سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیکو نیست خاموشى آنجا که سخن گفتن باید ، چنانکه نیکو نیست گفتن که نادانسته آید . [نهج البلاغه]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

پرسش: اینهایی که در آفریقا دارند از گرسنگی می‌میرند عائله خدا نیستند؟

پاسخ:عائله خدا هستند اما ... کاری که امروز اینها [استعمارگران] دارند می‌کنند همان کار معاویه بود در دیروز!

اینها برای اینکه وضع اقتصادی‌شان را تأمین کنند بسیاری از این گندم‌ها را دور می‌ریزند ... که تأمین‌کننده غذای خیلی از انسان‌هاست.

اینها برای اینکه وضع اقتصادی‌شان به هم نخورد بسیاری از گندم‌ها را جای دیگر می‌ریزند، به کشورهای دیگر نمی‌دهند، می‌گویند اینها باید فقیر باشند.

معاویه در یک محفل رسمی همین کار را کرد؛ اینها را جمع کرد گفت اصل اول این است که همه نعمت‌ها در مخزن الهی هست ، إِن مِّن شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ

اصل دوم این است که ذات اقدس الهی طبق حکمت و مصلحت نازل می‌کند، وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ

اصل سوم این است که به ما گفتند شما باید راضی باشید به قضای الهی به قدر الهی، آن وقت شما چرا اعتراض می‌کنید؟

احنف‌بن‌قیس در وسط جمعیت بلند شد، گفت: معاویه! اینجا سه مسأله است:

مسأله اول و دوم را ما قبول داریم؛ یعنی تمام حقایق در مخزن الهی هست (یک)

ذات اقدس الهی برای تأمین نیازهای ما طبق مشیّت حکیمانه نازل می‌کند؛ این را هم ما قبول داریم (دو)

اینکه خدا برای ما فرستاده، تو در خزینه خودت گذاشتی (سه)

ما اینجا جمع شدیم به همین سومی اعتراض داریم!

الآن شما می‌بینید بسیاری از اینها (مردم آفریقا) روی معدن‌های طلا هستند، به اینها فرصت نمی‌دهند.

به ما فرصت نمی‌دهند برای انرژی هسته‌ای که امری صد درصد دینی و اسلامی و عقلی و صلح‌آمیز است ... با اینکه صد درصد فتوای همه مراجع این است که بمب‌سازی حرام است؛ این کسانی که در پی انرژی هسته ای‌اند می‌خواهند مشکلات پزشکی، کشاورزی، مصالح مملکت را تأمین بکنند.

همان‌طوری که روی ما فشار است، روی آن آفریقایی بیچاره هم فشار است، وگرنه ذات اقدس الهی به آنها هم نعمت داد، اینها هستند که جلوی رشد آن جمعیت را می‌گیرند، اینها تا می‌روند نفس بکِشند می‌گویند باید که زیر سلطه ما باشید.

شما قبلاً دیدید این هند الآن بعد از سالیان متمادی تحمل استعمار الآن روی پای خودش ایستاده وگرنه همین انگلیسی‌های پلید وقتی به هند می‌رفتند برای عقب نگه داشتن مردمِ بت‌پرستِ هند، وقتی به این گاو می‌رسیدند پا بلند می‌کردند، سلام گرم نظامی به این گاو می‌دادند تا این گاوپرستی را نگه بدارند، آن منابع قوی و غنی هند را به غارت ببرند.

شما از انگلستان خبر دارید، آن یک جزیره بیش نیست اما همه چیز دارد؛ از کجا آورده؟

یعنی معادن فراوان دارد؟ که نیست، درآمدهای کلان اقتصادی و کشاورزی دارد؟ که نیست، همه را از جای دیگر غارت کرده آورده؛ حالا یا از آسیا یا از اروپا یا از آفریقا.

این‌چنین نیست که ذات اقدس الهی برای مار و عقرب روزی گذاشته باشد، برای مسلمان‌های آفریقا روزی نگذاشته باشد.

روزی ـ ان‌شاءالله ـ به برکت ظهور حضرت (عج) همه اینها به مقصد می‌رسند!

«و الحمد لله ربّ العالمین» 

 

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 1 الی 11/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/24

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/1/31:: 11:0 عصر     |     () نظر

هراس از تحریم بیگانه، خیلی جفاست به قرآن کریم!

آنها خیال می‌کنند اگر ایران را در تحریم قرار بدهند راه رزق بسته است

در سوره مبارکه «هود» ذات اقدس الهی فرمود همه این جنبنده‌ها عائله من هستند.

این ایمان، واقعاً آدم را راحت راحت می‌کند؛ «مَا مِن دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا»

با «عَلَی» تعبیر کرده، فرمود تمام مار و عقرب ها عائله من هستند، هیچ ماری نیست که روزی‌اش فراموش بشود.

واقعاً آنها که مؤمن‌اند راحت‌اند، روح و ریحان‌اند، هم در دنیا راحت‌اند هم در آخرت هیچ وقت مضطرب نیستند.

فرمود: «مَا مِن دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا» ... اما این‌طور نیست که آنکه نجس‌العین است روزی نداشته باشد، سهمیه نداشته باشد؛ فرمود آنکه نجس‌العین است هم عائله من است، من متعهّدم به او روزی بدهم «مَا مِن دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا».

حالا کسی با این فکر و با این نظام دارد زندگی می‌کند، آن وقت از تحریمِ بیگانه هراس داشته باشد؟! این خیلی جفاست به قرآن کریم!

با داشتن این همه نعمت‌های الهی! واقعاً اینها کورند!

این مخصوص صدر اسلام نیست، حرف روز است؛ آنها خیال می‌کنند اگر ایران را در تحریم قرار بدهند راه رزق بسته است.

خُب، آن رزقِ علم را که خدا باید بدهد، رزق ظاهری را که او باید بدهد، رزق باطنی را که او باید بدهد، شما را ممکن است با یک سونامی خفه کند، یک تکّه سنگ افتاده در گوشه روسیه آن همه خطر پیش آورده این «حَاصِباً» که در قرآن کریم است از همین قبیل است.

فرمود یک عدّه بیراهه رفتند، ما یک مختصر سنگ‌ریزه‌ها که جای دیگر می‌رفتند گفتیم اینجا ببارد بساطشان را جمع بکنیم.

خُب، آن شهاب‌سنگ‌ها اگر بیاید آمریکا دیگر چیزی از آنجا نمی‌ماند! خدا راهنمایی می‌کند این سنگ‌ها را کجا بروند.

یک گوشه را خدا گاهی نشان داده ما خیال می‌کنیم این شهاب‌سنگ‌ها و امثال ذلک تصادف است.

فرمود هیچ جنبنده‌ای نیست مگر اینکه عائله من است.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 1 الی 11/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/24

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه

لینک در سایت افسران


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/1/28:: 10:30 عصر     |     () نظر



چون دین در زندگی ما نیست، از تحریم می رنجیم!

ما مسلمانیم، موحّدیم، اما توحید در زندگی ما نیست؛ در نماز و روزه ما هست، در حج و عمره ما هست، اما در زندگی ما نیست!

ما موحّدانه زندگی نمی‌کنیم؛ نشانه‌اش آن است که مواظب حرف‌هایمان نیستیم... دین و توحید در زندگی ما نیست.

یک عدّه معتقدند که دین از سیاست جداست؛ ما عملاً متأسفانه معتقدیم که دین از زندگی جداست. ما در نماز و روزه بله، خدا را عبادت می‌کنیم اما باید بدانیم درست نیست ما به جای چه کسی آورد، بگوییم چه کسی داد... نمی‌دانم شما برخورد کردید با مردان الهی و اوحدی از انسان‌ها یا نه؟ آنها در حرف‌هایشان واقعاً موحّد بودند، نمی‌خواستند مقدس‌مآبانه زندگی کنند، می‌خواستند موحّدانه زندگی کنند.

ما از آ‌ن بزرگان نشنیدیم که یک وقت بگویند فلان کس به ما چیز داد، می‌گفتند فلان کس آورد، فلان کس این زحمت را کشید.

غرض این است که در همه موارد همین طور است؛ در علوم هم همین طور است، این حرف قارونی است که بارها اینجا مطرح شد که می‌گوییم ما خودمان چهل سال، پنجاه سال زحمت کشیدیم عالِم شدیم.

این اصطلاح ناروای دود چراغ خوردن همین است. قارون هم که بیش از این نگفته بود و نمی‌گفت؛ می‌گفت: إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندِی؛ من خودم زحمت کشیدم پیدا کردم.

بسیاری از ماها اسلامی حرف می‌زنیم و قارونی فکر می‌کنیم؛ مگر او غیر از این گفت؟ او گفت من خودم زحمت کشیدم پیدا کردم، ما هم خیال می‌کنیم خودمان زحمت کشیدیم.

خیلی‌ها آمدند حوزه و چیزی نشدند؛ خیلی‌ها رفتند دانشگاه و چیزی نشدند؛ خیلی‌ها رفتند بازار و چیزی نشدند؛ این طور نیست که هر کسی برود جایی چیز گیرش بیاید.

[اگر] بگوییم إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندِی، این همان اسلامی حرف زدن و قارونی فکر کردن است...

دستور دادند در تعقیبات نماز بگویید «اللهمّ ما بنا من نعمةٍ فمنک» این برای این نیست که ثواب ببریم؛ تنها ثواب بردن نیست، ثواب را بالأخره می‌دهند.

عمده آن است که این دین در زندگی ما بیاید، وقتی در زندگی ما آمد ما راحتیم، نه از گرانی می‌رنجیم، نه از تحریم می‌رنجیم، چون او دارد ما را اداره می‌کند.

واقعاً اگر ما باور کردیم که تمام مار و عقرب عالَم نزد خدا روزی دارند، در پرونده خدا روزی دارند، شرق و غرب عالَم بخواهند ایران را تحریم بکنند اثر ندارد!

ما این حرف‌ها را باور نکردیم، مگر آنها رازق‌اند؟! خدا در قرآن به صورت ?عَلَی? فرمود: مَا مِن دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا، فرمود تمام مارها تمام عقرب‌ها عایله من هستند، من عهده‌دار روزی آنهایم، این خداست!

چون دین در زندگی ما نیست، اگر شنیدیم یک مخذولِ منکوبِ ملعونِ ازل و ابد درصدد تحریم است، می‌رنجیم، می‌گوییم «چه خواهد شد؟»، هیچ نخواهد شد!

فرمود اگر شما به راه باشید لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالأرْضِ

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره قصص، آیات 33 الی 37/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/10/13 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/12/14:: 10:25 عصر     |     () نظر

نه دین را به بازی بگیریم و نه بازی را دین خود قرار دهیم! 

تمام این رسانه‌های ما شده نشان دادن این بازی!

این جوان‌ها را از روستاها آوردیم این ها یا سیگار فروش‌اند یا واکسی‌اند!

بازی در درجه پنجم و ششم زندگی است، مگر ما چقدر ورزش می‌خواهیم برای تأمین سلامت؟! روزی یک ساعت ورزش کردن چیز بسیار خوبی است، پیاده‌روی چیز بسیار خوبی است    .    ..

چقدر این کتاب شیرین است! فرمود یک عدّه اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَلَعِباً؛ بعضی دین را بازی قرار دادند مثل همین وضعی که شما گاهی می‌بینید با حِیَل شرعی آبروی نظام را می‌برند، دین را بازیچه قرار دادند ... آن که با بازیگری و با ‌ریش گذاشتن و با مقدس‌نمایی آبروی نظام را می‌برد؛ با اختلاس سه هزاری، دین را، نظام را به بازی گرفته

گروه دیگری بازی را دین قرار دادند اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَلَعِباً ...

آن که وارد مسائل سیاسی نیست اما به بازی، بیش از نماز و روزه اهمیت می‌دهد؛ این بازی را دین خود قرار داده ...

برای گروه دوم، بازی چیز خوبی است، ورزش چیز خوبی است، روزی یک ساعت اما نه این طوری که دنیا به آن سَمت رفته و ایران را دارد می‌گرداند.

ایران یک حرف جهانی دارد، حرف الهی دارد، پیام تازه دارد؛ این پیام تازه را باید به گوش جهانیان رساند   .

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره قصص، آیات 22 الی 24/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/10/7

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/12/1:: 10:18 عصر     |     () نظر

 

این انقلاب اسلامی ما نظیر انقلاب اسلامی وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله) بود ...

فرمود ما کاری کردیم که نه دوست باور می کرد نه دشمن! مثل همین انقلاب اسلامی

خُب حیف است آدم این را از دست بدهد.

خدای ناکرده اگر یک کمی آسیب ببیند این جریان صفویه نیست که بعد از او زندیه بیاید، قجر بیاید، پهلوی بیاید، یک کسی دیگر بیاید.

اگر معاذ لله ضربه دید، رفت که رفت! خدا آن روز را نیاورد! ...

این رهبر را این نظام را این دولت را این ملت را باید با دعا و ... حفظ کرد و اگر اختلافی هست باید برابر قانون و هر چیزی که رهبری فرمود عمل کرد.

مواظب باشیم این دیگر مثل صفوی و زندی و قجر و پهلوی نیست که یکی برود ودیگری بیاید؛ اگر خدای ناکرده آسیب دید، دید!

خدایا تو را به عصمت زهرا این نظام را حفظ بکن!

 برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/ رادیو قرآن/برنامه سروش هدایت، 1394/11/21 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/11/21:: 11:49 عصر     |     () نظر

باید اعتراض کرد امّا مبادا حرفی بزنیم که نظام آسیب ببیند! 

وجود مبارک موسای کلیم فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً یَتَرَقَبُ؛ و از حوزه استحفاظی و اقتداری و سیاسی فرعون خارج شد ...

وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وقتی وارد منطقه مدین شد، خُب قبلاً این طور بود این دامدارها این دام‌ها را اطراف شهر، اطراف روستا اداره می‌کردند.

بالأخره باید کشاورزی طوری باشد که حالا اگر مدرن شد این روستاها طوری تأمین بشود که انسان برای علوفه دیگر ارز ندهد و برای علوفه، شیر و ماست گران نشود، داد مردم در نیاید!

این یک مدیریت می‌خواهد، این به تحریم برنمی‌گردد.

این نفرین علی(صلوات الله و سلامه علیه)است؛ فرمود شما آب دارید، خاک دارید، این روستاها را خراب کردید، ویران کردید، برای علوفه شما باید از خارج وارد بکنید «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه‏»

فرمود کسی آب دارد، زمین دارد، مع ذلک محصولات کشاورزی‌‌اش را بخواهد از جای دیگر وارد کند، خدا او را از رحمت دور کند!

ما چه توقع داریم؟

ما این تلویزیون را بردیم فوتبال را نشان دادیم، این جوان‌ها را از روستاها آوردیم شهر گفتیم سیگارفروشی کنید، واکس‌زنی کنید، روستاها [اگر] ویران بشود ما علوفه وارد می‌کنیم!

حالا اگر تحریم شد، علوفه به ما ندادند این شیر دو برابر می‌شود، ماست دو برابر می‌شود.

عقل یعنی عقل! خُب مگر علی(سلام الله علیه) این را نگفته؟! این تنها روایت اخلاقی نیست، روایت فقهی است.

درست است ما بخشی از زمین‌هایمان کویر است اما آب به اندازه کافی داریم؛ روستاهای ما کاملاً می‌تواند علوفه را تأمین کند، خُب آدم وقتی مدیریت نکند همین می‌شود دیگر!

باید اعتراض کرد، باید راهنمایی کرد، اما مبادا ـ خدای ناکرده ـ حرفی بزنیم که نظام آسیب ببیند! ...

باید کاری بکنیم که هم کشور ما روی پای خودش بایستد [هم] ارزانی بیاید.

توقع نداشته باشیم که این قیمت‌های ارز و دلار بالا رفته، این شیر ارزان بشود!

آخر چه چیزی ارزان بشود؟! چه کسی این را ارزان کند؟!

شما علوفه تحویل اینها بدهید شیر ارزان بخواهید؛ علوفه را که باید با دلار تأمین کنند، دلار هم که دو برابر شد!

غرض این است که ما حواسمان جمع باشد هم مدیریت صحیح،هم ذرّه‌ای حرفی نزنیم که ـ خدای ناکرده ـ خون‌های پاک شهدا آسیب ببیند، دشمن هم که در کمین است    . 

 

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره قصص، آیات 20 الی 23/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/10/6

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/11/17:: 7:53 عصر     |     () نظر

 

خیلی‌ها نمی‌دانند که وعده الهی حق است

بعد از  اینکه فرمود وَأَوْحَیْنَا إِلَی أُمِّ مُوسَی و او در کمال درایت و آرامش، بچه را در صندوق انداخت و صندوق را هم انداخت به دریا، این دیگر نگران چه باشد؟!

فَرَدَدْنَاهُ إِلَی أُمِّهِ؛ ما به وعده‌مان وفا کردیم؛ گفتیم دریا به شما برمی‌گرداند برگرداند، سالم می‌ماند سالم ماند، به شما برمی‌گردانیم برگرداندیم، خوف و حزن شما باید برطرف بشود و شده ...

وعده دادیم حزن او را برطرف بکنیم کردیم،لکن خیلی‌ها نمی‌دانند که وعده الهی حق است این إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ برای همیشه است...

 حالا لازم نیست افراد دیگر دوران شیرخوارگی‌شان باشد به دریا بیفتند و بشوند پیغمبر، این وعده الهی است.

هر کس راه صحیح برود، دستور الهی را انجام بدهد خوفش برطرف می‌شود، حزنش برطرف می‌شود، به مقامی می‌رسد می‌بینید.

این وَکَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ نه یعنی شما را پیغمبر می‌کنیم، شما را هم از تحریم در می‌آوریم، شما را از این فشار در می‌آوریم، شما را از این مشکلات در می‌آوریم.

این طور نیست که ایران اسلامی اگر مقاومت بکند ـ معاذ الله ـ خدا به وعده‌اش وفا نکند این وَکَذلِکَ اصل کلی قرآنی است نسبت به همه بندگان صالح.

مبادا ـ خدای ناکرده ـ کسی در این تحریم‌ها بلرزد! این طور نیست.

فرمود اگر شما ثابت‌قدم باشید من همه نیازهای شما را تأمین می‌کنم.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره قصص، آیات 10الی 14/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/10/1

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/11/14:: 10:55 عصر     |     () نظر

حمایت از مظلوم حرف همه انبیاست
تدیّن ما باعث تمدّن ماست


ما در نمازها به ذات اقدس الهی عرض می‌کنیم: إهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ

صراط مستقیم راهی است که سالکان این راه چه کسانی‌اند؟: صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ راهی است که منعم‌علیهم راهیان این راه‌اند...

این آیه هفده(سوره قصص) هم به صورت شفاف وجود مبارک موسای کلیم را منعم‌علیه می‌داند: رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ.

پس اینکه ما در نماز از خدا می‌خواهیم راه منعم‌علیهم را به ما نشان بده و کمک بکن که ما این راه را طی کنیم یعنی راه انبیا که نمونه‌اش هم وجود مبارک موسای کلیم(علیه السلام) است.

راه آنها هم این است که ما از ظالم حمایت نکنیم: رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ

معلوم می‌شود که ما در تمام نمازها از خدا می‌خواهیم خدایا آن توفیق را به ملّت ما بده که از ظالم حمایت نکند

این نماز می‌شود نماز سیاسی، این نماز می‌شود نماز اجتماعی، این نماز می‌شود نمازی که تدیّن ما باعث تمدّن ماست.

این صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ یعنی خدایا! هم راه را به ما نشان بده، هم کمک کن که ما راهی این راه باشیم و این راه این است که ما از هیچ مجرمی حمایت نکنیم    .    ..

اصل کلی این است که با خدای خود دارد عهد می‌بندد رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ

منطق وجود مبارک موسای کلیم این است که خدایا نعمتی که به من دادی به شکرانه این نعمت من از هیچ مجرم و تبهکاری حمایت نکنم    . 

     این کافی نیست برای یک تمدّن اساسی؟! این کافی نیست برای سعادت سیاسی؟! این در متن زندگی ماست، در متن بندگی ماست، در متن دین ماست، ما هر روز از خدا می‌خواهیم خدایا راه أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ را هم به ما بفهمان و ما را به آن هدایت کن ...

آن وقت معلوم می‌شود که چرا نماز ستون دین است ...

ما در متن نماز، در هر نمازی حداقل دو بار به خدای سبحان عرض می‌کنیم خدایا آن توفیقی که دادی ما مسلمان شدیم، هر قدرتی پیدا کردیم -ولو یک قدرت محلّی، یک قدرت اندک- این قدرت را به عنوان صرف در حمایت از مجرمین استفاده نکنیم رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ ...

آن وقت این نماز می‌شود ستون دین، این نماز می‌شود سازنده، این نماز می‌شود تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ

واقعاً اگر کسی از خدای خود در هر رکعتی این دو مطلب را بخواهد، معرفت صراط و استعانت پیمودن این صراط، آن وقت جامعه می‌‌شود جامعه عقل و عدل دیگر.

قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ حالا مجرم، اختصاصی به کافر ندارد، هر کسی مجرم باشد من از او حمایت نکنم...

یکی از بیانات نورانی که مرحوم کلینی در جلد هشت کافی نقل کرد که وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) از حضرت مسیح(سلام الله علیه) نقل کرد این است که «إنّ التارکَ شفاءَ المجروح مِن جُرحه شریکٌ لِجارحِهِ»

اگر کسی زخم‌خورده‌ای را ببیند و برای درمان آن زخم تلاش و کوشش نکند این شریک جرم جارح است.

هر جارحی که این شخص را مجروح کرد، جُرمی مرتکب شد؛ اگر کسی توانایی داشته باشد که زخم او را درمان کند ولی زخم و جراحت او را رها کند این شریک جرم آن جارح است.

این حرف همه انبیاست! ...

یعنی بر یک مسلمان لازم است وقتی می‌بیند یکی ظالم است دیگری مظلوم، از مظلوم حمایت کند، خواه آن ظالم و مظلوم هر دو مسلمان باشند، یا هر دو کافر باشند، یا یکی کافر یکی مسلمان

حالا کافری دارد به کافر ظلم می‌کند، به انسان پناهنده شد و مقدور انسان هم است که از مظلوم حمایت کند، خُب بر او واجب است حمایت از مظلوم [که] جزء دستورهای بین‌المللی اسلام است، اختصاصی به حوزه اسلامی ندارد    . 


برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره قصص، آیات 14الی 19/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/10/2

 صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/11/13:: 10:59 عصر     |     () نظر

جهل انسان را به جهنّم می برد نه بی سوادی

مرحوم کلینی(رضوان الله تعالی علیه) اوّلین کتابش «کتاب العقل و الجهل» است دوم «کتاب فضل العلم» است.

علم مقابل ندارد؛ علم یعنی سواد، خُب این سواد کاری نمی‌کند، آنکه کار می‌کند یا به جهنم می‌برد یا به بهشت عقل است و جهل.

جهل انسان را مستقیم به جهنم می‌برد و عقل مستقیم آدم را به بهشت می‌آورد.

آن عقل است که مقابل دارد نه علم.

علم فنّی است ممکن است ما بگوییم باسواد و بی‌سواد؛ اما می‌بینید مرحوم کلینی وقتی کافی را تنظیم کرده کتاب دومش کتاب العلم است، علم دیگر مقابل ندارد، انسان باسواد است خُب باسواد است اما عقل است که مقابل دارد.

انسان یا اهل بهشت است یا اهل جهنم، جهنمی‌ها یا درس‌خوانده‌اند یا نیستند؛ همین!، این دیگر مقابل ندارد.

اگر اهل عقل بود که «ما عُبد به الرّحمن و اکتسب به الجِنان» این اهل بهشت است؛ جهل در مقابل عقل، اهل جهنم است.

انسان یا عاقل است که بهشتی است یا جاهل است که جهنمی است؛ این جهنمی یا درس‌خوانده است یا درس‌نخوانده؛ این است که کتاب العلم مقابل ندارد، کتاب العقل مقابل دارد.

اگر علم، علم حوزوی و دانشگاهی باشد این ممکن است با جهل در مقابل عقل هم بسازد لذا حضرت فرمود: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لاَ یَنْفَعُهُ»

علم با جهل جمع می‌شود چون آن جهل در مقابلِ علم نیست، در مقابلِ عقل است؛ چون در مقابل عقل است ممکن است علمی باشد عین جهل!، یعنی همین سواد را در راه باطل پیاده کند؛ بنابراین این علم‌ها فی‌الجمله کمک می‌کند نه بالجمله.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره قصص، آیات 5 الی 9/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/29 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/11/12:: 10:53 عصر     |     () نظر


مشکل ما مُعمّمین مشکل علمی نیست، مشکل ما مشکل عملی است.

یعنی ما اگر واقعاً آدم صالح و سالمی باشیم جامعه، جامعه نورانی خواهد بود.

آنچه به مردم می‌گوییم عمل بکنیم، آنچه گفتیم عمل کرده باشیم، تا عمل نکنیم نگوییم، بر خلاف گفته عمل نکنیم، چون به خلوت می‌رسیم کار دیگر نکنیم، ما اگر این چنین باشیم می‌شویم فرشته، وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ

چند هزار فرشته در ایران زندگی کنند ایران می‌شود معطّر.

ما مشکل اساسی‌مان آن کمبود عمل است ... که ما عالِم بی‌عمل می‌شویم، نه برای آن است که ما مشکل علمی داریم.

ما مطلب را خوب بیان می‌کنیم، سخنرانی هم می‌کنیم، قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ را هم می‌گوییم، نامحرم را هم نگاه می‌کنیم، این برای چیست؟

... متولّی علم، غیر از متولّی عمل است؛ ما یک دستگاه علمی داریم که حوزه و دانشگاه متولّی این کار است، یک دستگاه عملی داریم که متولّی ندارد، آن فنّ اخلاق است، نه اخلاق نظری بلکه اخلاق عملی، یعنی کسی که ما را بپروراند آن متولّی ندارد.

... اما اگر کسی دست و پایش فلج باشد، این مار و عقرب را می‌بیند ولی قدرت فرار ندارد؛ شما مرتب به او اعتراض بکن که چرا فرار نکردی؟ چرا سنگ نزدی؟ خُب چشم که سنگ نمی‌زند! چشم که فرار نمی‌کند! آنکه فرار می‌کند که بسته است.

شما مرتب به او تلسکوپ بده، میکرسکوپ بده، دوربین بده، نزدیک‌بین بده، عینک بده، او مشکل دید ندارد! این مشکل عمل دارد چون دست و پایش فلج است، نمی‌تواند فرار کند یا دفاع کند! ...

طبق بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) «کَم مِن عقلٍ أسیر تحت هوی أمیر» فلج شده، شیطان این را به بند کشیده، عقل عملی او که باید تصمیم بگیرد، اراده کند، اخلاص داشته باشد، این زنجیری است!

حالا شما مرتب نصیحت بکن، این شخص مشکل علمی ندارد، خودش استاد است، این آیه را تدریس کرده اما نامحرم نگاه می‌کند، غیبت هم می‌کند، دروغ هم می‌گوید، رشوه هم می‌گیرد، چون آنکه باید عمل بکند فلج است.

الآن این معتادان مشکل علمی دارند؟! اینها که بیش از دیگران و پیش از دیگران این خطر را می‌بینند.

شما مرتب نصیحت بکن،نصیحت بکن که چی؟ او را عالِم بکنی؟ در اینجا از علم کاری ساخته نیست، علم کار اندیشه را دارد انجام می‌دهد، کار جزم و تصوّر و تصدیق و سخنرانی و مقاله‌نویسی و درس گفتنِ حوزه و دانشگاه را این انجام می‌دهد، اما اراده و اخلاص و نیّت برای عقل عملی است که «ما عُبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان» که ائمه(علیهم السلام) این مرزها را جدا کردند.

این عقل عملی اگر به اسارت وسوسه و شیطنت در آمده است «کَم من عقل أسیرٍ تحت هوی امیر» از این کاری ساخته نیست.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره قصص، آیات 3 الی 8/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/9/28

 صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/11/11:: 10:41 عصر     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >