راهکار اسلامی شدن دانشگاه ها- قسمت اوّل
بیان ذلک به طور اجمال این است که ما تا نقشه جامع علمی جهانی نداشته باشیم هر گونه سخنی درباره اسلامی کردن دانشگاه بگوییم، طرح بدهیم، جزء بافت فرسوده خواهد بود.
اگر کسی نقشه جامع شهر را نداند، کوی و برزن درست کند پسفردا بافت فرسوده است.
ما تا ندانیم در جهان چه خبر است، چه کسی هست، چه کسی نیست، نمیتوانیم علم را دینی بدانیم، دانشگاه را اسلامی کنیم؛ این اصل اول.
اصل دوم این است که تنها علمی که میتواند مهندسی نقشه جامع علمی جهان را به عهده بگیرد فلسفه است؛ چون علوم دیگر که درباره جهان سخن نمیگویند، هر علمی مطابق موضوع خودش حرف میزند.
اگر فقه و اصول است که موضوعش مشخص است، اگر مهندسی گاز و نفت است که مشخص است، اگر کشاورزی و دامداری است که مشخص است، اگر پزشکی و بیطاری(*) است که مشخص است.
تنها علمی که درباره جهان حرف میزند فلسفه است، این اصل دوم.
فلسفه هم که بخواهد وارد جهان بشود اول سکولار است(سکولار یعنی بیتفاوت نه ضدّ دین)؛ چون هنوز ثابت نکرده که در جهان خدایی هست یا نیست تا به او معتقد باشد؛ اول بیطرف است این اصل سوم.
اگر ـ معاذ الله ـ کجراهه رفت، بیراهه رفت و به این پندار رسید که مبدأیی نیست، معادی نیست، عالَم بر اساس تصادف پیدا شده است، اوّلین اُفت و آفتی که دامنگیر آن میشود این است که خودش را لائیک میکند، سکولار میکند یعنی ضدّ دین میکند میشود فلسفه الحادی.
و اگر ـ انشاءالله ـ به راه رسید، درست فکر کرد، به این مقصد رسید که خدایی هست و ناظمی هست و اسمایی هست و اوصافی هست و مبدأیی هست و معادی هست، اوّلین خدمتی که میکند به خودش خدمت میکند میشود فلسفه الهی.
پی نوشت:
*- علم پزشکی ستوران-دامپزشکی
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 27 الی 30
کلمات کلیدی: