10 الی 14/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/12

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/3:: 11:53 صبح     |     () نظر

سه راهکار برای وحدت:

1-    یکی گسترش فرهنگ شیعه بدون افراط و تفریط
دست ما به لطف الهی پر است، اینها آمدند قرآن را به حرف در آوردند؛ فرمود قرآن که با شما حرف نمی‌زند «و لکن أخبرکم عنه» اینها آمدند قرآن را به حرف آوردند ... 

آن وقت مسئله شفاعت و توسل و اینها زیر پوشش توحید است، هیچ مخالفتی هم ندارد، هیچ کسی بالذّات از امام چیزی نخواست، هیچ کسی بالذّات از پیغمبر چیزی نخواست، اینها را بنده خدا می‌دانیم، اینها را مطیع خدا می‌دانیم، منتها اینها مثل ملائکه‌اند، بالاتر از ملائکه‌اند کارگزاران‌اند.

بارها به عرضتان رسید ما هر وقت نور می‌خواهیم از شمس، حرارت می‌خواهیم از شمس، مگر ما شمس‌پرستیم؟ علی و اولاد علی که هزارها برابر بالاتر از شمس و قمرند ... مگر ما ـ معاذ الله ـ به آفتاب اعتقاد ربوبی داریم؟

می‌گوییم خدا آن را برای گرم کردن ما خلق کرد، برای نور دادن خلق کرد، خُب آنها که بالاتر از شمس و قمرند! ...

2-   دوم کاری است که بزرگواران مجمع دارالتقریب باید بکنند با علمای تکفیری، با علمای سلفی، با علمای وهابی، با علمای طالبان، با علمای القاعده مذاکره کنند.

سوم کاری است که سیاستمداران ما باید بکنند؛ این هم کمتر از این انرژی هسته‌ای نیست. مرتب فلان‌جا کشته، فلان‌جا عزا، خُب جلسه باشد ببینیم آخر حرفشان چیست. 

اگر ـ خدای ناکرده ـ جنگ داخلی بشود نه طالبان می‌ماند نه القاعده می‌ماند نه سلفی می‌ماند نه تکفیری می‌ماند.

بالأخره یک راه نشست سیاسی دارد، این‌طور کُشتن این بیچاره‌های مظلوم سیصد نفر، دویست نفر، صد نفر زخمی، مجروح آخر تا چه وقت؟!

این سه کار که ـ ان‌شاءالله ـ بشود امیدواریم که این شفابخش باشد.  

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 31 الی34(آخر)/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/6

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/28:: 1:1 عصر     |     () نظر

ما باید بدانیم که علم ملکوتی اشرف از آن است که در حوزه‌ها بیاید با آن فقه و اصول اداره بشود ...

علم غیب برتر از آن است که سند فقه باشد، علم ملکوتی برتر از آن است که بازار فقه را گرم کند.

وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود من قاضی‌ام، روی کُرسی قضا نشستم، محکمه قضا دارم، اما فقط بر اساس شاهد و سوگند حکم می‌کند.

با حصر فرمود: «إنّما أقضی بینکم بالبیّنات و الأیمان» با اینکه مسلّماً اسرار غیب را باخبر بودند در یکی از جبهه‌های جنگ کسی کشته شد وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «إنّ الشملة التی أخذها یوم خیبر من المغانم لم تصبها المقاسم لتشتعل علیه نارا» الآن آن پارچه‌ای که ایشان در غنایم خیبر بدون اجازه ما گرفته در کنار قبرش دارد شعله می‌زند.

این پیغمبر است ... بنا بر این نیست که ما با علم غیب اداره کنیم؛ علم غیب را ذات اقدس الهی در قیامت ملأ می‌کند، مبادا بگویید ما رفتیم محکمه پیغمبر به دست خود پیغمبر این مال را گرفتیم.

اگر کسی شاهد دروغ آورد، قسم دروغ خورد، مالی را از محکمه من از دست من گرفت «قطعةً من النار» را دارد می‌برد.

این است علم غیب برتر از آن است که این را انسان به بازار فقه بیاورد.

آن وقت دیگر جا برای این سؤال نیست که «وجود مبارک حضرت امیر می‌دانست آن شب شهید می‌شود یا نمی‌شود؟ اگر می‌دانست چرا رفته؟ وجود مبارک سیّدالشهداء می‌دانست شهید می‌شود یا نمی‌شود؟ اگر می‌دانست شهید می‌شود چرا رفته؟»

این اصلاً آسمان را به زمین دوختن است؛ آن علم اشرف از آن است که بازار فقه را گرم بکند، فقه ظاهری دارد، همه ما مثل دیگران مکلّف به ظاهریم.

گاهی برای اظهار معجزه, اظهار نبوّت, اظهار امامت, اثبات ولایت دستورات غیبی می‌دهند اما بنا بر این نیست که با علم غیب عمل کنند.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 31 الی34(آخر)/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/6

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/27:: 7:26 عصر     |     () نظر

انسان اگر شامّه خوبی پیدا کرد این واقعاً بوی بد گناه را استشمام می‌کند و اگر فرمودند «طَهّروا أفواهکم فإنّها طُرُق القرآن» برای همین است.

نفرمودند دندان‌ها را مسواک کنید؛ استحباب استیاک در مسأله مقدّمات إحرام هست، در مقدّمات صلاة هست.

دستور دادند مسواک بکن، یکی از سُنَن وضو گرفتن، سُنَن نماز خواندن، مسواک کردن است؛ آن دلیل خاصّ خودش را دارد.

 اما اینکه فرمود: «طهّروا أفواهکم»، أفواه غیر از أسنان است؛ دهن غیر از دندان است.

فرمود دهن را پاک کنید؛ خُب اگر غذای شبهه‌ناک وارد بشود این دهن ناپاک است؛ حرف آلوده از این دهن بیرون بیاید این دهن دیگر ناپاک است.

فرمود «طَهّروا أفواهکم فإنّها طُرُق القرآن» ... خُب اگر قرآن می‌خواهد عبور کند اگر ـ خدای ناکرده ـ دهن آلوده باشد شما شفاف‌ترین و پاک‌ترین آب را از یک لوله ناپاک عبور بدهید بالأخره آلوده می‌شود.  

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 27 الی31/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/5

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/21:: 11:55 صبح     |     () نظر

این بانک‌های ربوی دیگر نمی‌گذارد نمازهای جماعت ما اثر کند!

این تنها درباره نماز جماعت نیست که اگر کسی حالا نماز جماعتش به ده نفر رسید خوشحال بشود من آن‌قدر ثواب بردم که جن و انس نمی‌توانند بنویسند.

[در] مقابل دارد که یک درهم ربا اگر کسی بگیرد بدتر از هفتاد بار فلان است در کنار کعبه!

خُب این بانک‌های ربوی دیگر نمی‌گذارد نمازهای جماعت ما اثر کند! ...

حالا مغرور نشویم که نماز جماعت می‌خوانیم نماز ما از ده نفر بیشتر است، آن گناهان را ببینیم ...

«اعاذنا الله من شرور أنفسنا و سیّئات أعمالنا»

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 26 الی28/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/4 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

لینک انتشار د رسایت افسران


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/12:: 11:44 عصر     |     () نظر

اگر کودک در قرائت قرآ‌ن حاذق شد، مستحب است پدر و مادر ولیمه بدهند. 

قرآن برای کودکان و نوجوانان ایرانی با خط نستعلیق نوشته بشود.

لااقل باید توافق می‌کردند و بکنند که بالأخره در ایران با خطّ نستعلیق قرآن‌ها را طوری بنویسند که این نوجوان‌ها بتوانند بخوانند.

بعضی از جاها خُب این کلمه‌هایی است که الف را خیلی کوچک می‌نویسند یا همزه‌ها را یا واوها را که بعضی‌ها خوانده می‌شود بعضی خوانده نمی‌شود، فرزندان ما با این خط آشنا نیستند.

 شما مستحضرید در کتاب‌های فقهی ما، وقتی وَلیمه را تقسیم می‌کنند که مستحب است انسان ولیمه بدهد، این ولیمه یک اسم جامعی است برای مصادیق فراوان ...

یکی از اسامی پربرکت ولیمه که مستحب است در اسلام، ولیمه حِذاق و ولیمه حَذاق است(هم به کسر هم به فتح)، آن وقتی است که انسان کودکش را ببرد مکتب‌خانه قرآن بخواند، او در قرائت قرآن حاذق بشود.

وقتی فرزندش در قرائت قرآن حاذق شده است مستحب است پدر و مادر ولیمه بدهند.

این دین است؛ حالا الآن تمام ثواب را در درجه اول امام و شهدا می‌برند بعد مسؤولانی که این کودکان ما، نوجوان‌های ما را به قرآن آشنا کردند و می‌کنند ...

اما بالأخره دین همان‌طوری که برای ساختن خانه، برای برگشت از سفر ولیمه قائل است  اگر کودک در قرائت قرآ‌ن حاذق شد، مستحب است پدر و مادر ولیمه بدهند.

خُب الآن اینها بخواهند قرآن بخوانند با خط عثمان‌طه و امثال ذلک برای اینها سخت است اما قرآنی باشد که این الف‌ها باز، حروف از هم جدا باشد و با همان خط نستعلیق که عروس خطوط است برای ما ایرانی‌ها این نوشته بشود.

حالا لازم نیست سطح بین‌الملل باشد تا تهمت بزنند که ـ معاذ الله ـ ایران و جمهوری اسلامی تحریف کردند بر اساس گمان باطلشان، ولی بالأخره مصرف داخلی داشته باشد این قرآن‌ها را بتوانند خوب بخوانند، آسان تعلیم داده بشود.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 26 الی28/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/4

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/10:: 7:41 عصر     |     () نظر

 آن‌که از بس کُشت و کُشت حالا خسته شد دم از دموکراسی می‌زند دیگر ارزشی ندارد!

بارها به عرضتان رسید این اروپا که الآن دم از دموکراسی می‌زند برای اینکه از بس کُشت، خسته شد!

فاصله‌ای بین جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم نبود، حالا ما جرأت نمی‌کنیم بگوییم صد میلیون، برخی‌ها صد میلیون نقل کردند؛ ده‌ها میلیون را در یک مدت کوتاهی اینها کُشتند!

اینکه می‌بینید الآن سازمان ملل دارند، جوامع بین‌المللی دارند، سخن از دموکراسی می‌زنند، سخن از صلح می‌زنند، برای اینکه از بس آدم کُشتند خسته شدند!

الآن دست همه اینها روی ماشه بمب اتم است؛ اگر ـ خدای ناکرده ـ جنگ جهانی سوم و چهارم شروع بشود ده‌ها میلیون می‌شود صدها میلیون!

 تنها چیزی که اینها را نجات می‌دهد قرآن و عترت است که شما انسان هستید؛ انسان، فرشته‌منش زندگی می‌کند، تا آنجا که ممکن بود اینها صرف‌نظر می‌کردند، عفو می‌کردند، تخفیف می‌دادند، با آرامش زندگی می‌کردند، نه اینکه آدم از کُشتن خسته بشود بعد دم از دموکراسی بزند!

 آن‌که از بس کُشت و کُشت حالا خسته شد دم از دموکراسی می‌زند دیگر ارزشی ندارد!

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 17 الی22/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/1/31

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

لینک در سایت افسران


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/6:: 10:50 صبح     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >