هیچ جایی نیست که اندیشه باشد و وحی نباشد ...
انسان، اندیشه اش و عقلش یک چراغ خوبی است
خوب، چراغ بدون صراط که مشکلی را حل نمی کند
شما حالا یک آفتابی هم دستتان باشد، وقتی راه نباشد کجا را میخواهید ببینید؟
عقل ذرّه ای در مهندسی دین سهمی ندارد(ذرّه یعنی ذرّه!) ...
عقل که دین ساز نیست، قانون گذار نیست
عقل یک چراغ خوبی است، راه را انبیاء نشان می دهند
موضوعات را خدا آفرید، محمولات را خدا آفرید، انسان را خدا آفرید، رابطه انسان با جهان را خدا آفرید ... او باید دین را تعیین کند
ذرّه ای از ذرّات دین به دست عقل نیست
عقل یک چراغ خوبی است نه یک قانون گذار؛ عقل یک قانون شناس خوبی است
حالا قانون شناس، چراغ خوب، سراج منیر، اگر راه نباشد او کجا را ببیند؟
بنابراین تا اندیشه هست، تا فکر هست، وحی هم هست
این یک اصل کلی: ممکن نیست یک جایی بشر زندگی کند و وحی الهی نباشد ...
کلمات کلیدی: