سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و ابن جریر طبرى در تاریخ خود از عبد الرحمن پسر ابى لیلى فقیه روایت کرده است ، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث براى جنگ با حجاج برون شد . عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت : روزى که با مردم شام دیدار کردیم ، شنیدم على ( ع ) مى‏فرمود : ] اى مؤمنان آن که بیند ستمى مى‏رانند یا مردم را به منکرى مى‏خوانند و او به دل خود آن را نپسندد ، سالم مانده و گناه نورزیده ، و آن که آن را به زبان انکار کرد ، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است ، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد ، او کسى است که راه رستگارى را یافت و بر آن ایستاد ، و نور یقین در دلش تافت . [نهج البلاغه]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

این «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» ناظر به آزاد بودن انسان است؛ این‌طور نیست که این اباحه‌گری را ـ معاذ الله ـ تجویز کرده باشد.

خُب اگر انسان بخواهد دین را بپذیرد یا نپذیرد که ـ معاذ الله ـ می‌شود اباحه‌گری؛ پس آ‌ن «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ»، آن بگیر و ببندها برای چیست؟ این با «لاَ إِکْرَاهَ» سازگار نیست، با «قُلِ الْحَقُّ» سازگار نیست، با «إِنَّا هَدَیْنَاهُ» سازگار نیست.

آنجا ناظر به جریان تکوین است؛ انسان، آزادانه یا بهشتی است یا دوزخی و این حریّت انسان را تأکید می‌کند.

بعد فرمود انبیا را فرستادیم به شما بگویند، عقل دادیم، فطرت دادیم، ائمه مأموریت پیدا کردند جانشین پیامبر(علیهم السلام) باشند، اینها به شما بگویند.

اگر با داشتن همه این حجج الهی بیراهه رفتید آن وقت بگیر و ببند شروع می‌شود «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ».

این «خذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ» با «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّین» کاملاً هماهنگ است.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 33 الی 35/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/4

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/8/18:: 10:27 عصر     |     () نظر