سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این قرآن ریسمان خدا و نور روشن گر و درمانی سودبخش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

234

... آدم وقتی می خواهد به جایی برسد که زید نیّتش چیست این دیگر با فلسفه و کلام حل نمی شود این فقط با عرفان عملی حل می شود، این با راه حارثة بن زید حل می شود، نه با عرفان نظری، نه با بحث های روز و مفهومی و اصولی؛ این با راه اویس قرن حل می شود، آدم می بیند فلان آقا چی دارد می گوید

مرحوم حاج آقا رحیم ارباب رضوان الله علیه از بزرگان علمای اصفهان بود، من یک ساعتی خدمتشان نشسته بودم در یک دیداری ایشان همین مسائل را مطرح می کرد؛ این از شاگران مرحوم جهانگیر خان قشقایی بود

این جهانگیر خان قشقایی و حاج آقا [رحیم ارباب] شاگردان فراوانی تربیت کردند؛ 100 نفر از شاگردانش را شمردند همه جزو فحول شدند، یکی مرحوم آقای بروجردی بود ...

مرحوم حاج آقا رحیم ارباب می گفت عصر روزی در ماه مبارک رمضان بود که فلان بزرگوار امام جماعت مسجد امام فعلی بود (اسم آن عالم اصفهانی را هم برد) ... یک هشتی دارد نظیر این مسجد تهران و مساجد دیگر از درِ بزرگ که وارد می شدند هشتی های دست راست و هشتی های دست چپ بود نظیر مسجد فیضیه که وارد می شوید، این ورودی ها را می گفتند هشتی.

در این هشتی این پیشنماز محترم نزدیک مغرب ماه مبارک رمضان بود داشت می رفت مسجد که نماز مغرب را بخواند.

100 سال قبل غالب شهرها شهر و روستا بود یعنی دامدار بودند، دام ها هم در شهر بود ... دام هایی که برای رفع نیاز مردم باشد در شهر بود، خیلی ها در خانه هایشان گاو داشتند، اسب داشتند، آن روز اتومبیل هم که نبود، وسائل لبنیاتی صنعتی هم که نبود، گاوها در شهر بود.

مرحوم آقای ارباب رضوان الله علیه نقل کردند که این عالم بزرگوار که امام جماعت مسجد امام اصفهان بود، وقتی وارد هشتی شدند دیدند یک گاوی در همین هشتی دارد می آید، هی به طرف این می آمد حمله می کند، این هی عبایش را جمع می کرد، هی خودش را می کشید کنار دیوار تا بالاخره نگذاشت آن گاو بیاید.

فردا دید درِ خانه اش را می زنند، یکی از متموّلان و سرمایه داران آن منطقه بود؛ حضور ایشان گله کرد که آقا ما خواستیم بیایم آنجا دست شما را ببوسیم، غروب بود هرچه به طرف شما نزدیک می شدیم دیدم شما هی فاصله گرفتید، چرا از ما فاصله می گیرید؟

گفت من جنابعالی را ندیدم که!

خُب باطن این همان حیوان بود که او دید دیگر!

این ها دیگر سلمان نیستند؛ پس معلوم می شود این راه هست؛ منتهی حالا ما نرفتیم، ما نمی بینیم یک چیز دیگر است؛ بعضی ها در خواب می بینند بعضی ها  در بیداری می بینند.

این را حاج آقا رحیم ارباب می گفت؛ حشر همه این ها با اولیای الهی

فرمود ما دینی اوردیم که شما باطن دیگران را ببینید.

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 11 الی 18

متن و صوت کامل جلسه
(البته متن این بخش از بیانات ایشان در این جلسه به دلائل نامعلومی منتشر نشده، لذا صوت این قسمت را جدا کردیم و جداگانه در اینجا منتشر کردیم)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 99/8/4:: 4:51 عصر     |     () نظر