اینکه ما قرآن را میبوسیم بالای سر میگذاریم این یک حرف نو برای ما دارد؛ فرمود دشمنی که انسان دارد دو قسم است:
یا انسان میجنگد -که یا آن را از پا در میآورد یا خودش از پا در میآید- ... یا با آن صلح و صفا میکند بالأخره دشمنی از بین میرود...
اما تنها دشمنی که فقط یک راه دارد، شیطان است.
ما با چه کار میخواهیم رضایت او را تأمین کنیم؟ با او صلح بکنیم؟! او دشمن سوگند یادکرده ی ماست که اصلاً دستبردار نیست!
ما اگر صلح کردیم و تابع شدیم تازه میشویم حزبالشّیطان ... هیچ گرگی، هیچ پلنگی، هیچ ببری، هیچ مار و عقربی مثل شیطان نیست.
شما میبینید در هند و غیر هند خیلی از خانوادهها هستند با این حیوانات اُنس میگیرند، با پلنگها، با سگها، با گرگها، با مارها، با عقربها اُنس میگیرند، این مار و عقرب روی سر و صورت اینها هست، اینها را میبینید.
بالأخره میشود با مار کنار آمد، با عقرب کنار آمد؛ این را دیدید خانوادهای با ببر زندگی میکنند، با آنها کنار میآیند، آن مارهای سمّی را در بغل میگیرند، اینها را دیدید.
تنها دشمنی که نمیشود با او کنار آمد شیطان است ...
لذا ما تا زندهایم و نفس میکشیم در جهادیم ...
بنابراین ما یک دشمن مداوم داریم که هرگز دستبردار نیست و وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اهل بیت اینها را رام کردند؛ مثل کسی که این مار و عقرب را رام کرده است؛ نه با او دوست شد!، نمیگذارد نیش بزنند، همین!؛ وگرنه با او نمیشود صلح کرد، او اهل صلح و صفا و سازش نیست، این فقط نیش میزند...
اینجا که فرمود «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً» بعد فرمود «إِنَّمَا» برای همین جهت است، این دستبردار نیست تا مستقیماً خودش و همحزبش را به طرف جهنم ببرد.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 5 الی 8
کلمات کلیدی: