بدون برهان، تصدیق کردی مسؤولی! بدون برهان، تکذیب کردی مسؤولی!
اگر برای چیزی برهان داشتید بپذیرید، اگر برهان بر خلاف داشتید نپذیرید و اگر چیزی نداشتید هم که ساکت باشید!
انسان اگر مقلِّد است باید در تقلید محقّق باشد؛ اگر متبوع است باید در متبوعبودن محقّق باشد ... دین باید تحقیقی باشد ...
بالأخره مردم یا تابعاند یا متبوع، اگر تابعاند این تبعیّتشان باید تحقیقی باشد ... اگر در تقلید هم مقلِّد بود، در پیروی هم مقلّد بود، در تابع بودن هم تابع بود، این در قیامت مسؤول است.
اما آنکه متبوع است در متبوع بودن و مطاع بودن باید محقّق باشد، اگر عدّهای دنبال او راه افتادند، این از فرصت استفاده کرد خود را متبوع تلقّی کرد این در قیامت مسؤول است؛ آیه 3 سوره مبارکه «حج» این است که «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ» و چون «بِغَیْرِ عِلْمٍ» است «وَیَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَانٍ مَّرِیدٍ»؛ مَرید یعنی مُتمرِّد، مَرَده جمع مارِد است نه به معنی مُرید، شیطان مَرید است، متمرّد است ...
پس اگر کسی بخواهد تابع باشد باید محقّقانه تابع باشد، تحقیق بکند که به دنبال چه کسی حرکت کند. آیه هشت و نُه همان سوره مبارکه «حج» این است «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلاَ هُدیً وَلاَ کِتَابٍ مُنِیرٍ ثَانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ» این سر خم میکند همینطور دارد میرود، حالا همین که چند نفر به دنبال او راه افتادند این خیال میکند که متبوع است و مطاع است ...
فرمود شما اگر بخواهید دینی را بپذیرید، حرفی را بپذیرید، قبول و نکولتان باید بر اساس تحقیق باشد؛ آیه بیست همین سوره مبارکه «لقمان» این است ...: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلاَ هُدیً وَلاَ کِتَابٍ مُنِیرٍ» ...
این آیه را برای چه اینجا ذکر فرمود؟ برای اینکه در فضای حجاز یک عقیده باطلی بود ...
اینها اگر میخواستند چیزی را بپذیرند، باور کنند، میگفتند: «إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَی أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَی آثَارِهِم مُهْتَدُونَ» ... اگر میخواستند چیزی را رد کنند، میگفتند گذشتگان ما که این را نداشتند. این میشود معیار تصدیق و تکذیب، معرفتشناسی اینها اینطور بود.
دین آمده کلّ این بساط را عوض کرده فرمود اگر میخواهی قبول کنی باید جزم علمی داشته باشی، بخواهی نکول کنی باید جزم علمی داشته باشی ...
بندگان مؤمن را از نظر معرفتشناسی، خدای سبحان با دو آیه اختصاص داده، خصیصهای برایشان ذکر کرده: اگر بخواهند رأی مثبت بدهند باید محقّقانه باشد، بخواهند رأی منفی بدهند باید محقّقانه باشد، اگر هم نمیدانند که خُب ساکتاند.
فرمود میخواهی تکذیب کنی محقّقانه باش، برهان داشته باش! میخواهی تصدیق کنی محقّقانه باش، برهان داشته باش!
بدون برهان تصدیق کردی مسؤولی، بدون برهان تکذیب کردی مسؤولی!، آن وقت این میشوی دین!؛ فرهنگ دین یعنی فرهنگ علمی، انسان روی پایه علم ایستاده است.
وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خیلی کار کرده، کلّ نظام جاهلی را عوض کرده، هم زیر آن عقاید باطل آب بست، هم معرفتشناسی اینها را اصلاح کرد.
فرمود هر وقت شما میخواهید قبول کنید میگویید چون پدران ما گفتند، هر وقت میخواهید نفی کنید میگویید پدران ما نگفتند! آخر آنها مگر میزانالحقیقه هستند؟!
اگر برای چیزی برهان داشتید بپذیرید، اگر برهان بر خلاف داشتید نپذیرید و اگر چیزی نداشتید هم که ساکت باشید ...
انسان چه تابع، چه متبوع باید محقّقانه باشد.
در سوره مبارکه «اسراء» آیه 36 فرمود «لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤادَ کُلُّ أُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره لقمان، آیات 17 الی22/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/1/31
کلمات کلیدی: