سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخت‏ترین گناهان آن بود که گنهکار آن را خوار بشمرد . [نهج البلاغه]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

کسانی که در دنیا مراکز دینی را نمی دیدند، در آخرت هم نعمت های بهشتی را نمی بینند!  

پرسش: استاد، جمع بین آیه ربَّنا أبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا با آیه سوره? «اسراء» که فرمود نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَبُکْماً وَصُمّاً چگونه است؟

پاسخ: بله، اینها یا گروه‌های مختلف‌اند ... یا مَواقف متعدّد است؛ در بعضی از موقف‌ها نمی‌بینند در بعضی از موقف‌ها می‌بینند.

یکی از آن وجوه جمع این است که اینها که در دنیا أعما بودند مَن کانَ فِی هِذِهِ أعْمی? فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً

اینها در دنیا از چه نظر أعما بودند؟ یک أعمای ظاهری که نبودند، بالأخره چشم داشتند، خیلی از چیزها را می‌دیدند.

این ها نسبت به قرآن و عترت و معارف، أعما بودند؛ این همه حسینیه و مسجد و حوزه‌ها و مراکز فرهنگی و دینی بود اینها را نمی‌دیدند، چهار جا مرکز فساد بود فقط آنها را می‌دیدند.

در قیامت هم همین‌طور است؛ این همه نعمت‌هایی که برای بهشتیان و أنبیا و اولیاست آنها واقعاً نمی‌بینند، فقط جهنم را می‌بینند.

این‌طور نیست این ها که کورند جهنم را نبینند، اینها که کرند جهنم را نبینند، صدای غرّش جهنم را از راه دور می‌شنوند و می‌لرزند امّا آن نسیم بهشت به مشام اینها نمی‌رسد.

در دنیا اینها همین‌طور بودند، مسجد و اهل مسجد و جبهه و اهل جبهه را نمی‌دیدند، مراکز فساد را می‌دیدند، نامحرم را می‌دیدند، این دینی‌ها را نمی‌دیدند، در قیامت هم بهشت و انبیا و اولیا را نمی‌بینند، جهنم و جهنمی?ها را می‌بینند.

این معنایش این نیست که واقعاً اینها کورند جهنم را نمی‌بینند، همین‌ها را می‌برند به لبه جهنم می‌گویند أَفَسِحْرٌ هذَا أَمْ أَنتُمْ لاَ تُبْصِرُونَ؟ همین‌ها می‌گویند رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا

اینها را که دیگر به بهشت نمی‌برند که بگویند بهشت را ببین!

غرض این است که آنچه در دنیا کردند در آخرت گرفتار همان خواهد شد، اینها در دنیا کور بودند نسبت به دین و اهل دین، در آخرت کورند نسبت به بهشت و اهل بهشت.

در دنیا بصیر بودند نسبت به کفر و معصیت و فسق، در آخرت جهنم را به خوبی می‌بینند.

چه اینکه بهشتی‌ها هم همین‌طور بودند؛ مؤمنین قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ... اینها که نامحرم را ندیدند و صدای نامحرم را نشنیدند هرگز صدای جهنم را نمی‌شنوند لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا

منتها تعبیر قرآن کریم نسبت به اینها مهربانانه است نمی‌فرماید اینها کَرَند، اینها کورند، فرمود اینها آن غرّش جهنم را نمی‌شنوند، اصلاً احساس نمی‌کنند با اینکه جهنم زفیر و شهیق دارد ... اما همین غرّشی که در جهنم هست و جهنمی از فاصله چند فرسخ می‌شنود اولیای الهی اصلاً احساس نمی‌کنند.

مثل اینکه این همه تبلیغات ماهواره‌ای و مراکز فساد هست، اولیای الهی اصلاً اعتنا نمی‌کنند لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره سجده، آیات 10 الی 14/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/12

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/4:: 10:58 صبح     |     () نظر

انسان آنچه در خواب می‌گوید ظهور ملکاتی است که در روز کسب کرده است

یک آدم دروغگو در خواب هم بخواهد حرف بزند دروغ می‌گوید!

یک آدم فحّاشِ بَذیّ بدزبان خواب هم که می‌بیند دارد فحش می‌دهد!

این روایتی که مرحوم فیض در وافی نقل کرده اصلش برای جلد هشت کافی مرحوم کلینی است که بارها آن روایت خوانده شد:

بشرهای اوّلی گرچه می‌خوابیدند ولی رؤیایی نداشتند.

انبیا که آنها را به احکام شریعت دعوت می‌کردند عده‌ای می‌پذیرفتند عده‌ای نمی‌پذیرفتند.

آنها که نمی‌پذیرفتند بهانه‌شان این بود که انبیا می‌فرمودند اگر این کار را کردید ثواب می‌برید اگر نکردید عقاب می‌برید، آنها می‌گفتند «ثواب و عقاب یعنی چه؟ چه وقت ثواب می‌بریم؟»

می‌فرمودند «بعد الموت»؛ آنها انکارشان بیشتر می‌شد می‌گفتند «کسی که وارد قبرستان شد که از قبرستان برنمی‌گردد!» خیال می‌کردند معنای حیات بعدالموت این است که مرده‌های قبرستان از قبرستان در بیایند.

بعد مرحوم کلینی این را از معصوم(سلام الله علیه) نقل می‌کند که خدای سبحان رؤیا را نصیب بشر اوّلی کرد، اینها وقتی می‌خوابیدند چیزهایی می‌دیدند می‌آمدند نزد انبیایشان می‌گفتند «اینها چیست که ما در عالم خواب می‌بینیم؟»

انبیایشان می‌فرمودند «اینها که شما در رؤیا می‌بینید از سنخ آن چیزهایی است که ما به شما می‌گوییم، شما انتظار نداشته باشید که مرده‌هایتان از قبرستان بیایند در صحنه بازار و منزل، آن یک عالم دیگری است شبیه همین عالم رؤیا»(*)

این نمودار و تشبیهی است که بالأخره آن صحنه غیر از این صحنه است.

انسان در خواب اگر راست گفت ثواب نمی‌برد، دروغ گفت عقاب نمی‌شود، آنچه در خواب می‌گوید ظهور ملکاتی است که در روز کسب کرده است ...

*- الکافی, ج8, ص90؛ الوافی، ج25، ص641

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره سجده، آیات 10 الی 14/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/12

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/3:: 11:53 صبح     |     () نظر

سه راهکار برای وحدت:

1-    یکی گسترش فرهنگ شیعه بدون افراط و تفریط
دست ما به لطف الهی پر است، اینها آمدند قرآن را به حرف در آوردند؛ فرمود قرآن که با شما حرف نمی‌زند «و لکن أخبرکم عنه» اینها آمدند قرآن را به حرف آوردند ... 

آن وقت مسئله شفاعت و توسل و اینها زیر پوشش توحید است، هیچ مخالفتی هم ندارد، هیچ کسی بالذّات از امام چیزی نخواست، هیچ کسی بالذّات از پیغمبر چیزی نخواست، اینها را بنده خدا می‌دانیم، اینها را مطیع خدا می‌دانیم، منتها اینها مثل ملائکه‌اند، بالاتر از ملائکه‌اند کارگزاران‌اند.

بارها به عرضتان رسید ما هر وقت نور می‌خواهیم از شمس، حرارت می‌خواهیم از شمس، مگر ما شمس‌پرستیم؟ علی و اولاد علی که هزارها برابر بالاتر از شمس و قمرند ... مگر ما ـ معاذ الله ـ به آفتاب اعتقاد ربوبی داریم؟

می‌گوییم خدا آن را برای گرم کردن ما خلق کرد، برای نور دادن خلق کرد، خُب آنها که بالاتر از شمس و قمرند! ...

2-   دوم کاری است که بزرگواران مجمع دارالتقریب باید بکنند با علمای تکفیری، با علمای سلفی، با علمای وهابی، با علمای طالبان، با علمای القاعده مذاکره کنند.

سوم کاری است که سیاستمداران ما باید بکنند؛ این هم کمتر از این انرژی هسته‌ای نیست. مرتب فلان‌جا کشته، فلان‌جا عزا، خُب جلسه باشد ببینیم آخر حرفشان چیست. 

اگر ـ خدای ناکرده ـ جنگ داخلی بشود نه طالبان می‌ماند نه القاعده می‌ماند نه سلفی می‌ماند نه تکفیری می‌ماند.

بالأخره یک راه نشست سیاسی دارد، این‌طور کُشتن این بیچاره‌های مظلوم سیصد نفر، دویست نفر، صد نفر زخمی، مجروح آخر تا چه وقت؟!

این سه کار که ـ ان‌شاءالله ـ بشود امیدواریم که این شفابخش باشد.  

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 31 الی34(آخر)/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/6

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/28:: 1:1 عصر     |     () نظر

ما باید بدانیم که علم ملکوتی اشرف از آن است که در حوزه‌ها بیاید با آن فقه و اصول اداره بشود ...

علم غیب برتر از آن است که سند فقه باشد، علم ملکوتی برتر از آن است که بازار فقه را گرم کند.

وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود من قاضی‌ام، روی کُرسی قضا نشستم، محکمه قضا دارم، اما فقط بر اساس شاهد و سوگند حکم می‌کند.

با حصر فرمود: «إنّما أقضی بینکم بالبیّنات و الأیمان» با اینکه مسلّماً اسرار غیب را باخبر بودند در یکی از جبهه‌های جنگ کسی کشته شد وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «إنّ الشملة التی أخذها یوم خیبر من المغانم لم تصبها المقاسم لتشتعل علیه نارا» الآن آن پارچه‌ای که ایشان در غنایم خیبر بدون اجازه ما گرفته در کنار قبرش دارد شعله می‌زند.

این پیغمبر است ... بنا بر این نیست که ما با علم غیب اداره کنیم؛ علم غیب را ذات اقدس الهی در قیامت ملأ می‌کند، مبادا بگویید ما رفتیم محکمه پیغمبر به دست خود پیغمبر این مال را گرفتیم.

اگر کسی شاهد دروغ آورد، قسم دروغ خورد، مالی را از محکمه من از دست من گرفت «قطعةً من النار» را دارد می‌برد.

این است علم غیب برتر از آن است که این را انسان به بازار فقه بیاورد.

آن وقت دیگر جا برای این سؤال نیست که «وجود مبارک حضرت امیر می‌دانست آن شب شهید می‌شود یا نمی‌شود؟ اگر می‌دانست چرا رفته؟ وجود مبارک سیّدالشهداء می‌دانست شهید می‌شود یا نمی‌شود؟ اگر می‌دانست شهید می‌شود چرا رفته؟»

این اصلاً آسمان را به زمین دوختن است؛ آن علم اشرف از آن است که بازار فقه را گرم بکند، فقه ظاهری دارد، همه ما مثل دیگران مکلّف به ظاهریم.

گاهی برای اظهار معجزه, اظهار نبوّت, اظهار امامت, اثبات ولایت دستورات غیبی می‌دهند اما بنا بر این نیست که با علم غیب عمل کنند.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 31 الی34(آخر)/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/6

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/27:: 7:26 عصر     |     () نظر

انسان اگر شامّه خوبی پیدا کرد این واقعاً بوی بد گناه را استشمام می‌کند و اگر فرمودند «طَهّروا أفواهکم فإنّها طُرُق القرآن» برای همین است.

نفرمودند دندان‌ها را مسواک کنید؛ استحباب استیاک در مسأله مقدّمات إحرام هست، در مقدّمات صلاة هست.

دستور دادند مسواک بکن، یکی از سُنَن وضو گرفتن، سُنَن نماز خواندن، مسواک کردن است؛ آن دلیل خاصّ خودش را دارد.

 اما اینکه فرمود: «طهّروا أفواهکم»، أفواه غیر از أسنان است؛ دهن غیر از دندان است.

فرمود دهن را پاک کنید؛ خُب اگر غذای شبهه‌ناک وارد بشود این دهن ناپاک است؛ حرف آلوده از این دهن بیرون بیاید این دهن دیگر ناپاک است.

فرمود «طَهّروا أفواهکم فإنّها طُرُق القرآن» ... خُب اگر قرآن می‌خواهد عبور کند اگر ـ خدای ناکرده ـ دهن آلوده باشد شما شفاف‌ترین و پاک‌ترین آب را از یک لوله ناپاک عبور بدهید بالأخره آلوده می‌شود.  

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 27 الی31/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/5

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/21:: 11:55 صبح     |     () نظر

این بانک‌های ربوی دیگر نمی‌گذارد نمازهای جماعت ما اثر کند!

این تنها درباره نماز جماعت نیست که اگر کسی حالا نماز جماعتش به ده نفر رسید خوشحال بشود من آن‌قدر ثواب بردم که جن و انس نمی‌توانند بنویسند.

[در] مقابل دارد که یک درهم ربا اگر کسی بگیرد بدتر از هفتاد بار فلان است در کنار کعبه!

خُب این بانک‌های ربوی دیگر نمی‌گذارد نمازهای جماعت ما اثر کند! ...

حالا مغرور نشویم که نماز جماعت می‌خوانیم نماز ما از ده نفر بیشتر است، آن گناهان را ببینیم ...

«اعاذنا الله من شرور أنفسنا و سیّئات أعمالنا»

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 26 الی28/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/4 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

لینک انتشار د رسایت افسران


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/12:: 11:44 عصر     |     () نظر

اگر کودک در قرائت قرآ‌ن حاذق شد، مستحب است پدر و مادر ولیمه بدهند. 

قرآن برای کودکان و نوجوانان ایرانی با خط نستعلیق نوشته بشود.

لااقل باید توافق می‌کردند و بکنند که بالأخره در ایران با خطّ نستعلیق قرآن‌ها را طوری بنویسند که این نوجوان‌ها بتوانند بخوانند.

بعضی از جاها خُب این کلمه‌هایی است که الف را خیلی کوچک می‌نویسند یا همزه‌ها را یا واوها را که بعضی‌ها خوانده می‌شود بعضی خوانده نمی‌شود، فرزندان ما با این خط آشنا نیستند.

 شما مستحضرید در کتاب‌های فقهی ما، وقتی وَلیمه را تقسیم می‌کنند که مستحب است انسان ولیمه بدهد، این ولیمه یک اسم جامعی است برای مصادیق فراوان ...

یکی از اسامی پربرکت ولیمه که مستحب است در اسلام، ولیمه حِذاق و ولیمه حَذاق است(هم به کسر هم به فتح)، آن وقتی است که انسان کودکش را ببرد مکتب‌خانه قرآن بخواند، او در قرائت قرآن حاذق بشود.

وقتی فرزندش در قرائت قرآن حاذق شده است مستحب است پدر و مادر ولیمه بدهند.

این دین است؛ حالا الآن تمام ثواب را در درجه اول امام و شهدا می‌برند بعد مسؤولانی که این کودکان ما، نوجوان‌های ما را به قرآن آشنا کردند و می‌کنند ...

اما بالأخره دین همان‌طوری که برای ساختن خانه، برای برگشت از سفر ولیمه قائل است  اگر کودک در قرائت قرآ‌ن حاذق شد، مستحب است پدر و مادر ولیمه بدهند.

خُب الآن اینها بخواهند قرآن بخوانند با خط عثمان‌طه و امثال ذلک برای اینها سخت است اما قرآنی باشد که این الف‌ها باز، حروف از هم جدا باشد و با همان خط نستعلیق که عروس خطوط است برای ما ایرانی‌ها این نوشته بشود.

حالا لازم نیست سطح بین‌الملل باشد تا تهمت بزنند که ـ معاذ الله ـ ایران و جمهوری اسلامی تحریف کردند بر اساس گمان باطلشان، ولی بالأخره مصرف داخلی داشته باشد این قرآن‌ها را بتوانند خوب بخوانند، آسان تعلیم داده بشود.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 26 الی28/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/4

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/10:: 7:41 عصر     |     () نظر

 آن‌که از بس کُشت و کُشت حالا خسته شد دم از دموکراسی می‌زند دیگر ارزشی ندارد!

بارها به عرضتان رسید این اروپا که الآن دم از دموکراسی می‌زند برای اینکه از بس کُشت، خسته شد!

فاصله‌ای بین جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم نبود، حالا ما جرأت نمی‌کنیم بگوییم صد میلیون، برخی‌ها صد میلیون نقل کردند؛ ده‌ها میلیون را در یک مدت کوتاهی اینها کُشتند!

اینکه می‌بینید الآن سازمان ملل دارند، جوامع بین‌المللی دارند، سخن از دموکراسی می‌زنند، سخن از صلح می‌زنند، برای اینکه از بس آدم کُشتند خسته شدند!

الآن دست همه اینها روی ماشه بمب اتم است؛ اگر ـ خدای ناکرده ـ جنگ جهانی سوم و چهارم شروع بشود ده‌ها میلیون می‌شود صدها میلیون!

 تنها چیزی که اینها را نجات می‌دهد قرآن و عترت است که شما انسان هستید؛ انسان، فرشته‌منش زندگی می‌کند، تا آنجا که ممکن بود اینها صرف‌نظر می‌کردند، عفو می‌کردند، تخفیف می‌دادند، با آرامش زندگی می‌کردند، نه اینکه آدم از کُشتن خسته بشود بعد دم از دموکراسی بزند!

 آن‌که از بس کُشت و کُشت حالا خسته شد دم از دموکراسی می‌زند دیگر ارزشی ندارد!

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 17 الی22/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/1/31

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

لینک در سایت افسران


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/6:: 10:50 صبح     |     () نظر

 

الآن ما شب و روز شاکر نظام اسلامی باشیم کم است  

پرسش: این نظام محکم اعتقادی که پیغمبر درست کرد چرا دوام پیدا نکرد؟

پاسخ: بالأخره از خود ماها باید بپرسیم، به سوء اختیار ما بود ...

منتها حالا متأسفانه از غرب و شرق به این سرزمین‌ها حمله کردند؛ آن وقتی که از شرق آمدند این مغول‌ها چقدر کتاب‌ها را سوزاندند، چقدر علما را از بین بردند و چقدر حوزه‌ها را تخریب کردند.

آنها که از آن طرف غرب حمله کردند بعضی‌ها نقل کردند آن‌قدر کتاب‌های اسلامی را ریختند در دجله که تا مدتی می‌گفتند رنگ این آب، رنگ مرکّب بود! کم ما خسارت ندیدیم.

الآن ما شب و روز شاکر نظام اسلامی باشیم - که اولین ثواب را امام راحل و شهدا می‌برند، بعد دیگران- کم است ... مگر این حرف‌ها، حرف‌هایی بود که بشود عرضه کرد؟

الآن شما اگر یک مطلب علمی داشته باشید، امروز اگر اینجا بگویید فردا در غرب هست یا در شرق هست.

سابقاً در تعزیه‌ها می‌گفتند که وقتی شهدای کربلا(سلام الله علیهم) در قتلگاه بودند این کبوترها می‌آمدند این بال و پرشان را خونین می‌کردند، به اطراف عالَم پخش می‌کردند و هر قطره‌ای که در گوشه‌ای از زمین می‌افتاد آنجا مسجد می‌ساختند، این را در تعزیه‌ها می‌خواندند.

این یک تمثیل است وگرنه کبوتری نبود پر و بالش را آغشته به خون بکند؛ یعنی هر جا سخن از حق است محصول کربلاست، نه اینکه واقعاً کبوترهایی آمدند بال‌هایشان را خونی کردند، این خون‌ها جایی افتاده شده مسجد.

الآن هم همین‌طور است، هر جا شما سخن از حق ببینید، این بیداری خاورمیانه را شما بررسی کنید -اگر این بیگانه بگذارد- محصول همان خون‌های پاک شهدا و اعلامیه‌های امام و مراجع است.

خُب آ‌ن روز این حرف‌ها نبود؛ کم نیست که بگویند رنگ دجله مدتی رنگ مرکّب بود! سالیان متمادی این علما -حشرشان با اولیاء- کتاب نوشتند، آن وقت که چاپ نبود.

این است که اگر کسی بخواهد قدر این نظام را، قدر شهدا را، علما را، مراجع را، مخصوصاً امام را بداند باید روی این علوم کار کند، هم خودش عمل بکند.

جهان تشنه همین معارف است، از بس آلودگی دیدند دیگر خسته شدند.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 17 الی22/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/1/31

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/3/4:: 10:24 عصر     |     () نظر

بدون برهان، تصدیق کردی مسؤولی! بدون برهان، تکذیب کردی مسؤولی!

اگر برای چیزی برهان داشتید بپذیرید، اگر برهان بر خلاف داشتید نپذیرید و اگر چیزی نداشتید هم که ساکت باشید!

انسان اگر مقلِّد است باید در تقلید محقّق باشد؛ اگر متبوع است باید در متبوع‌بودن محقّق باشد ... دین باید تحقیقی باشد ...

بالأخره مردم یا تابع‌اند یا متبوع، اگر تابع‌اند این تبعیّتشان باید تحقیقی باشد ... اگر در تقلید هم مقلِّد بود، در پیروی هم مقلّد بود، در تابع بودن هم تابع بود، این در قیامت مسؤول است.

اما آن‌که متبوع است در متبوع بودن و مطاع بودن باید محقّق باشد، اگر عدّه‌ای دنبال او راه افتادند، این از فرصت استفاده کرد خود را متبوع تلقّی کرد این در قیامت مسؤول است؛ آیه 3 سوره مبارکه «حج» این است که «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ» و چون «بِغَیْرِ عِلْمٍ» است «وَیَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَانٍ مَّرِیدٍ»؛ مَرید یعنی مُتمرِّد، مَرَده جمع مارِد است نه به معنی مُرید، شیطان مَرید است، متمرّد است ...

پس اگر کسی بخواهد تابع باشد باید محقّقانه تابع باشد، تحقیق بکند که به دنبال چه کسی حرکت کند. آیه هشت و نُه همان سوره مبارکه «حج» این است «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلاَ هُدیً وَلاَ کِتَابٍ مُنِیرٍ  ثَانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ» این سر خم می‌کند همین‌طور دارد می‌رود، حالا همین که چند نفر به دنبال او راه افتادند این خیال می‌کند که متبوع است و مطاع است ...

فرمود شما اگر بخواهید دینی را بپذیرید، حرفی را بپذیرید، قبول و نکولتان باید بر اساس تحقیق باشد؛ آیه بیست همین سوره مبارکه «لقمان» این است ...: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلاَ هُدیً وَلاَ کِتَابٍ مُنِیرٍ» ...

این آیه را برای چه اینجا ذکر فرمود؟ برای اینکه در فضای حجاز یک عقیده باطلی بود ...

اینها اگر می‌خواستند چیزی را بپذیرند، باور کنند، می‌گفتند: «إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَی أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَی آثَارِهِم مُهْتَدُونَ» ... اگر می‌خواستند چیزی را رد کنند، می‌گفتند گذشتگان ما که این را نداشتند. این می‌شود معیار تصدیق و تکذیب، معرفت‌شناسی اینها این‌طور بود.

دین آمده کلّ این بساط را عوض کرده فرمود اگر می‌خواهی قبول کنی باید جزم علمی داشته باشی، بخواهی نکول کنی باید جزم علمی داشته باشی ...

بندگان مؤمن را از نظر معرفت‌شناسی، خدای سبحان با دو آیه اختصاص داده، خصیصه‌ای برایشان ذکر کرده: اگر بخواهند رأی مثبت بدهند باید محقّقانه باشد، بخواهند رأی منفی بدهند باید محقّقانه باشد، اگر هم نمی‌دانند که خُب ساکت‌اند.

فرمود می‌خواهی تکذیب کنی محقّقانه باش، برهان داشته باش! می‌خواهی تصدیق کنی محقّقانه باش، برهان داشته باش!

بدون برهان تصدیق کردی مسؤولی، بدون برهان تکذیب کردی مسؤولی!، آن وقت این می‌شوی دین!؛ فرهنگ دین یعنی فرهنگ علمی، انسان روی پایه علم ایستاده است.

وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خیلی کار کرده، کلّ نظام جاهلی را عوض کرده، هم زیر آن عقاید باطل آب بست، هم معرفت‌شناسی اینها را اصلاح کرد.

فرمود هر وقت شما می‌خواهید قبول کنید می‌گویید چون پدران ما گفتند، هر وقت می‌خواهید نفی کنید می‌گویید پدران ما نگفتند! آخر آنها مگر میزان‌الحقیقه هستند؟!

اگر برای چیزی برهان داشتید بپذیرید، اگر برهان بر خلاف داشتید نپذیرید و اگر چیزی نداشتید هم که ساکت باشید ...

انسان چه تابع، چه متبوع باید محقّقانه باشد.

در سوره مبارکه «اسراء» آیه 36 فرمود «لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤادَ کُلُّ أُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 17 الی22/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/31

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/2/31:: 6:44 صبح     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >