260
اما درباره اینکه قلب گاهی ادبار دارد، گاهی اقبال دارد و همه ما موظف هستیم مواظب قلب خود باشیم، اینکه در بیان حضرت امیر(علیه السلام) نقل شد که فرمود «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِض» (1).
ما بین اقبال و ادربارِ قلب با خستگی بدن کاملاً فرق میگذاریم؛ اگر کسی قلبشناس باشد و مراقب قلب خود باشد، میداند که به نماز شب علاقهمند است، منتها حالا چون خسته است خوابش برد، این غیر از آن است که حوصله نماز شب نداشته باشد، علاقه نداشته باشد.
در آن جا حضرت فرمود قلب گاهی اقبال دارد، گاهی ادبار، فرمود آنجا که قلب حال ندارد، فعلاً علاقه ندارد، آن را تحمیل نکنید، اگر تحمیل کردید ممکن است که از واجب ها هم باز بماند.
یک بیان نورانی از پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شد که همان بیان برای مؤمنین هم هست آن بیانی که درباره حضرت هست، فرمود که «تَنَامُ عَینِی وَ لا تَنَامُ قَلبی» (2)؛ ... این قلب هرگز نمیخوابد.
مشابه این تعبیر درباره مؤمن هم آمده؛ منتها در درجه ضعیفتر که فرمود مؤمن میخوابد ولی قلب او نمیخوابد؛ قلب که روح مجرد است البته خواب ندارد.
خواب قلب، غفلت است؛ همان دعای روز اول ماه مبارک رمضان که این است «وَ نَبِّهنِی عَن نَومَةِ الغَافِلِین» (3)؛ خدایا ما را از خواب غفلت بیدار کن! غفلت، خواب قلب است؛ سهو و نسیان، خواب قلب است؛ جهل علمی و جهالت عملی، خواب قلب است.
حضرت فرمود مؤمن کسی است که قلب او نمیخوابد، اگر او مواظب قلب باشد، کاملاً میتواند تشخیص بدهد که این حالت بیرغبتی به نماز شب، آیا ادبار قلب است یا خستگی بدن.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/ تفسیر سوره مبارکه «زمر»، آیات 24 الی 29
پی نوشت ها:
1- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، جلد 19، صفحه 219
2- بحار الانوار، العلامه المجلسی، جلد 16، صفحه 333
3- مراقبات شهر رمضان، محمد الریشهری، جلد 1، صفحه 182
کلمات کلیدی:
عمل، عامل را رها نمیکند
259
میفرماید این همان است که شما عمل کردید «ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ» نه «بما کنتم تکسبون»؛ یعنی آنچه را شما میبینید عین عمل شماست ... میفرماید عین کارتان را دارید میچشید.
معلوم میشود این کارهای ما ظاهری دارد که انسان به حسب ظاهر آن را میبیند، باطنی دارد که باطن آن همان سَم و مهلک است «ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ» ...
انسان نمیداند که هیچ ممکن نیست کسی بتواند نسبت به دیگری بد کند «الّا بالعرض»، تصمیمی که میگیرد مثل سمّ مهلک است، اراده تصمیم و نیت سوء و کار بدی که دارد انجام میدهد، در درجه اول محدوده خود را آسیب میرساند.
این مثل کسی است که در درون منزل خود کَنیفی بدبو بکَند، آن وقت عابران کوچه و کوی و برزن که ردّ میشوند، بوی کَنیف گاهی به آنها هم آسیب میرساند، وگرنه هیچ ممکن نیست کسی در حق دیگری کار خوب بکند و هیچ هم ممکن نیست کسی در حق دیگری کار بد بکند، بلکه تمام کارها در درجه اول در حیطه هویّت خود آدم انجام میشود ... ادامه مطلب... کلمات کلیدی: