سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت گمشده مؤمن است . حکمت را فرا گیر هر چند از منافقان باشد . [نهج البلاغه]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

پس از بیعت، هر گونه تصرّفی در جان و مال به غیر اذن خدا غاصبانه است.

بیعت معنایش بیع است، اگر کسی جانش را نفروشد به خدا که بیعت نیست!

اگر فرمود فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ، در برابر إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم یک شراء و اشتراء است، یک بیع است.

اگر خدا خریدار است و انسان فروشنده، اگر نفروخت بیع نکرد! با خدا و پیامبر بیعت نکرد!

اگر فروخت یعنی جانش را و مالش را در راه خدا فروخت، هر گونه تصرّفی در جان و مال به غیر اذن خدا غاصبانه است.

الآن آدم می‌تواند دهنش را باز کند هر حرفی بزند؟ چشمش را باز کند هر کسی را ببیند؟ گوشش را باز کند هر چیزی را بشنود؟! تصرّف غاصبانه معنایش همین است!

آدم که حق ندارد روی فرش مردم، روی مال مردم، روی خانه مردم برود! برای اینکه چیزی را که به مردم فروخت دیگر برای آنهاست.

اگر ما واقعاً با خدا و پیامبر بیعت کردیم یعنی بیع کردیم، یعنی جان و مال و امثال اینها را به خدا دادیم، دیگر بعد برای ما نیست؛ اگر خواستیم در جانمان، مالمان، جوارح و جوانحمان تصرّف بکنیم باید صاحب‌مال اجازه بدهد.

پس اگر کسی غیبتی را گوش داد، در گوش تصرّف غاصبانه کرد؛ اگر غیبتی کرد، در زبان تصرّف غاصبانه کرد و هکذا در سایر معاصی.

خب اینکه گفته شد إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ همین است؛ برای اینکه تمام کارهای ما باید به اذن خدا باشد؛ قاعده‌اش هم همین است.

اگر کسی چیزی را واقعاً به دیگری فروخت اگر بخواهد در آن تصرّف بکند باید به اذن آن دیگری باشد؛ آن وقت از طرفی بفروشد به حسب ظاهر، ثمن را بگیرد بخورد بعد به میل خودش تصرّف بکند این دیگر می‌شود أفرأیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ

فرمود شما تعهّد سپردید خدا هم فرمود أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ؛ من به وعده‌ام وفا می‌کنم خُب امر الهی نسبت به وفای عهد است، نهی الهی نسبت به ناقض عهد الهی است که یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ را نهی کرده.

اینجا هم فرمود وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ که در صحنه‌های نبرد پشت نکنند لاَ یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ به دَبر و پشت خود رو نکنند، از پیغمبر روی برگردان نباشند. 

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 9 الی 17/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/2/26

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/6/7:: 10:53 عصر     |     () نظر

شصت‌تا پرچم اگر در این شب‌های حمله بود شاید یک دانه از آنها پرچم سه رنگ ایران بود. همه‌اش یا عباس، یا زهرا، یا حسین، یا علی بود یک دانه پرچم سه رنگ بود.

ما اگر بخواهیم کشور را به دست صاحب اصلی‌اش بدهیم با مرز پرگهر نمی‌شود، با یا زهرا یا زهرا می‌شود.

اینکه قصّه تاریخ بیهقی و اینها نیست که از گذشته‌ها نقل کنیم، همه شما دیدید ما هم دیدیم.

اگر این کشور به لطف الهی بخواهد بماند تنها راهش راه اسلام است.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 7 الی 13/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/2/25

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/5/27:: 10:2 صبح     |     () نظر

هیچ‌گاه مرز پُرگُهر کشور را حفظ نکرد ...

شما می‌بینید در این دفاع مقدس بالأخره کم و بیش رفتیم جبهه، کم و بیش ما دیدیم، بعضی بیشتر بعضی کمتر

اگر پنجاه پرچم بود یکی آن بالا ممکن بود پرچم سه رنگ ایران باشد اما همه پرچم‌ها یا حسین، یا عباس، یا زهرا

پرچم ایران، پرچم مرز پرگهر، پرچم مکتب ایرانی نبود.

الآن هم اگر حادثه‌ای پیش آید همان پرچم یا زهراست، این کشور را اینها حفظ کردند.

بالأخره رفتید به جبهه یا نرفتید؟ دیدید یا ندیدید؟ اگر پنجاه پرچم بود چندتایش پرچم سه رنگ بود؟ یا اصلاً نبود، یا یک دانه بود روی ماشین بود.

این شعرها و نواهای خاکریز اول و دوم یا حسین یا حسین، کربلا کربلا بود، دیگر مرز پرگهر و اینها نبود.

اینهاست که کشور را حفظ می‌کند.

برای اینکه مردم وقتی باور کردند روح با عظمت الهی به شربت شهادت می‌رسد و عنداللّهی می‌شود، فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ می‌شود و مرزوق است، او فداکار است وگرنه بگوید من چرا کشته بشوم برای اینکه زید به ریاست برسد، عمرو به کیاست برسد!

هیچ‌گاه مرز پرگهر کشور را حفظ نکرد ...

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 6 الی 8/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 22/2/1395

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/5/25:: 10:57 عصر     |     () نظر

تلخ‌ترین جمله‌ای که در مصیبت صدیقه کبراست همین جمله است.

حضرت بعد از اینکه استدلال کرد این فدک نِحله است، از آنِ ماست و حضرت در زمان حیات به ما دادند، تو از ذوالید بیّنه می‌خواهی؟ این در دست ماست، تو از ما دلیل می‌خواهی؟

این بیّنه را باید از منکر بخواهی نه از کسی که ذوالید است!

بالأخره مسأله نِحله قبول نشد، مسئله ارث قبول نشد، آن حرف جگرگداز را حضرت زد فرمود: «أم تقولون» این بدتر از آن در به پهلو زدن است، فرمود: «أم تقولون أهل الملّتین لا یَتوارثان؟»(1) مگر ما را مسلمان نمی‌دانی؟ چه دلیل داری که ارث ما را نمی‌دهی؟ «ترث أباک و لا أرث أبی؟»(2)

آخر چه دلیل دارد نِحله که امر مسلّم است آن را قبول نکردید؟ ما که ذوالید هستیم از ما دلیل خواستید، مگر کسی از ذوالید دلیل می‌خواهد؟

حالا اینها گذشت بالأخره من ارثم را می‌خواهم؛ ارث نبود! او زمات حیاتش مِلک طلق من کرد حالا نشد، ارث «ترث أباک و لا أرث أبی» یعنی تو تفسیر قرآن را از ما بهتر بلدی؟

یعنی در آیه قرآن چیزی هست که ما نمی‌دانیم؟

اینها که نیست مگر اینکه ـ معاذ الله ـ این حرف را بزنی! بله آن حکم حق است که کافر از مسلمان ارث نمی‌برد، همه هم این حرف را قبول داریم، مگر اینکه تو در دین ما شک کنی!!!

هر وقت ما به این جمله حضرت می‌رسیم این خیلی برای ما دردناک‌تر از آن مسأله در و پهلو بوده «أم تقولون أهل ملّتین لا یتوارثان»

به هر تقدیر به برکت آن حضرت ـ ان‌شاءالله ـ این نظام محفوظ بماند.

پی نوشت ها:

1- دلائل الامامة، ص35

2- دلائل الامامة، ص34

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 6 الی 8/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/22

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/5/8:: 10:39 صبح     |     () نظر

چون در مسجدها این حرف‌ها نیست اینها خیال می‌کنند دین کارآمد نیست.

مسجد تنها جای این نیست که انسان بگوید نماز بخوان! روزه بگیر!

مسجد جای این است که نماز بخوان! روزه بگیر! وقتی چراغ قرمز است توقف کن! بیش از سرعت مجاز نرو! به این موتورسوار بگویند بیش از سرعت مجاز نرو این‌قدر کُشته ندهید! این‌قدر تصادف نشود!

اینها باید در مسجد گفته شود! این مفاتیح‌الحیات برای همین است.

تنها مفاتیح‌الجنان را ائمه نگفتند، اینها را هم گفتند!

خُب همان که گفت اگر نافله بخوانی اهل بهشتی، همان او گفت اگر مزاحم فضا نشوی، مزاحم راه نشوی، سدّ معبر نکنی، این شیشه شکسته را برداری، همین است!

فرمود اگر کسی جلوی آتش‌سوزی را بگیرد، جلوی سیل را بگیرد، نگذارد آتش خانه کسی را آسیب برساند، نگذار سیل به خانه کسی آسیب بزند «وَجَبَت لَهُ الجنّة»

این را همان ائمه گفتند: «مَن رَدَّ عن قومٍ مِن المسلمین عادیة ماءٍ أو نارٍ وَجَبَت لهُ الجنّة»(*)

اینها باید در مسجدها گفته شود تا [به] این شیعه‌ها -اینها که پیرو اهل بیت‌اند و حرف اهل بیت را گوش می‌دهند، چه اینکه گوش می‌دهند- بگویند آقا سرعت ممنوع است! وقتی چراغ قرمز هست نباید حرکت بکنید!

چون در مسجدها این حرف‌ها نیست اینها خیال می‌کنند دین کارآمد نیست.

ما که در مسجد سخنرانی می‌کنیم، در مسجد امامت می‌کنیم، هم باید آن احکام اساسی عبادی را بگوییم هم این کارآمدی دین را بگوییم.

اگر اینها را دیگران گفته بودند می‌گفتیم خُب حرف دیگران است امّا همه اینها را ائمه گفتند...

خُب باید در بین مردم بگویید! به مردم بگوییم چیزی خریدید سند داشته باشید! به حافظه اکتفا نکنید!

بسیاری از این پرونده‌ها در اثر این است که به حافظه اکتفا کردند قرض دادند بدون سند، قرض دادند بدون شاهد، چیزی خریدند بدون سند، چیزی خریدند بدون شاهد!

این آیه 282 [سوره بقره] طولانی‌ترین آیه قرآن است فرمود زندگی‌تان را سامان بدهید!

خُب غرض این است که این دینی که برای همه امور می‌گوید سند تنظیم کنید! ده دینار قرض دادید سند تنظیم کنید!، این دین برای کتاب خدا سند تنظیم نمی‌کند؟ همین‌طور رها می‌کند و می‌رود؟ این معقول نیست!

پی نوشت:

*- الکافی، ج5، ص55

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 6 الی 8/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/2/21

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/5/4:: 11:19 عصر     |     () نظر

ما همان‌طوری که با بدنمان از جانمان دفاع می‌کنیم، با جانمان هم باید از جانان دفاع بکنیم

النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ

خُب بالاتر از جان ما که چیز دیگر نیست؛ ما به جانمان علاقه‌مندیم و باید از جانمان دفاع بکنیم، فرمود درست است به جانتان علاقه‌مندید ولی باید به پیغمبر بیش از جانتان علاقه‌مند باشید.

درست است که از جانتان دفاع می‌کنید ولی در روز خطر باید دفاعتان از وجود مبارک آن حضرت بیش از دفاعتان از جانتان باشد...

بالأخره جنگی در پیش هست و شما در جبهه‌ها می‌روید و تیری می‌آید و مانند آن، امّا این‌طور نیست که بگویید پیامبر یک نفر ما هم یک نفر.

آیه 120 سوره? مبارکه? «توبه» این بود: مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِنَ الْأَعْرَابِ أَن یَتَخَلَّفُوا عَن رَسُولِ اللّهِ وَلاَ یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَن نَفْسِهِ

مبادا یک وقت پیغمبر را تنها بگذارید (یک) مبادا وقتی جبهه رفتید بکوشید جاخالی کنید که تیر به شما نخورد به حضرت بخورد (دو) خود را سپر قرار بدهید که تیر به شما بخورد به حضرت نخورد، این واجب است...

حفظ نفس واجب است، بله حفظ نفس واجب است اما حفظ اُولی? مِن النّفس أوجب است... آن‌که جانِ جانان است حفظ او أوجب است.

چرا هر چه ما می‌گوییم او می‌فهمد؟ برای اینکه او جانِ جانان است.

چرا ما هر کاری می‌کنیم وجود مبارک حضرت می‌فهمد؟ برای اینکه او جانِ جانان است.

ما الآن دست و پای ما، اعضا و جوارح ما، چشم و گوش ما هر حرکتی بکنند جان ما باخبر است.

مگر می‌شود دست ما کاری بکند جان ما باخبر نباشد؟ جان ما هم هر اراده‌ای داشته باشد جانان باخبر است ...

نه یعنی یک اولویت تشریفی دارند واقعاً والی‌اند، واقعاً ولایت دارند، جانِ جانان‌اند.

بدن ما جانی دارد، جانِ ما جانانی دارد، هر کاری که این جان انجام می‌دهد آن جانان باخبر است.

ما همان‌طوری که با بدنمان از جانمان دفاع می‌کنیم، با جانمان هم باید از جانان دفاع بکنیم...

حفظ دست واجب است، بله حفظ دست واجب است اما حفظ جان واجب‌تر است؛ حفظ جان واجب است، حفظ جانان واجب‌تر است ...

اینکه فرمود اُولاست، از جان أولاست؛ باید همه مصالح جان را بهتر از خود جان بداند.

چرا اولاست؟ برای اینکه ما گاهی معصیت می‌کنیم به جانِ خودمان رحم نمی‌کنیم اما او بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ ... اگر رأفت و رحمت ما نسبت به خود ما به اندازه رأفت و رحمت حضرت باشد پس یقیناً نباید گناه بکنیم.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 5 الی 8/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/20

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/28:: 10:35 عصر     |     () نظر

 

حرفی که مطابق با حق نباشد باطل است

حضرت امیر(سلام الله علیه) در ذیل این آیه، فرمود کسی حبّ ما را دارد با دوستیِ دشمنان ما جمع نمی‌شود.

نه انسان دو قلب دارد، نه در قلب دو مکتب جا می‌گیرد؛ مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ

خُب اگر هر کسی یک دل دارد و در یک دل دو مکتب جا نمی‌گیرد دیگر ممکن نیست شما هم غدیری باشید هم سقفی؛ هم غدیر را قبول داشته باشید هم سقیفه را، اینکه شدنی نیست!

فرمود دوستان ما هرگز دوستانِ دشمنان ما نیستند.

پس چه در مسأله توحید چه در مسأله وحی و نبوّت چه در مسأله امامت دو متضاد در یکدیگر جا نمی‌گیرد.

هم ایمان باشد هم کفر، هم ایمان باشد هم نفاق، هم غدیر باشد هم سقیفه این جمع نمی‌شود، لذا فرمود مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ ...

فرمود شما پیشنهاد کفار را بخواهی بپذیری با ایمان جمع نمی‌شود پیشنهاد منافق را بخواهی بپذیری با ایمان جمع نمی‌شود پیشنهاد سقفی را بخواهی بپذیری با غدیری جمع نمی‌شود...

اینها حرف باطل می‌زنند، حرفی که مطابق با حق نباشد باطل است.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 1 الی 5/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/19 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/25:: 11:12 صبح     |     () نظر

لازمه اداره جامعه جهانی/قسمت سوّم

پرسش: بین مسأله سبّ با مسأله لعن در آیات قرآن تفاوت هست؟

پاسخ: بله، لعن، کلیات است؛ ذات اقدس الهی فرمود عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَالْمَلاَئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ به طور کلی آن کلیات را هم آنها قبول دارند هم ما قبول داریم ... اما تطبیقش بر جزئیات [مورد اختلاف است]

شما می‌بینید یک وقت است کسی می‌خواهد کشور را اداره کند سابقاً هم همین‌طور بود دو کشور با هم در حال جنگ بودند این دو کشور که در حال جنگ بودند اگر ولی‌عهد کشوری می‌مُرد اینها یک هفته آتش‌بس می‌کردند بعد هم می‌جنگیدند.

ما وقتی ولی‌عهد عربستان می‌میرد می‌رویم در کنار سفارتش شیرینی پخش می‌کنیم!

آخر این نه واجب است نه مستحب، آن وقت دلمان می‌خواهد وقتی حجاج و معتمرین ما رفتند در عربستان برای اینها فرش قرمز پهن کنند! ...

خُب مگر این کار واجب است؟!

خُب این راهِ جهانی است، آنها با هم می‌جنگیدند وقتی می‌فهمیدند ولی‌عهد کشور مقابل مُرد یک هفته آتش‌بس بود بعد هم می‌جنگیدند، اما ما اینجا ولی‌عهد می‌میرد می‌رویم جلوی سفارتش شیرینی پخش می‌کنیم!

جلوی این کارها را می‌شود گرفت؛ اینها نه واجب است نه مستحب است نه معقول است نه منقول است.

چه داعی داریم آخر کاری بکنیم بعد دلمان بخواهد وقتی حاجیان و معتمران ما رفتند فرودگاه عربستان، به آنها احترام بشود! ...

غرض این است که کارهایی که حوزه‌های علمیه دارد می‌کند کارهای فقهی و علمی است، اینها سر جایشان محفوظ است اما اگر بخواهد اجرایی بشود همه باید دست به هم بدهند.

یعنی هم مردم ملت‌ها با هم، هم مجمع جهانی اهل بیت هم تقریب بین مذاهب هم مسؤولین امنیتی همان کاری که با انرژی هسته‌ای می‌کنند درباره اینها هم باید بکنند.

ما چقدر شاهد باشیم فلان‌جا شیعه را کشتند فلان‌جا شیعه را کشتند ... خُب خون به جگر ماست می‌شنویم فلان جا یک عده از شیعیان را شهید کردند؛ خُب این که نمی‌شود.

تا چه وقت آدم این دردها را تحمل کند به هر تقدیر راه دارد.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 1 الی 3/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/18 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/7:: 4:51 عصر     |     () نظر

جمع بین «تولّی و تبری» و «حفظ دماء مسلمین»

لازمه اداره جامعه جهانی/قسمت دوّم

پرسش: تولّی و تبرّی...؟

پاسخ: تولّی و تبرّی باید جمع بشود با مسأله امنیت؛ این کار یک کار سیاسی است، یک کار امنیتی است، هم دارالتّقریب بین مذاهب باید حل کند، هم مجمع علمای شیعه باید حل کنند، هم مسئولین امنیتی باید حل کنند ...

اجرای تولّی و تبرّی از یک سو و برقراری امنیت و حفظ دِماء مسلمین از سوی دیگر، این هم کمتر از جریان انرژی هسته‌ای نیست! شما پشت سر هم می‌شنوید تکفیری‌ها آن همه کشتند، خب همین آسان است؟!

از این طرف ما مرتب سبّ و لعن، از آن طرف مرتب کشتار، این یک راه‌حل دارد یا ندارد؟

اگر وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) برهان اقامه کرده، فرمود از این چوب‌ها کاری ساخته نیست، از این بت‌ها کاری ساخته نیست، اما هیچ‌جا فحش نگفته!

آیا این راه دارد؟ یا ما هر روز باید بنشینیم غصه بخوریم میانمار این‌قدر کشتند، بنگلادش و پاکستان و اینها این‌قدر کشتند، عراق آن‌قدر کشتند، این یک راه‌حل دارد یا ندارد؟

اگر این دین آمده برای برقراری امنیت ملی از یک سو، منطقه‌ای از سوی وسط، بین‌المللی از سوی سوم، یک راه‌حل دارد.

تنها راه‌حل فقهی و اصولی نیست که حوزه علمیه قم حل بکند، راه امنیتی است، راه مشورتی است، راه مذاکره‌ای است، دشمن هم که در کمین است، دشمن هم همین را می‌خواهد، چیز دیگر که نمی‌خواهد...

ناله کردن و افسوس خوردن و مجلس ترحیم گرفتن فقط کارِ ما شد! این آیا راه‌حل دارد یا راه‌حل ندارد؟ یقیناً راه‌حل دارد.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 1 الی 3/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/18

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/7:: 12:43 عصر     |     () نظر

فحش بدهی، فحش می‌شنوی؛ این مشکل را حل نمی‌کند!

لازمه اداره جامعه جهانی/قسمت اول

در آیه هشت سوره? مبارکه? «ممتحنه» است که با کفار زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشی، آن کفّاری که با شما کاری ندارند، نه در تحریم، نه در فشار اقتصادی، نه در تبعید هیچ سهمی ندارند یک زندگی معتدلی با شما داشتند لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ با اینها با مدارا رفتار کنید بلکه عادلانه رفتار کنید إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ... همین آیه هم مقدمه قانون اساسی ما هم هست.

 کفّاری که با ما بد نکردند، با ما بد نمی‌کنند، کاری هم با ما ندارند، خُب ما یک رابطه عادلانه با آنها داریم.

این پیامبر اگر بخواهد با روش عادی با جامعه برخورد کند کار سختی است، این باید قلّه تقوا را داشته باشد...

چه زمینی شما بالاتر از کعبه دارید؟ مهبط وحی الهی است، مهبط فرشته‌هاست، این شده بت‌کده! همه بت‌ها را آوردند آنجا گذاشتند یک بار وجود مبارک پیامبر دهن باز نکرد که به اینها فحش بدهد، به این بت‌ها بد بگوید؛ فرمود از این بت‌ها کاری ساخته نیست.

خُب شما اگر بخواهید آرام زندگی کنید، از آن طرف تکفیری نداشته باشید، از این طرف کشتار بی‌رحمانه (در میانمار و بنگلادش و پاکستان و افغانستان در شرق ما، عراق در غرب ما) نداشته باشید باید این راه پیامبر را حفظ کنید.

انسان جای برهان دارد، جای استدلال دارد، جای اقامه برهان است؛ یک بار نشد که وجود مبارک حضرت به این بت‌ها فحش بدهد ... حضرت فرمود این بت‌های کاری از آنها ساخته نیست اینها اهل سمع و بصر و اینها نیستند اینها مشکل خودشان را نمی‌توانند حل کنند.

وَإِن یَسْلُبْهُمْ الذُّبَابُ شَیْئاً لاَّ یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ؛ پیامبر! با این تقوا جامعه را اداره کن!

فحش بدهی خُب فحش می‌شنوی این مشکل را حل نمی‌کند! تکفیر بکنی تکفیر دیگری در راه است، غیر از خونریزی کار دیگر نیست؛ بالصراحه در سوره? مبارکه? «انعام» فرمود لاَ تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ

ما کاری داریم کار فقها و بزرگان فقهی ماست ... آنها باید بین تولّی و تبرّی که جزء ارکان رسمی دین ماست و برقراری امنیت و حفظ دماء مسلمین که آن هم جزء ارکان رسمی ماست یک جمع اجتماعی بکنند، یک جمع سیاسی بکنند، یک جمع اجرایی بکنند...

این کارهایی که به دست «من بیده الامور» هست ... از این طرف تکفیر از آن طرف تکفیر، از این طرف کشتار از آن طرف کشتار، دشمن هم که غیر از این نمی‌خواهد!

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 1 الی 3/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/18 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/5:: 12:30 عصر     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >