شرط آسایش خانواده و رفاه جامعه/10
اگر در سوره مبارکه فجر فرمود آنها خیال میکنند که این کرامت است و ما هم برابر خیال آنها تعبیر به اکرام میکنیم، اینچنین نیست؛ اینها مبتلا به ثروتاند.
أَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاَهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ؛ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاَهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ؛ کَلَّا!، نه این اهانت است، نه آن اکرام! هر دو ابتلاست.
برخی به فقر مبتلایند، بعضی به ثروت مبتلایند، این مبتلا به ثروت است یعنی ممتحَن.
اگر رشد فکری ما و نظام ارزشی ما به این باشد که داشتن، کمال نیست آن وقت کسی که خانه خوبی دارد، فرش خوبی دارد، اتومبیل خوبی دارد، ما او را حالا لازم نیست تحقیر کنیم ولی به چشمِ احترام نگاه نمیکنیم.
اگر جامعه ما اینها را با چشم احترام نگاه نکند او برای چه حالا با این اتومبیل پُز بدهد؟ وقتی میبیند هر کس میآید با روی تُرُش کرده او را نگاه میکند، او حسابش را جمع میکند، یا چنین اتومبیلی را وارد نمیکند، یا سوار نمیشود.
جامعه باید بداند این کَرَم نیست ... فرمود کَلَّا! بعضیها مبتلا به اتومبیل خوباند، بعضیها مبتلا به پیادهرویاند؛ این ابتلاست، آزمون است...
اگر ما فهمیدیم که این است، تلاش و کوششمان را میکنیم که راحت زندگی کنیم.
یک رفاه نسبی؛ هر چه شد به همان اندازه قانعیم، تلاشمان را میکنیم و خدا هم وعده داد؛ به این شرط که آن کسی که بِیَده عُقدة النظام است او هم عاقلانه تدبیر بکند.
«هِیت» منطقهای است که عدهای در آنجا زندگی میکردند و وجود مبارک حضرت امیر این کمیل را مسئول آن منطقه کرد؛ در دستگاه اموی یک عدّه آمدند و غارت کردند و بساط او را به هم زدند.
وجود مبارک حضرت امیر نامهای نوشته -که این نامه در نهجالبلاغه هست- به کمیل گفت که من این مأموریت را دادم، امکانات دادم، مأمور نظامی دادم، نیروی مسلّح دادم، تو نتوانستی از آن منطقه دفاع بکنی!(*)
یعنی برخیها فقط به درد دعای کمیل میخورند، به درد سِمت و شغل نمیخورند، با اینکه کمیل از اصحاب خاصّ حضرت بود، حضرت دست او را گرفته از مسجد کوفه به بیرون برده آن مطالب عالیه را فرموده.
مگر هر کسی میتواند شهرش یا روستایش یا کشورش را اداره کند؟
مدیریت و درایت یک نعمت الهی است.
پی نوشت:
*- نهجالبلاغه، نامه 61
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 28 الی 32/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/2
کلمات کلیدی:
شرط آسایش خانواده و رفاه جامعه/9
وابسته به چیزی نباشیم که باطنش کنیف است!
انسان عاقل وقتی یک متظاهر به ثروت را نگاه میکند مترحّمانه نگاه میکند نه معجبانه!
میگوید این بیچاره به دنبال چه چیزی است؟ باطن بعضی از امور چیزی است که انسان نمیتواند بگوید.
یک وقت ما محضر حکیم فاضل تونی درس میخواندیم(1) ...
ایشان فرمود برخیها از علوم و معارف بهره میبرند، برخیها بیگانهاند، به یک سلسله امور متعفّن عادت کردند.
بعد این قصه را گفت، گفت من طلبه رسمی مدرسه صدر اصفهان بودم؛ زمان مرحوم جهانگیرخان قشقایی این مدرسه کَنیفی داشت، چاه فاضلابی داشت که هر سال مغنّی میآمد و آن کنیف را تطهیر میکرد؛ گفت من چند سال طلبه آن مدرسه بودم، یک سال دیدیم که آن کنیف پاککن سابقهدار نیامده، بعد متولّی گفت که چون او برای تطهیر این کنیف دستمزد بیشتری میخواست ما به او نگفتیم، بعد از مدتی که توافق کردند با یک اجرت متعادلی بیاید کنیف را تطهیر کند.
آن چرخ و دولاب(2) را آورد؛ این دولابش را آورده و کارگرهایی که زیرمجموعه او بودند آورده حالا میخواهد این کنیف فاضلاب را پاک کند.
گفت حالا ما مواظبیم که او دارد چه میگوید؛ گفت اینها را جمع کرده به اینها گفته که آدم باید کار بکند نان در بیاورد، فکر نکنید که اینها ـ یعنی ما طلبهها ـ دارند چه میگویند.
گفت اینها دارند عمرشان را تلف میکنند، شما کارتان را انجام بدهید!
خُب کسی که دلیلش این بود که من اینجا چهل سال سابقه دارم، چون چهل سال سابقه دارم، من برای تطهیر این کنیف اُولی? هستم بعد به این زیرمجموعههایش گفته که مشغول کارتان باشید! نان در بیاورد! اینها چه میگویند؟ وقتشان را تلف میکنند! گفت به ما طلبهها اشاره کرد!
خُب یک کنیف پاککن به کسانی که به علوم الهی سرگرماند میگوید اینها دارند وقت تلف میکنند!
واقع مطلب را شما بخواهید بشکافید بعضیها کنیف پاکنکناند!
یعنی به چیزی وابستهاند که باطنش همان است، غیر از این نیست!
چرا اگر کسی خواب ببیند که ـ جسارت است ـ پای او به مدفوع افتاده، مال به دستش میرسد؟، این تعبیرِ آن است!، چون باطنِ آن همین است.
اگر خواب ببیند که دستش به مدفوع رسیده یا پایش به مدفوع رسیده، ... مال به دستش میرسد، باطنِ آن همین است...
پی نوشت ها:
1- در حوزه تهران مرحوم حکیم فاضل تونی جزء دانشآموختگان مرحوم جهانگیرخان قشقایی و حاج آخوند کاشی در حوزه علمیه اصفهان بود.
2-دولاب همان بود که با آن، طناب از چاهِ آب و امثال آن میگرفتند، این چرخها را میگفتند دولاب.
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 28 الی 32/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/
کلمات کلیدی:
در سوره مبارکه آل عمران بحثش گذشت که ما دو تا رژیم ارباب و رعیتی داشتیم
یک رژیم ارباب و رعیتی که به لطف الهی و به برکت انقلاب و خون های پاک شهداء برچیده شد.
اما یک رژیم ارباب و رعیتی منحوس است که به این آسانی ها برداشته نمی شود و آن اینکه افراد گاهی همین که چند کلاس درس خواندند، مردم را به خودشان دعوت می کنند به جای اینکه به الله دعوت کنند...
این رژیم ارباب و رعیتی خیلی منحوس است، به این آسانی ها هم از بین نمی رود.
فرمود مردم را به خود دعوت کردن، این رژیم ارباب و رعیتی است.
ولَکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ ...
به کسی می گویند عالم ربّانی که هم شدیدالرّبط بالرّب باشد، می شود مخلص؛ هم شدیدالتّربیب نسبت به مردم باشد، می شود مربّی خوب وگرنه عالم ربّانی نیست.
این درس و بحثی که دارید، این تعلیمی که دارید، این تصنیفی که دارید، این کتابی که می نویسید، درس و بحثی که دارید، عالم ربّانی باشید، مردم را به خدا دعوت کنید.
اگر کسی دستش پر بود ... مردم را به الله دعوت می کند؛ اگر چنانچه دستش خالی بود، خُب مردم را به خودش دعوت می کند، این گرفتاری هست! ...
قرآن یک میزان خوبی است و همه طبقات آثارشان در قرآن کریم آمده است و هر کسی موظف است خود را با این ترازو بسنجد.
بر گرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی// رادیو قرآن/برنامه سروش هدایت،1395/8/5
کلمات کلیدی:
فرمود: «مَن سَنَّ سنّة حَسنة فله اجرُها و اجرُ من عمل بها الی یوم القیامة»(*)
این «سنّ سنّة حسنة» یعنی چه؟ یعنی ـ معاذ الله ـ بدعت بگذارید؟ نه!
معنایش این است که آن چیزهایی که من گفتم به مردم بگویید؟ نه!
معنایش آن است که ببینید جامعه چه چیزی کم دارد مطابق شرایط روز از آن اصولی که ما گفتیم استنباط کنید و آن جامعه را با آن سنّت بپرورانید.
یک وقت است امام(رضوان الله علیه) میفرماید آخرین جمعه ماه مبارک رمضان راهپیمایی روز قدس است، این سنّت حسنه است.
اصلِ کمک کردن به محرومان و مظلومان چیز خوبی است، جمع شدن چیز خوبی است، اما حالا واجب نیست که انسان در روز معیّن برود؛ ولی همه قرار بگذارند که یک روز با هم یک ملّت محروم را کمک بکنند.
هفته وحدت اینطور است، هفته ولایت اینطور است، اینها سنّتهای حسنه است «مَن سَنَّ سنّة حَسنة»
یعنی ببیند نیاز جامعه چیست، این نیاز را تحت آن اصول و قواعد کلیّه مندرج بیابد، بعد شروع بکند با هم کاری را انجام بدهند.
اگر چهارشنبه سوری است میشود سنّت سیّئه و اگر تظاهرات روز قدس است میشود سنّت حسنه...
پی نوشت:
*- حدیث نبوی از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله): هر کس سنّت و روش نیکی را پایه گذاری کند، پاداش عمل خودش و دیگران (که به آن عمل می کنند) تا روز قیامت برای وی خواهد بود(الکافی، ج 5، ص 9 و 10)
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 28 الی 32/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/2
کلمات کلیدی:
مسؤولین ما باید جلوی تظاهر به ثروت را بگیرند
شرط آسایش خانواده و رفاه جامعه/8
این بحث دیروز را لابد مراجعه فرمودید حضرت فرمود اگر کسی متمکّن بود، سرمایهدار بود و سرمایهدارانه زندگی کرد باید بفهمد خدا او را اهانت کرده او را تحقیر کرد(*)
هم مسؤولین ما باید جلوی تظاهر به ثروت را بگیرند هم ماها باید بدانیم که داشتن، کمال نیست؛ این برهان علوی، برهان تام است ...
خُب حضرت فرمود این احترام نیست، این شخص باید بداند مورد تحقیر خداست، حالا ما تحقیر نکنیم ولی خودمان بپذیریم که متوسّط زندگی کردن ننگ نیست ...
شیخناالاستاد مرحوم علامه شعرانی ... میخواست داماد مرحوم مجلسی بشود؛ پدر به دخترش گفت که این طلبه وضع مالیاش ضعیف است؛ عرض کرد «پدر! نداشتن، ننگ نیست» ... اینها شدند حافظ دین.
ما کار نداریم که جامعه چطور است، ما باید مسیر جامعه را عوض کنیم، این دانشجویان عزیز باید مسیر جامعه را عوض کنند.
فرمود من یک حرف تازهای در ازدواج آوردم، من نمیخواهم نر و ماده با هم جمع بشوند، من یک چیز تازهای آوردم به نام نکاح.
این سنّت من است، «النکاح سنّتی» آنگاه به مردها فرمود شما عاقلانه با همسرانتان به سر ببرید(وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ)، رفتارتان، گفتارتان، مضاجعهتان، مناکحهتان باید عقلپسند و نقلپسند باشد(وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ)، کمک آنها باشید.
به خانمها هم فرمود سکینت و آرامش منزل به عهده شماست.
فرمود این حرفها را من آوردم وگرنه اجتماع نر و ماده به نام ازدواجِ عادی در کفار هم هست، در غیر کفار هم هست، در حیوانات هم هست، من آنها را نیاوردم.
«النکاح سنّتی» من یک چیز تازه آوردم و اگر کسی سنّ ازدواجش بگذرد و ازدواج نکند و دیر ازدواج بکند این اعراض از سنّت پیغمبر است، قهراً به حرام میافتد، وقتی به حرام افتاد دیگر مسئول است.
بنابراین مسأله نکاح با حفظ شرایطش از بهترین امور زندگی است، حالا یک مقدار مسؤولین باید کمک کنند، یک مقدار مردم.
مسؤولینی که مردمیاند، مردمی که مثل مسؤولاند، دیگر بیگانه نیستند.
بنابراین باید دست به دست هم بدهند، قسمت مهم به عهده خود جوانهاست ...
پی نوشت:
*- نهجالبلاغه، خطبه? 160؛ «أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهَانَ غَیْرَهُ حَیْثُ بَسَطَ الدُّنْیَا لَهُ»
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 28 الی 32/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/2
کلمات کلیدی:
شرط آسایش خانواده و رفاه جامعه/7 (قسمت آخر)
... همسر پیامبر بودن مشکل را حل نمیکند چه اینکه همسر لوط راه به جایی نبرد، همسر نوح راه به جایی نبرد که کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا اینها ملعون شدند و معذّب شدند.
فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْراً عَظِیماً خُب اگر اینچنین شد، یک زندگی مرفّهی دارند.
سَکینت و آرامشِ منزل به عهده زن است، تهیّه مسکن به عهده مرد است.
مسکن، آشیانهای بیش نیست فرمود خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا
سَکینت مرد، آرامشِ مرد به همسرِ با ایمانِ اوست، آن وقت در چنین فضای نورانی فرزندان صالح هم تربیت میشوند.
سابق، طلاق جزء نوادر زندگی بود اما الآن متأسفانه طلاق پشت سر هم است، اینها فاجعه است.
پرورش این فکر [سادهزیستی] اول باید از حوزه شروع بشود، بعد از فضای دانشگاه بعد در جامعه؛ که امیدواریم خدا این نظام را به برکت صاحب اصلیاش ـ انشاءالله ـ از هر خطری حفظ بکند.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 25 الی 29/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/1
کلمات کلیدی:
نابسامانی ها در اثر منظم زندگی نکردن است
شرط آسایش خانواده و رفاه جامعه/6
یک وقت میگویند این شخص مُرد، این را طبیب معالج میآید آزمایش میکند میگوید قلبش، مغزش همه از کار افتاد، اجازه دفن میدهد ...
و اما در فضای دین این هنوز از دنیا نرفته، برای اینکه وقتی بخواهد وارد برزخ بشود این یک مشکل جدّی دارد: این شخصی که به مال دل بسته است، به مال تعلّق پیدا کرده، هنگام مرگ متعلَّق را از او میگیرند(یک)، تعلّق میماند(دو)، درد و عذاب شروع میشود(سه)
چرا معتادها را که گرفتند دردشان شروع میشود؟ برای اینکه متعلَّقِ اعتیاد را از آنها گرفتند، اعتیاد همچنان هست، فریادشان بلند است.
این بیچاره که میخواهد از دنیا وارد برزخ بشود این فریادش بلند است، این همان فشار قبر است، فشار مرگ است؛ تا تک تک این تعلّقات از جانش کَنده نشود این را وارد برزخ نمیکنند، به حسب ظاهر وارد قبر شده.
این صلات لیلة الدَّفن که برای پرهیز از وحشت و نجات از وحشت است، بخشی از آن برای همین است ...
این روایت نورانی را مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در کتاب کافی نقل کرد که بالأخره اموال او نزد او حاضر میشود و اعمال او هم نزد او حاضر میشود و اولاد او هم نزد او حاضر میشوند، همه اینها حرف میزنند.
اموال میگویند تو هیچ سهمی از ما نداری، فقط یک مقدار کفن باید بگیری؛ اولاد میگویند ما تا لبه? گور با تو هستیم؛ عمل میگویند ما با تو هستیم که هستیم!
خُب این خطرات هست، بنابراین کسی بخواهد راحت زندگی کند ... حَسنه دنیا همین است؛ آدم خوب زندگی کند، داشتن همسر خوب، بدون دعوا، بدون زد و خورد، بدون طلاق داشتن، فرزندان خوب، اینها حسنه دنیاست.
حسنه دنیا در زندگی حلال و زندگی ساده است ...
تولید، کار بسیار خوبی است؛ لازمه تولید این است که ما چند میلیون زیر خطّ فقر نداشته باشیم.
همین الآن ما چند میلیون زیر خطّ فقر داریم؟ همین باید لذّت ببرد که من مشکل دیگران را دارم حل میکنم؛ این لذّت روحی به مراتب بالاتر از لذّت اجوَفَین است؛ این لذّت است، اگر کسی بخواهد لذّت ببرد، لذّت احسان، لذّت اکرام خیلی بالاتر از لذّت اجوَفَین است...
وَمِنْهُمْ مَن یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً، ما یک دنیای طیّب و طاهر میخواهیم ...
خُب الآن ما چند میلیون فقیر در کشور علیبنابیطالب داریم؟ هزارها شهید هم دادیم!
این در اثر همان منظّم زندگی نکردن است!
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 25 الی 29/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/1
کلمات کلیدی:
جهاد خانوادگی در سادهزیستی است.
شرط آسایش خانواده و رفاه جامعه/5
پرسش: ملاک سادهزیستی چیست؟
پاسخ: خود انسان بین خود و خدای خود میداند که سادهزیستی چیست.
همین زندگی متعارف، حالا حتماً باید فرشش کذا، خانهاش کذا، اتومبیلش کذا و اینها نیست؛ مسؤولین هم باید بر اساس همین روال برنامهریزی کنند.
آنگاه انسان به مقدار کافی اولاد دارد(نه آن حدّی که نتواند تربیت کند به مقدار کافی)، جوانها ازدواج میکنند، طلاق فروکش میکند.
این آیه برای اسوه بودن نازل شده است، فرمود یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ درست است حالا جنگها به پیروزی ختم شد، درست است که غنایم به کشورهای اسلامی رسیده، اما به این همسرانت بگو شما اگر بخواهید انقلابتان محفوظ باشد باید جهادی هم داشته باشد.
جهاد خانوادگی در سادهزیستی است، در این صورت آدم راحتِ راحت است.
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 25 الی 29/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/1
کلمات کلیدی:
هرکس می فهمد -خواه نوسال و سالمند، خواه زن و مرد- باید برای هدایت جامعه از یک سو و حمایت از جامعه از سوی دیگر گام بردارد ...
آن روزی که حسین بن علی در حد علم برداری خلاصه می شد بیگانگان تاختند و گرفتند و ما باختیم؛ وقتی امام راحل قیام کرد، رهبران الهی از امام حرف شنیدند، روحانیت معظم از امام الگو گرفت، دانشگاه و حوزه کنار هم، دبیرستان و مقاطع دیگر در کنار هم، ارتش و بسیج و سپاه مردمی کنار هم، جنگ هشت ساله ظفرمندانه در تاریخ ثبت شد.
این جنگ را جز کربلا هیچ عاملی به ثمر نرساند؛ مردم فقط به عشق شهادت جنگیدند، مردم فقط به نام حسین بن علی از این سرزمین دفاع کردند...
همانطوری که اسلام دو قسم بود، اسلام آمریکایی داشتیم و اسلام ناب، کربلای آمریکایی داشتیم و کربلای ناب!
کربلای آمریکایی با عَلَم برداری و آهن سرد و سنگین و بی خاصیت حمل کردن و مانند آن بود.
کربلای ناب همان 1357 هجری شمسی بود که کار انقلاب را یک سره کرد...
حسین بن علی شخصا سخنرانی کرد، دیگر نماینده نفرستاد، فرمود ایها الناس! من از پیغمبر شنیدم:"ظلم پذیر مانند ظالم به جهنم می رود"
آنکه می گوید "به من چیه" اهل جهنم است؛ آنکه می گوید "به تو چیه" اهل جهنم است!...
چنین مکتب افسرده بی خاصیتی را هم غرب می پذیرد هم شرق می پذیرد!... آن حسینیه آمریکایی را همه می پذیرند... اما وقتی شما بخواهید این راز و رمز کربلا را تشریح کنید می گویند تو فقط روضه ات را بخوان!
کربلا مخصوص حسین بن علی نیست، او امام است و دیگران امت کربلا؛ ما امت کربلاییم...
در نهج البلاغه فرمود آن ملتی که حق ضعیف در آن ملت گرفته نمی شود، هرگز به قداست نمی رسد.
آن مظلومی که با لکنت حرف می زند، حق ندارد که حرف خود را صریح بگوید، یا قدرت ندارد که صریح انتقاد کند، چنان ملتی از قداست سهمی ندارد.
ما مردار شدن را دوست نداریم؛ مرگ برای ما شرف است، شیرین کامی ما در شهادت است.
سخنرانی آیت الله جوادی آملی با موضوع «پیام های نهضت عاشورا»/ رادیو معارف/ برنامه بر کرانه فرات، 1395/7/18
کلمات کلیدی:
شرط آسایش خانواده و رفاه جامعه/4
اینکه به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود تو اُسوهای، تنها برای نماز شب نیست، تنها برای آن روزههای مستحبّی و اعتکاف نیست.
از یک طرف در آنها باید به پیامبر ائتسا و تأسّی کرد، در مسائل نظامی از یک طرف باید به آن حضرت تأسّی کرد، در مسائل خانوادگی هم باید به آن حضرت تأسّی کرد.
وقتی وضع غنایم جنگی به مدینه آمد و توقّع همسران حضرت بالا رفت، آیه نازل شد که به آنها بگو یا دنیا یا آخرت!؛ میخواهید با من زندگی کنید وضع همین است، دنیا میخواهید بیایید من شما را طلاق بدهم، با طلاق جمیل آبرومندانه از من خداحافظی کنید، این میشود اسوه! ...
ببینید گاهی این دانشجویان که میآیند ما از اینها سؤال میکنیم طلبهای یا غیر طلبه؟؛ فضای دانشگاه یک فضای عَلوی و وَلوی و فاطمی است؛ شما میبینید دانشگاه است و اعتکاف، دانشگاه است و نمازهای شب، اینها آمادهاند، منتها این حرفها را ما باید عملاً به اینها منتقل کنیم که شرافت در ساده زیستن است.
آن حرف را مخفیانه در جلسات خصوصی میشود گفت، اما در سخنرانیها و جلسات عمومی بگوییم کسی که سرمایهدار است و مرفّه است مورد اهانت خدا و پیغمبر است، این خیال میکند تولید چیز بدی است.
تولید، کمال و فضیلت است؛ قناعت در مصرف چیز خوبی است...
فرمود: وَأَنکِحُوا الْأَیَامَی مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ
فرمود شما ازدواج کنید، عائله من هستید!
ما این آیات را باور نکردیم! فرمود اَیّمها! بیهمسرها! چه مردها چه زنها ازدواج بکنید! اگر در این مسأله مشکلی دارید إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 25 الی 29/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/1
کلمات کلیدی: