حمایت از مظلوم حرف همه انبیاست
تدیّن ما باعث تمدّن ماست
ما در نمازها به ذات اقدس الهی عرض میکنیم: إهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
صراط مستقیم راهی است که سالکان این راه چه کسانیاند؟: صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ راهی است که منعمعلیهم راهیان این راهاند...
این آیه هفده(سوره قصص) هم به صورت شفاف وجود مبارک موسای کلیم را منعمعلیه میداند: رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ.
پس اینکه ما در نماز از خدا میخواهیم راه منعمعلیهم را به ما نشان بده و کمک بکن که ما این راه را طی کنیم یعنی راه انبیا که نمونهاش هم وجود مبارک موسای کلیم(علیه السلام) است.
راه آنها هم این است که ما از ظالم حمایت نکنیم: رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ
معلوم میشود که ما در تمام نمازها از خدا میخواهیم خدایا آن توفیق را به ملّت ما بده که از ظالم حمایت نکند
این نماز میشود نماز سیاسی، این نماز میشود نماز اجتماعی، این نماز میشود نمازی که تدیّن ما باعث تمدّن ماست.
این صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ یعنی خدایا! هم راه را به ما نشان بده، هم کمک کن که ما راهی این راه باشیم و این راه این است که ما از هیچ مجرمی حمایت نکنیم . ..
اصل کلی این است که با خدای خود دارد عهد میبندد رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ
منطق وجود مبارک موسای کلیم این است که خدایا نعمتی که به من دادی به شکرانه این نعمت من از هیچ مجرم و تبهکاری حمایت نکنم .
این کافی نیست برای یک تمدّن اساسی؟! این کافی نیست برای سعادت سیاسی؟! این در متن زندگی ماست، در متن بندگی ماست، در متن دین ماست، ما هر روز از خدا میخواهیم خدایا راه أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ را هم به ما بفهمان و ما را به آن هدایت کن ...
آن وقت معلوم میشود که چرا نماز ستون دین است ...
ما در متن نماز، در هر نمازی حداقل دو بار به خدای سبحان عرض میکنیم خدایا آن توفیقی که دادی ما مسلمان شدیم، هر قدرتی پیدا کردیم -ولو یک قدرت محلّی، یک قدرت اندک- این قدرت را به عنوان صرف در حمایت از مجرمین استفاده نکنیم رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ ...
آن وقت این نماز میشود ستون دین، این نماز میشود سازنده، این نماز میشود تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ
واقعاً اگر کسی از خدای خود در هر رکعتی این دو مطلب را بخواهد، معرفت صراط و استعانت پیمودن این صراط، آن وقت جامعه میشود جامعه عقل و عدل دیگر.
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ حالا مجرم، اختصاصی به کافر ندارد، هر کسی مجرم باشد من از او حمایت نکنم...
یکی از بیانات نورانی که مرحوم کلینی در جلد هشت کافی نقل کرد که وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) از حضرت مسیح(سلام الله علیه) نقل کرد این است که «إنّ التارکَ شفاءَ المجروح مِن جُرحه شریکٌ لِجارحِهِ»
اگر کسی زخمخوردهای را ببیند و برای درمان آن زخم تلاش و کوشش نکند این شریک جرم جارح است.
هر جارحی که این شخص را مجروح کرد، جُرمی مرتکب شد؛ اگر کسی توانایی داشته باشد که زخم او را درمان کند ولی زخم و جراحت او را رها کند این شریک جرم آن جارح است.
این حرف همه انبیاست! ...
یعنی بر یک مسلمان لازم است وقتی میبیند یکی ظالم است دیگری مظلوم، از مظلوم حمایت کند، خواه آن ظالم و مظلوم هر دو مسلمان باشند، یا هر دو کافر باشند، یا یکی کافر یکی مسلمان
حالا کافری دارد به کافر ظلم میکند، به انسان پناهنده شد و مقدور انسان هم است که از مظلوم حمایت کند، خُب بر او واجب است حمایت از مظلوم [که] جزء دستورهای بینالمللی اسلام است، اختصاصی به حوزه اسلامی ندارد .
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره قصص، آیات 14الی 19/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1394/10/2
کلمات کلیدی: