271
در جریان خضر و موسی(علیهما السلام)، هر دو انسان کامل و هر دو معصوم هستند، اما یک اشکال شفاف و روشنی وجود مبارک موسی کرد و جوابی خضر داد که هیچ ارتباطی با اشکال ندارد؛ ولی موسی قانع شدند.
شما از تفسیر طبری تا تفسیر المیزان را ببینید، این راز را پیدا نمیکنید که خضر چه گفته که موسی ساکت شد؟ وجود مبارک موسای کلیم عرض کرد «آخر کشتی را سوراخ کردی، غرق میشوند!» این اشکال وارد است.
خضر فرمود که در بندر، کشتی های سالم را میگیرند؛ این چه جوابی از اشکال است؟ ما به بندر نمیرسیم، همه ما غرق میشویم؛ این اصلاً به ذهن هیچ مفسّری نمیآید.
... موسی(سلام الله علیه) میتواند بگوید ما که به بندر نمیرسیم، همه ما در آب میمانیم، در بندر بله، اگر کسی رسید آنجا، کشتی سالم را می برند؛ اما به نحوی خضر به موسای کلیم(سلام الله علیه) گفت که موسی فهمید؛ یعنی گفت تو چرا این حرف را میزنی؟ تو که یک روزی دریا را دیدی، این گونه حرف در هیچ تفسیری نیست ...
موسی(سلام الله علیه) سه تا اشکال کرد و خضر با سه تا گوشه چشم، موسی را ساکت کرد، گفت تو چرا این حرف را میزنی؟ ما کشتی را سوراخ کردیم، بله سوراخ کردیم، مگر آب میتواند بدون اجازه ما حرکت کند؟ تو که سابقه داری، تو که در دریا افتادی، تو چرا این حرف را میزنی؟
به نحوی خضر گفت که موسی فهمید چه خبر است، این دومی هم همین طور است، سومی هم همین طور است، این رمز و رازی که بین دو ولیی از اولیای الهی است.
این در کتاب های تفسیر عادی نیست، در ذهن هیچ کسی هم نمیآید که اشکال موسی وارد است، جواب خضر هم که وارد نیست ...
طرزی عرض کرد که «لِتُغْرِقَ أَهْلَها» پس معلوم میشود جایی را سوراخ کرد که آب درون قایق میآمد اما طرزی خضر به موسی(علیهم السلام) گفت که او فهمید که تو چرا این حرف را میزنی؟ مگر آب میتواند بدون اجازه ما حرکت کند و بدون خواست خدا، آب وارد کشتی شود؟! در آن دریای روان تو در جعبه کوچکی بودی که خدا تو را حفظ کرد.
این نحوه سؤال و جواب ها، یکی به شریعت برمیگردد، یکی به ولایت برمیگردد، حرف های خاص خودشان را دارند.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/ جلسه 29 تفسیر سوره مبارکه «زمر»، آیات 30 الی 37
کلمات کلیدی: