سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس درس را ادامه ندهد، به فهم نرسد . [امام علی علیه السلام]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

خدا اگر بخواهد چیزی به آدم بدهد با تمام کرامت عطا می‌کند

درباره پیامبر وارد شده است که یکی از برجسته‌ترین اخلاق و روش او این بود که وقتی با مخاطبی حرف می‌زد با تمام چهره او را نگاه می‌کرد و حرف می‌زد؛ این‌طور نبود که نیم‌رخ نگاه بکند یک گوشه چشمش جای دیگر باشد یک گوشه چشمش به مخاطب.

اینکه دارد مصاحبه می‌کند یک گوشه چشمش به مخاطب است، یک گوشه چشمش به دوربین؛ این متخلّق به اخلاق رسول نیست، این دوربین را می‌خواهد، عکس خودش را می‌خواهد، نه ادب محاوره را، ادب مصاحبه را.

اگر کسی دارد با آدم حرف می‌زند، آدم با او حرف می‌زند، دیگر نباید یک گوشه چشمش به او، یک گوشه چشمش به دوربین باشد؛ حضرت وقتی با کسی حرف می‌زد با تمام رخ او را نگاه می‌کرد.

خُب این را پیامبر از کجا یاد گرفت؟ این خُلق پیامبر است، این را از ذات اقدس الهی یاد گرفت و آن این است که خدا وقتی می‌خواهد جواب کسی را بدهد نیم‌رخ حرف نمی?زند چون اصلاً نیم‌رخ ندارد، با تمام هویّتش پاسخ افراد را می‌دهد.

اینکه فرمود إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ، نه یعنی یک گوشه حواسم جای دیگر است یک گوشه‌اش نزد شما.

اگر در دعاهای شب‌های جمعه گفتند ده بار این ذکر را بخوانید «یا دائم الفضل علی البریّة، یا باسط الیدین بالعطیّة» یعنی خدا اگر بخواهد چیزی به کسی بدهد با دو دستِ بی‌دستی می‌دهد «کلتا یدیه یمین»؛ او که دست ندارد، ولی محترمانه می‌دهد نه اینکه با یک گوشه انگشت یا با یک گوشه دست یا یک دستی به آدم بدهد.

اگر بخواهد به آدم نگاه کند با تمام هویّت نگاه می‌کند، بخواهد چیزی به آدم بدهد دو دستی می‌دهد، یعنی با تمام کرامت عطا می‌کند؛ منتها حالا گیرنده یک آینه ضعیفی است به اندازه خودش همان جمال الهی را زیارت می‌کند و به اندازه خودش از آن دو دست مبسوط، عطا دریافت می‌کند.

مثل اینکه هزارها آینه در برابر آفتاب هست، آفتاب که طلوع کرده این‌طور نیست که برای آینه ی زِید یک مقدار خودش را نشان بدهد برای آینه ی عَمر قدری دیگر.

آفتاب با تمام چهره بیرون می‌آید منتها این آینه‌ها، این ظروف مختلف‌اند، یکی کوچک است یکی بزرگ است یکی محدّب است یکی مقعّر است؛ اینجاست که می‌گویند هر کس خدا را به اندازه خود می‌شناسد ...

غرض آن است که ذات اقدس الهی با تمام هویّت جواب می‌دهد، اگر چیزی را خواست عطا کند با دو دست بی‌دستی عطا می‌کند، او «باسط الیدین بالعطیّة» است، وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم همین اخلاق را داشت، وقتی با کسی سخن می‌گفت با تمام چهره او را نگاه می‌کرد، با آن مخاطب بود؛ این می‌شود اخلاق الهی.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 17 الی22/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/31

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/2/28:: 10:28 عصر     |     () نظر

تبیین معروف، دومین سفارش لقمان بعد از توحید و معاد/ قسمت چهارم

بر همه واجب است که جلوی فساد را بگیرند

پرسش: از آیات الهی برمی‌آید که آمر به معروف باید خودش عامل باشد یک آیه اینکه أتأمرونَ النَّاس بالبرِّ وَتَنْهَونَ أنْفُسَکُم(1) آیه دیگر اینکه لِمَ تَقُولونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ(2)

پاسخ: البته، این درست است اما ملاحظه فرمودید در فقه، شرط آمر به معروف و ناهی از منکر عادل بودن نیست، آن شرط کمال است.

اگر گفتند «لا صلاة لجار المسجد إلاّ فی المسجد»(3) این با «لا صلاة الاّ بفاتحة الکتاب»(4) یا «لا صلاة الاّ بطهور»(5) فرق می‌کند، آن شرط کمال است و این طهارت و فاتحةالکتاب شرط صحّت است.

اگر گفته شد که آمر به معروف خودش باید عامل باشد، ناهی از منکر خودش منتهی باشد، اینها شرط کمال است وگرنه بر همه واجب است که جلوی فساد را بگیرند.

اگر فرمود أَقِمِ الصَّلاَةَ بعد فرمود وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ یعنی بخواهید امر به معروف شما، نهی از منکر شما اثر بکند شما باید خودتان واجد باشید.

یک حساب است که وظیفه بین ما و خدای ما چیست، این همان آیه است که فرمود اگر کسی دیگران را امر بکند و خودش مؤتمر نباشد این عاقل نیست أَتَأْمُرُونَ الْنَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ

یک انسان عاقل دیگری را از خوردن سم باز می‌دارد و خودش سم می‌خورد؟! این خُب عاقل نیست، این بین خود و خدای خود است.

یک مطلب این است که اگر دیگری گرفتار فساد است این شخص بر او واجب است که جلوی او را بگیرد یا نه؟ بله بر او واجب است.

غرض این است که در امر به معروف و نهی از منکر عدالت شرط نیست و آن روایات یا آیاتی که هست ناظر به شرط کمال است نه شرط صحّت.

پرسش: امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه فرمود: «والله... لاَ أَنْهاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلاَّ وَ أَتَنَاهَی قَبْلَکُمْ عَنْهَا»

پاسخ: خودش درباره خودش درست فرمود؛ فرمود: من هیچ‌گاه شما را نهی نمی‌کنم مگر اینکه پیشاپیش، خودم منتهی‌ام؛ هیچ وقت شما را امر نمی‌کنم مگر اینکه پیشاپیش، خودم مؤتمرم.

خُب درست است نه تنها معصوم، عادل هم همین‌طور است؛ عادل کسی است که وقتی دیگران را امر به معروف و نهی از منکر می‌کند خودش هم عمل می‌کند، اما این شرط کمال است.

این‌طور نیست که حالا اگر کسی خودش عادل نبود، دیگری که دارد گناه می‌کند بر او امر به معروف و نهی از منکر واجب نباشد، این‌طور نیست.

پی نوشت:
1- سوره بقره، آیه44: آیا مردم را به نیکی فرمان می دهید و خودتان را فراموش می کنید؟
2- سوره صف، آیه2: چرا چیزى مى گویید که انجام نمى دهید؟
3- پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله): برای همسایه مسجد نماز نیست مگر در مسجد
4- پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله): نمازی پذیرفته نمی شود جز با سوره‌ی حمد
5- پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله): نمازی پذیرفته نمی شود جز با طهارت

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 17 الی22/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/31

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/2/24:: 9:46 صبح     |     () نظر

در فرهنگ قرآنی، غیرت را  معرفتِ هویت و غیر زدایی تشکیل می دهد و غیرزدایی هم به این معنا است که اولاً اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و ثانیاً خودمان هم در کار دیگران تجسّس نکنیم. 

  بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست.

کشور ما، کشوری غنی و برخوردار از نعمات و مواهب الهی است، با وجود این همه منابع غنی در داخل کشور، واردات برخی کالاها که در کشور امکان تولید آن وجود دارد، دلیلی جزء سوء مدیریت و در برخی موارد بی غیرتی ندارد.

کسانی که راه نفوذ بیگانگان را درفضای اقتصادی و یا سیاسی به روی کشور می گشایند از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند.

لینک منبع: بیانات آیت الله جوادی آملی در دیدار دکتر عارف، منتخب مردم تهران در دهمین دوره مجلس شورای با ایشان

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/2/23:: 11:20 عصر     |     () نظر

وَاصْبِرْ عَلَی مَا أَصَابَکَ ...

صبر، فضیلتی نیست که در دسترس هر کس باشد.

می‌بینید با هر حادثه‌ای بسیاری از افراد از جا در می‌روند در حالی که اینها همه آزمون است؛ حسابی هست، کتابی هست، چند روزی انسان در فراز است، چند روزی در فرود است، چند روزی احترام است، چند روزی اهانت است؛ همه اینها امتحان است.

با یک احترام انسان فخورانه و مختالانه زندگی کند، با حادثه‌ای فوراً از جا در برود، هیچ کدام درست نیست، همه اینها امتحان است...

اصولاً صبر مِنْ عَزِمِ الْأُمُورِ است و اگر کسی بداند که هر حادثه‌ای که پیش می‌آید امتحان است، فوراً صحنه را ترک نمی‌کند، عصبانی نمی‌شود و از خود غفلت نمی‌کند و مانند آن.

همه این شرایط واقعاً امتحان الهی است.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 17 الی22/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/31

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/2/19:: 11:12 عصر     |     () نظر

تبیین معروف، دومین سفارش لقمان بعد از توحید و معاد/ قسمت سوّم

انسان تا زنده است در امتحان است  

وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ

خُب، این کار صدْمه‌ای دارد، خیلی‌ها تحمل نمی‌کنند، می‌گویند به تو چه ربطی دارد و مانند آن.

چه در این‌گونه از موارد، چه در کلّ حوادث روزگار، این صحنه، صحنه آزمون و درد و رنج است.

یعنی تا انسان نفس می‌کشد در زحمت است؛ حالا زحمت‌ها فرق می‌کند یا زحمت‌های مالی یا زحمت‌های بیماری یا زحمت‌های سیاسی یا زحمت‌های اجتماعی است.

آن‌که این عالَم را آفرید یعنی خدا، قسم خورد که من انسان را در رنج قرار دادم ?لَقَدْ? این «لام»، «لام» قسم است ?لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ?

کَبد یعنی درد و رنج؛ قسم یاد کرد انسان تا زنده است در امتحان است، حالا یا خودش یا پدر و مادرش یا فرزندش یا مسائل سیاسی یا اجتماعی.

کسی در امان باشد اینجا جایش نیست، اینجا تا زنده است باید امتحان پس بدهد ?لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ?

انسان در همه این امور باید صبر کند، اختصاصی به مسئله امر به معروف و نهی از منکر ندارد.

این وَاصْبِرْ عَلَی مَا أَصَابَکَ مربوط به مسأله اقامه صلاة و امر به معروف و نهی از منکر نیست؛ کلّ رخدادهای عالَم زیرمجموعه این است.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 13 الی17/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/29

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/2/17:: 7:17 عصر     |     () نظر

تبیین معروف، دومین سفارش لقمان بعد از توحید و معاد/ قسمت دوّم

چطور می‌شود آدم به جای امر به معروف، غیبت می کند؟

در امر به معروف لازم نیست بگوید خواهش می‌کنم!

مستحضرید اخلاق یک فن است، فقه یک علم است.

فقه می‌گوید غیبت حرام است؛ اما چطور می‌شود آدم غیبت می‌کند؟ غیبت مرض است؛ از کجا این مرض پیدا می‌شود؟ راه درمانش چیست؟ اینها دیگر مربوط به فقه نیست؛ فقیه از این امور خبر ندارد یا بحث نمی‌کند؛ اینها مربوط به فنّ اخلاق است؛ فنّ اخلاق، طبّی است.

فقیه بحث از حکم می‌کند غیبت حرام است بله، اما چطور می‌شود آدم امر به معروف که بر او واجب است، باید حضوراً کسی را از زشتی باز بدارد، آن را نمی‌گوید ولی پشت سرش حرف می‌زند؟ ...

این مرض از کجا پیدا شده؟ منشأ این بیماری چیست؟ ضعف نفس است، حقود بودن است، عنود بودن است، حسود بودن است، اینها را یک فنّان فنّ اخلاق کشف می‌کند، راه ‌حلّش را پیدا می‌کند، می‌شود فنّ اخلاق ...

معلوم می‌شود انسان بیمار است و اگر بیمار نبود، شجاع بود، خُب در حضور می‌گوید؛ می‌گوید این کار حرام است! چرا این کار را می‌کنی؟!

اگر کسی خلافی را انجام بدهد در همین کوی و برزنی که عبور می‌کند با یک نگاه منزجرانه مردم این زن را نگاه کنند که او بفهمد که حجاب یک امر ضروری است، این بعداً خودش را جمع می‌کند؛ این حداقل امر به معروف است.

پرسش: امر به معروف حتماً باید با صیغه امر گفته شود؟

پاسخ: نه، لازم نیست بگوید أمرتُ، بگوید حجابت را رعایت کن! بگوید چرا دزدی می‌کنی؟! بگوید چرا این کار را می‌کنی؟!

پرسش: مثلاً بگوید خواهش می‌کنم...

پاسخ: لازم نیست بگوید خواهش می‌کنم، حقّ او نیست که خواهش بکند! این حقّ‌الله است، بگوید این کار را نکن! اگر آن نشد، انزجار بدنی داشته باشد که عبوسانه او را ببیند با چهره دِژم او را ببیند، این حداقل است.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 13 الی17/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/29 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/2/17:: 6:56 عصر     |     () نظر

تبیین معروف، دومین سفارش لقمان بعد از توحید و معاد/ قسمت اول

امر به معروف غیر از تعلیم و ارشاد و موعظه و سخنرانی و نصیحت است!

«وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» ... معروف یعنی چیزی که نزد عقل معرفه است، نزد نقل معرفه است.

اگر چیزی نزد عقل، معرفه بود یعنی عقل آن را به رسمیت شناخت، نزد نقل معرفه بود یعنی نقل و روایات آن را به رسمیت شناختند، این عقل و نقل دلیل شرعی‌اند، کاشف از این هستند که این نزد صاحب شریعت به رسمیت شناخته شده، شارع آن را به رسمیت می‌شناسد، این می‌شود معروف

و اگر چیزی نزد عقل به رسمیت شناخته نشده، نزد روایات و نقل به رسمیت شناخته نشده، این چون به رسمیت شناخته نشده، کشف می‌کنیم که نزد صاحب شریعت نکره است؛ یعنی صاحب شریعت آن را به رسمیّت نمی‌شناسد، نه اینکه علم به آن ندارد ...

معروف یعنی چیزی که نزد صاحب شریعت به رسمیت شناخته شده؛ منکر یعنی چیزی که نزد صاحب شریعت به رسمیت شناخته نشده و این در همه ادیان الهی بوده است.

«وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» این را بارها عنایت کردید که امر به معروف غیر از تعلیم است، امر به معروف غیر از ارشاد است، امر به معروف غیر از موعظه است، امر به معروف غیر از سخنرانی است، امر به معروف غیر از نصیحت است، امر به معروف یعنی امر!

اینکه ذات اقدس الهی به ما فرمود شما باید ارشاد جاهل کنید، تعلیم جاهل کنید، آنها که خُب واجب است؛ اگر کسی جاهل به حکم است، جاهل به موضوع است، ناسی است، اینجا یا جای تعلیم است، یا جای تذکره است، یا جای تنبیه است، یا جای ارشاد است؛ اینها را که امر به معروف نمی‌گویند!

امر به معروف به جایی می‌گویند که کسی عالماً عامداً دارد معصیت می‌کند.

این ولایت متقابل را ذات اقدس الهی برای جامعه اسلامی جعل کرد که «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»

خُب اگر پدر به پسر بگوید «بلند شو نمازت را بخوان!» این نماز نخوانده دو معصیت کرده: یکی اینکه به «أَقِیمُوا الصَّلاَةَ» عمل نکرده، یکی اینکه امر به معروفِ پدر را اطاعت نکرده.

اگر کسی به زنی بگوید «حجابت را رعایت کن!» او حجابش را رعایت نکند، دو معصیت کرده: یکی «لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» را عمل نکرده، یکی امر این آمر را عمل نکرده.

امر آمر، واجب‌الإطاعه است؛ این نصیحت نیست، این امر است.

این کتاب امر به معروف فقه را بررسی کنید؛ مبادا کسی خیال کند امر به معروف یعنی موعظه، یعنی ارشاد، یعنی سخنرانی، یعنی نصیحت، یعنی تعلیم؛ اینها نیست! امر به معروف چیز دیگر است.

این ولایت متقابل را ذات اقدس الهی برای امت اسلامی قرار داده «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ» نه «یعظون»، نه «یعلّمون»، نه «یرشدون»؛ «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 13 الی17/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/29 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/2/3:: 5:19 عصر     |     () نظر

گاهی ممکن است انسان چیزی را کاملاً بفهمد صد درصد حق است و عمل نکند، برای اینکه آنکه باید عمل بکند - یعنی عقل عملی که «عُبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» - در جبهه جهاد نفس گرفتار نفس امّاره شد و به زنجیر کشیده شد.

حالا اگر دست و پای کسی زنجیری باشد، چشم و گوش اگر مار و عقرب را ببینند یا صدای آنها را بشنوند که انسان نمی‌تواند فرار بکند؛ چشم و گوش که فرار نمی‌کند، چشم و گوش می‌بیند، آنکه باید کار بکند زنجیری است.

اینکه می‌بینید کسی سخنرانی می‌کند یا آیه را معنا می‌کند، خوب هم معنا می‌کند، «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ» را خوب معنا می‌کند، تفسیر می‌کند، سخنرانی می‌کند، بعد نامحرم را هم نگاه می‌کند، برای اینکه آنکه باید نگاه نکند که علم و دانش نیست!

علم و دانش فقط می‌فهمد، آنکه باید تصمیم بگیرد به فرمان خدا و اطاعت کند، عقل عملی است و آن در جبهه جهاد نفس اسیر شده، خب عقلِ زنجیری که کاری از او ساخته نیست.

اینکه خودش کتاب می‌نویسد که رشوه حرام است، رومیزی حرام است، زیرمیزی حرام است، این سُحت است «أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ» را همین چیزها را می‌داند، درس هم می‌گوید، اما وقتی پرونده‌ای مطرح شد هم رومیزی را می‌گیرد هم زیرمیزی را می‌گیرد، برای اینکه کاری از دانش ساخته نیست!

دانش، چراغی است، چشمی است که می‌بیند این مار است، آنکه باید تصمیم بگیرد که «عُبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» این طبق بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) فرمود: «کَم مِن عقل أسیر تحت هوی امیر»، خُب اگر این اسیر شد از اسیر کاری ساخته نیست ...

از علمِ تنها هیچ کاری ساخته نیست؛ چون علم که کار نمی‌کند، مثل اینکه چشم که نمی‌دوَد، چشم که سنگ را نمی‌گیرد، مار را از بین نمی‌برد، چشم که فرار نمی‌کند از عقرب نجات پیدا کند.

این عقل نظری، این حوزه دانش، این حوزه اندیشه، مثل چشم است؛ هیچ کاری از علم ساخته نیست! ...

مسؤول اراده، عقل عملی است؛ اگر این عقل عملی در جبهه جهاد نفس اسیر شد خُب این زنجیری است، خُب انسان اگر دست و پایش زنجیری باشد، چشم و گوش هر چه مار و عقرب را ببیند، چه فرمانی می‌تواند بدهد؟ چگونه می‌تواند هدایت کند؟

اینکه فلج است، اینکه دست و پا بسته است، اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ دست و پای عقل عملی‌اش را بست که «کَم من عقل أسیر تحت هوی أمیر» این هر چه هم علم پیدا کند هیچ نمی‌تواند دستور بدهد که این عقل عملی فعال باشد ...

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 12 الی 15/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/28

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/2/3:: 6:36 صبح     |     () نظر

پرسش: اینهایی که در آفریقا دارند از گرسنگی می‌میرند عائله خدا نیستند؟

پاسخ:عائله خدا هستند اما ... کاری که امروز اینها [استعمارگران] دارند می‌کنند همان کار معاویه بود در دیروز!

اینها برای اینکه وضع اقتصادی‌شان را تأمین کنند بسیاری از این گندم‌ها را دور می‌ریزند ... که تأمین‌کننده غذای خیلی از انسان‌هاست.

اینها برای اینکه وضع اقتصادی‌شان به هم نخورد بسیاری از گندم‌ها را جای دیگر می‌ریزند، به کشورهای دیگر نمی‌دهند، می‌گویند اینها باید فقیر باشند.

معاویه در یک محفل رسمی همین کار را کرد؛ اینها را جمع کرد گفت اصل اول این است که همه نعمت‌ها در مخزن الهی هست ، إِن مِّن شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ

اصل دوم این است که ذات اقدس الهی طبق حکمت و مصلحت نازل می‌کند، وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ

اصل سوم این است که به ما گفتند شما باید راضی باشید به قضای الهی به قدر الهی، آن وقت شما چرا اعتراض می‌کنید؟

احنف‌بن‌قیس در وسط جمعیت بلند شد، گفت: معاویه! اینجا سه مسأله است:

مسأله اول و دوم را ما قبول داریم؛ یعنی تمام حقایق در مخزن الهی هست (یک)

ذات اقدس الهی برای تأمین نیازهای ما طبق مشیّت حکیمانه نازل می‌کند؛ این را هم ما قبول داریم (دو)

اینکه خدا برای ما فرستاده، تو در خزینه خودت گذاشتی (سه)

ما اینجا جمع شدیم به همین سومی اعتراض داریم!

الآن شما می‌بینید بسیاری از اینها (مردم آفریقا) روی معدن‌های طلا هستند، به اینها فرصت نمی‌دهند.

به ما فرصت نمی‌دهند برای انرژی هسته‌ای که امری صد درصد دینی و اسلامی و عقلی و صلح‌آمیز است ... با اینکه صد درصد فتوای همه مراجع این است که بمب‌سازی حرام است؛ این کسانی که در پی انرژی هسته ای‌اند می‌خواهند مشکلات پزشکی، کشاورزی، مصالح مملکت را تأمین بکنند.

همان‌طوری که روی ما فشار است، روی آن آفریقایی بیچاره هم فشار است، وگرنه ذات اقدس الهی به آنها هم نعمت داد، اینها هستند که جلوی رشد آن جمعیت را می‌گیرند، اینها تا می‌روند نفس بکِشند می‌گویند باید که زیر سلطه ما باشید.

شما قبلاً دیدید این هند الآن بعد از سالیان متمادی تحمل استعمار الآن روی پای خودش ایستاده وگرنه همین انگلیسی‌های پلید وقتی به هند می‌رفتند برای عقب نگه داشتن مردمِ بت‌پرستِ هند، وقتی به این گاو می‌رسیدند پا بلند می‌کردند، سلام گرم نظامی به این گاو می‌دادند تا این گاوپرستی را نگه بدارند، آن منابع قوی و غنی هند را به غارت ببرند.

شما از انگلستان خبر دارید، آن یک جزیره بیش نیست اما همه چیز دارد؛ از کجا آورده؟

یعنی معادن فراوان دارد؟ که نیست، درآمدهای کلان اقتصادی و کشاورزی دارد؟ که نیست، همه را از جای دیگر غارت کرده آورده؛ حالا یا از آسیا یا از اروپا یا از آفریقا.

این‌چنین نیست که ذات اقدس الهی برای مار و عقرب روزی گذاشته باشد، برای مسلمان‌های آفریقا روزی نگذاشته باشد.

روزی ـ ان‌شاءالله ـ به برکت ظهور حضرت (عج) همه اینها به مقصد می‌رسند!

«و الحمد لله ربّ العالمین» 

 

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 1 الی 11/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/24

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/1/31:: 11:0 عصر     |     () نظر

هراس از تحریم بیگانه، خیلی جفاست به قرآن کریم!

آنها خیال می‌کنند اگر ایران را در تحریم قرار بدهند راه رزق بسته است

در سوره مبارکه «هود» ذات اقدس الهی فرمود همه این جنبنده‌ها عائله من هستند.

این ایمان، واقعاً آدم را راحت راحت می‌کند؛ «مَا مِن دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا»

با «عَلَی» تعبیر کرده، فرمود تمام مار و عقرب ها عائله من هستند، هیچ ماری نیست که روزی‌اش فراموش بشود.

واقعاً آنها که مؤمن‌اند راحت‌اند، روح و ریحان‌اند، هم در دنیا راحت‌اند هم در آخرت هیچ وقت مضطرب نیستند.

فرمود: «مَا مِن دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا» ... اما این‌طور نیست که آنکه نجس‌العین است روزی نداشته باشد، سهمیه نداشته باشد؛ فرمود آنکه نجس‌العین است هم عائله من است، من متعهّدم به او روزی بدهم «مَا مِن دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا».

حالا کسی با این فکر و با این نظام دارد زندگی می‌کند، آن وقت از تحریمِ بیگانه هراس داشته باشد؟! این خیلی جفاست به قرآن کریم!

با داشتن این همه نعمت‌های الهی! واقعاً اینها کورند!

این مخصوص صدر اسلام نیست، حرف روز است؛ آنها خیال می‌کنند اگر ایران را در تحریم قرار بدهند راه رزق بسته است.

خُب، آن رزقِ علم را که خدا باید بدهد، رزق ظاهری را که او باید بدهد، رزق باطنی را که او باید بدهد، شما را ممکن است با یک سونامی خفه کند، یک تکّه سنگ افتاده در گوشه روسیه آن همه خطر پیش آورده این «حَاصِباً» که در قرآن کریم است از همین قبیل است.

فرمود یک عدّه بیراهه رفتند، ما یک مختصر سنگ‌ریزه‌ها که جای دیگر می‌رفتند گفتیم اینجا ببارد بساطشان را جمع بکنیم.

خُب، آن شهاب‌سنگ‌ها اگر بیاید آمریکا دیگر چیزی از آنجا نمی‌ماند! خدا راهنمایی می‌کند این سنگ‌ها را کجا بروند.

یک گوشه را خدا گاهی نشان داده ما خیال می‌کنیم این شهاب‌سنگ‌ها و امثال ذلک تصادف است.

فرمود هیچ جنبنده‌ای نیست مگر اینکه عائله من است.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 1 الی 11/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/24

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه

لینک در سایت افسران


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/1/28:: 10:30 عصر     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >