سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بـنده ای را دوست بدارد، امانتداری را محبوبش می گرداند. [امام علی علیه السلام]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

بیان لطیف حکما این است که انسان که غذا می خورد غذای انسان مثل غذای حیوان در طبیعت آماده نیست. یک سعی فراوانی و کوشش زیادی می خواهد تا غذا را تهیه کند.

خوب اگر لذتی از این کار نبرد این غذا را تهیه نمی کند و قهراً می میرد. ذات أقدس إله یک لذتی در غذا خوردن به انسان داده که این لذت تغذّی به منزله مزد کارگری اوست. این خیال می کند انسان برای اینکه لذت ببرد [غذا می خورد] در حالی که این لذت برای این است که غذا بخورد؛ و چون نمی فهمد و مغالطه می کند و خیال می کند غذا خوردن برای لذت بردن است، تا لذت در فضای کام او هست دهن می جنباند و غذا می خورد.

اکثر بیماری های انسان در اثر بدخوری و پرخوری است.

خوب آدم اینقدر می خورد که در مجلس آروغ بزند؟! بارها این حدیث از وجود مقدس پیغمبر نقل شد که در مجلس آن حضرت کسی آروغ زده بود با آن ادب الهی که حضرت داشت فرمود مواظب دهانت باش! مگر آدم اینقدر غذا می خورد که در حضور دیگری آروغ بزند؟! «احفِض جَشَأک»

از یک انسان پرخور که خوش فهم در نمی آید. این محقّق شدنی نیست. خوش درس، چه حوزوی چه دانشگاهی، انسانی که سیر باشد هرگز عاقل و خردمند نخواهد شد.

به مقداری که انسان غذا لازم دارد غذا می خورد دیگر...

خوب اگر گفتند اشتها به غذا نداشتی کنار سفره نرو، یک مختصر مانده سیر شوی بلند شو، برای اینکه شما می خواهید جا برای درک داشته باشید.

این روح را شما سرگرم کردید که غذاهایی که خوردید، پرخوری کردید، این را تبدیل بکند به زباله و هضم کند، دیگر جا برای فکر برایش نگذاشتی.

شما یک حکیمی را وادار کردید که بیاید زباله های شهر را جمع کند! بله، این می کند ولی خوب حیف است دیگر.  اگر یک فقیهی را، یک حکیمی را، یک استادی را، یک طبیبی را بگویید تو باید این زباله های شهر را جمع کنی، مجبورش کنی خوب می کند ولی بالاخره او کار مهمتری دارد.

این روح حکیم است، فقیه است، طبیب است، بزرگوار است؛ آدم تمام برنامه ها را بدهد که این غذاها را که خوردی این ها را هضم بکند تحویل دستشویی بدهد؛ خوب این ظلم به روح است دیگر.

به مقداری که این بدن نیاز دارد انسان غذا می دهد ... چون این بدن از آن جهت که بدن است غذا هضم نمی کند؛ خوب اگر این روح که خلق شده است خلیفه الهی باشد، عالم باشد، محقّق باشد، او را که انسان صرف کار بیجا نمی کند.

غذا خوردن یک حسابی دارد، نکاح هم یک حسابی دارد؛ غذا برای حفظ شخص است به مقدار معقول و نکاح برای حفظ نسل است به مقدار معقول ...

*- برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره شعراء، آیات 160 تا 175/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/8/5


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/8/8:: 11:31 صبح     |     () نظر

یک بیان نورانی از امام رضا (علیه السلام) است که می فرماید « کُلَّما أحدَثَ العِبادُ مِن الذُّنوبِ ما لَم یَکُونوا یَعمَلُونَ أحدَثَ اللّه ُ لَهُم مِن البَلاءِ ما لَم یَکُونُوا یَعرِفُونَ»

یعنی هر وقت مردم یک گناه بی سابقه انجام بدهند، یک بلا و عذاب بی سابقه ای هم دامنگیر آن ها می شود.

حالا شما ببینید این مشکل ایدز و امثال ایدز و این بیماری ها قبلاً اصلاً سابقه نداشت؛ نه اینکه قبلاً بود و نمی توانستند معالجه کنند. گناهان بی سابقه باعث این عذاب ها و دردها و بلاهای بی سابقه است.

اینچنین نیست که انسان یک چیز جدایی باشد در عالم؛ حوادث عالم در انسان مؤثر است؛ اعمال انسان بر حوادث مؤثر است ...

همانطور که رخدادهای جهان در تصمیم گیری های انسان و در کیفیت زندگی انسان ها مؤثر است، اعمال انسان هم در پیدایش حوادث مؤثر است.

این بخش مکرر در قرآن کریم گذشت که فرمود اگر مردم، عمل صالح داشته باشند، ایمان داشته باشند، به بیراهه نروند، راه کسی را نبندند، ما باران به موقع می فرستیم و برکات آسمانی برکات زمینی نصیبشان می کنیم. وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ

فرمود اگر این ها مردان صالح باشند، به خدا و قیامت اعتقاد داشته باشند، ایمان داشته باشند، ما فصول چهارگانه این ها را تنظیم می کنیم.

اگر شما به راه بودید، این نعمت ها هست و خدا به عدد عطش هر گیاهی یک قطره می فرستد؛ منتهی اگر یک جامعه ای لایق بود خدا باران را برای آن ها می فرستد وگرنه به دریاها راهنمایی می کند.

فرمود ما باید فرمان دهیم به این بادها که ابرهای باردار را کجا زایمان کند وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ کار ماست؛ بنابراین اینچنین نیست که دعای باران بی اثر باشد، نماز باران بی اثر باشد.

فرمان صریح ذات أقدس إله این است که این ها چون بیراهه رفتند ما نعمت هایمان را کم کردیم؛ اگر به راه باشند وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ


*برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره شعراء، آیات 160 تا 175/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/8/5


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/8/7:: 3:33 عصر     |     () نظر

اینکه شما می بینید علوم تجربی پیشرفت کرده و چون معرفت شناسی شان تجربی است و نه تجریدی(*)، این ها یک دور باطلی از حس به خیال و از خیال به حس دارند؛ این دور باطل مثل همین چرخ و فلک است. این هرگز انسان را به جایی نمی برد.

این یک دور باطل است. سینماها اینطور است؛ هنرها اینطور است؛ علوم روز اینطور است.

اینطور نیست که این علوم اگر تجرید در آن نباشد انسان را به جایی برساند؛ این از حس به خیال، از خیال به حس همین طور یک دور باطل است.

در بعضی روایات ما فرمودند حمار طاحونه. طاحونه یعنی آسیاب که طحن می کرد و این گندم را آسیاب می کرد. حمار برای اینکه بگردد و این گندم ها را بتواند آرد بکند چون حیاتش دوری بود چشمش را می بستند و چون چشمش را می بستند او خیال می کرد که صبح تا غروب چند کیلومتر راه رفته؛ بعد که غروب چشمش را باز می کردند می بیند سر جای خودش است!

این ها با چشم بسته دارند حرکت می کنند؛ یعنی دور خودشان دارند می گردند.

یک فلان صنعتی اختراع می کنند که در فلان کار پیشرفت بیشتری کنند. از خیالی به حسّی، از حسّی به خیالی در همین دور باطل می گردند چون معرفت شناسی این ها فقط تجربی است؛ چیزی را که نبینند نمی پذیرند.

ابطال پذیری شان همین است. گفتند ما چیزی را قبول می کنیم که محسوس باشد، قابل ابطال باشد، قابل اثبات باشد.

خوب؛ قابل ابطال و اثبات باید باشد اما نه تنها با تجربه! نیمه تجربی هم هست بالاتر از او؛ تجریدی فلسفه و کلام هست بالاتر از او؛ تجریدی ناب عرفان نظری هست بالاتر از او؛ شهود عرفانی است فوق همه این ها؛ وحی انبیاء فوق کل است؛ این ها راه هاست. این ها همان دیوار پس ده را دیدند خیال می کنند علم هم همین است.

... {یکی از حضار: دنیای خودشان را که آباد کردند ...} کی دنیا را آباد کردند؟! روزانه در عذاب الیم اند. این چه آبادی است؟ خوب شما ببینید باغ وحش هم هست، این حیوانات در جنگل خوب دارند زندگی می کنند؛ این کجای آبادی است؟ مگر این درنده ها بد زندگی می کنند؟ بد می خورند؟ بد می نازند؟ بد بازی می کنند؟ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًاً؛

با اینکه قرآن کتاب ادب است و هیچ کسی را فحش نمی دهد. در سوره انعام فرمود مبادا به مقدّسات کسی فحش دهید! اگر به مقدسات کسی فحش دادید، او هم برمی گردد فحش می دهد و مرتب جنگ و کشتار داخلیست.

همین کتاب که می فرماید لاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ، فرمود إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ؛ بعد فرمود سه راه دارد. یا با برهان تحقیق کنید. یا حرف وحی را گوش دهید یا دو روز صبر کنید ببینید این ها به چه صورت محشور می شوند دیگر.

اگر راه برهان است ثابت می کند این ها حیوانند.

اگر راه نقل است انبیاء فرمودند این ها حیوانند.

اگر نه راه عقل است و نه راه نقل، دو روز صبر کنید می میرید می بینید کی حیوان محشور می شود کی حیوان محشور  نمی شود.

این زندگی، زندگی حیوان است. همه این ها الان می بینند که شصت سال است یک عده را از شهرشان آواره کرده اند. آن ها که در اردوگاه متولد می شوند، نکاح می کنند، می میرند، همانجا هم دفن می شوند، احدی هم زبانش باز نیست.

خوب این چه انسانیتی است؟ چه علمی است؟ ...

--------------------------------------

پی نوشت:

* - معرفت شناسی شهودی- اعتقاد به خداوند، معاد، وحی و نبوت

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره شعراء، آیات 160 تا 175/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/8/5


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/8/7:: 2:6 عصر     |     () نظر

زندگی با ستمگران انسان را به ستوه می آورد
انسان به ستود آمده دست به سلاح می برد
{امام حسین(علیه السلام)} فرمود شما چرا به ستوه نمی آیید؟!...
شایسته است که ملت سلطه پذیر با آن یاغی سلطه گر یک جا به جهنم برود. مستضعف و مستکبر یک جا به جهنم می روند...

دیگران را تشویق به مبارزه کن اما اگر تنها ماندی خودت صحنه را ترک نکن!...

زهیر می گوید ما در یک جنگی غنایم دریایی گرفتیم, وقتی سلمان ما را دید پرسید خیلی خوشحالید؟ گفتیم آری.
سلمان گفت نشاط واقعی آنجاست که سید شباب اهل جنت را یاری کنید...
فرمود من نه دست تسلیم دارم نه پای فرار؛ سخن از فرار نبود که اجازه بدهید من سمت دیگری بروم

هر تحلیل تاریخی غیر از این خطوط کلی باشد نارواست.

سخن از زنده ماندن نبود، سخن از این بود که من آمده ام دین را زنده کنم، هرچه شد.


* برگرفته از سخنرانی آیت الله جوادی آملی با موضوع تحلیل نهضت حسینی/ رادیو معارف/ برنامه بر کرانه فرات/ 1394/7/28


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 94/8/2:: 6:49 عصر     |     () نظر
<      1   2