مستحضرید اینکه گفته شد «الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ» عالمان راستین، میراث انبیا را میبرند.
میراث انبیا درس حوزه و دانشگاه نیست؛ یعنی درس حصولی و تصّور و تصدیق و قیاس و استدلال نیست.
میراث انبیا که آنها به ارث گذاشتند علمِ شهودی است؛ اگر کسی طرْفی از علم شهودی بست معلوم میشود که وارث انبیاست.
آنها که نگارهای به مکتبرفته نبودند،[بلکه] نگارهای به مکتبنرفته بودند و علم آنها هم علم مدرسهای و تصوّر و تصدیق و استدلال و حصول و قیاس و برهان و امثال ذلک نیست، علم آنها علم شهودی است.
اگر گفتند «الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ» ... یعنی بکوشید این ارثیه را ببرید، اگر چیزی سهم شما شد و چیزی را مشاهده کردید معلوم میشود به شما رسید.
اگر اهل درس و بحث شدید بکوشید که این درس و بحث را به عمل منتهی کنید، بلکه ـ انشاءالله ـ از راه عمل چیزی نصیب شما شود؛ بالأخره میراث انبیا علم حوزوی نیست.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 55 الی 65
کلمات کلیدی:
این «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ» تعلیمِ اختیار است، ابطال جبر است، ابطال تفویض است ...
یعنی من به عنوان یک انسان، جمیع قعود و قیام من به حول و قوّه الهی است ... این ابطال جبر و تفویض در این نماز است ...
این کلمات امام چقدر شیرین است! به حضرت عرض کردند ممکن است ما از گروهی تبرّی کنیم؟ فرمود بله، شما در هر رکعت از نماز دارید از معتزله تبرّی میکنید، از اشاعره تبرّی میکنید.
وقتی میگویید «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»، دارید حرف معتزله را رد میکنید؛ معتزله میگوید «لا حول و لا قوّة لله»، چون تفویضی است و میگوید خدا بشر را خلق کرد رها کرد در قیامت حسابرسی میکند.
اشاعره میگویند «لا حول و لا قوّة الا لله»، بشر مجبور است؛ شما دارید از آنها تبرّی میکنید ...
این معنی تبرّی است؛ نه معنایش این است که فلان کس را فحش بگوید، فلان کس را بد بگوید تا سلفی و وهابی تکفیری راهاندازی شود! ...
معنای «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ» این است که اینچنین نیست که خدا ما را رها کرده باشد و هیچ کاری از دست خدا ساخته نباشد و فقط در قیامت حسابرسی کند که معتزله میگوید «لا حول و لا قوّة لله».
و اینطور نیست که «من غلام و آلت فرمان او»(*) هیچ اختیاری در دست ما نباشد و مجبور باشیم که «لا حول و لا قوّة الا لله».
بلکه «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»؛ این میشود امر «بین الأمرین» که نفی جبر و تفویض است و مانند آن.
پی نوشت:
*- مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش133
فراز پایانی درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 33 الی 38
کلمات کلیدی:
زنجیرِ آداب و عادات باطل/5
بسیاری از دخترها و خواهران ما در نظام کنونی نمیدانند که عظمت زن در مادر شدن است که او بتواند فرزند تربیت کند، دانشمند تربیت کند، عالِم و دانشمند شود، برای اینکه فرزندانِ دانشمند تربیت کنند.
وگرنه کارمند شدن و وارد جامعه شدن و اینها، این کاری است که از هر مردی ساخته است.
آن کاری که از زن ساخته است، از عظمت زن، از اینکه او باید مظهر خالقیّت ذات اقدس الهی باشد آن کار اساسی زنهاست ... که امیدواریم ـ انشاءالله ـ برای نسل آینده و اینکه این خواهران ما، دختران ما، زنهای جامعه بدانند عظمت زن در مادر شدن است.
این نقص نیست که بگویند ما برای کهنه شستن نیامدیم! خیر، کهنه شستن ممکن است کسی کارگر بگیرد، اما مادر شدن عظمت است.
در خود روایات هم دارد ملاحظه فرمودید کسی آمده گفت من فلان گناهی کردم میخواهم پاک شوم، حضرت فرمود مادر داری که مثلاً به مادر احسان کنی تا آن لغزشهایت بخشوده شود؟
عرض کرد نه، به رحمت ایزدی رفت؛ گفت خاله داری؟ عرض کرد بله؛ گفت به خالهات هم اگر احترام کنی کارِ مادر است.
این عظمت مادر، این مقام شامخ مادری، این صبغه ملکوتی است.
فرمود نکاح سنّت ماست، اگر کسی این کار را بکند نصف دینش را حفظ کرده؛ میبینید تفاوت ره از کجاست تا کجا!؛ این نکاح را با چشم فرشتهها دارد میبیند نه نکاح را به عنوان اجتماع مذکر و مؤنث.
این نظام اسلامی آمده زنها را آزاد کرده؛ آزادی این است که تحصیل آزاد است، کمالات آزاد است؛ اما تحصیل برای اینکه مادرِ خوب شود و بتواند فرزندانِ دانشمند تربیت کند.
این نقص نیست و جامعه به لطف الهی باید طوری باشد که این کشور از هر نظر آماده باشد برای ظهور مبارک حضرت و این نظام را حفظ کند از هر خطری و ـ انشاءالله ـ سالماً تحویل وجود مبارک حضرت بدهد داشتن فرزندان و جوانان با ایمان است.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
فراز پایانی درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 30 الی 36
کلمات کلیدی:
زنجیرِ آداب و عادات باطل/4
نحوست ایام/3
صدقه برای دفع نحوست به چه معناست؟
پرسش: اگر نحوستِ سفر به جهت مظروف آن باشد دیگر نباید بگویند صدقه بدهید.
پاسخ: بله، چون ذاتی که نیست طبق حادثه است، مظروف است «سیروا علی اسم الله»
حتی درباره قمر در عقرب و امثال ذلک این روایات در جریان مسافرت هست، فرمود درست است که فلان روز گفتند قمر در عقرب است اما «سیروا علی اسم الله» میتوانید با توکّل، با صدقه، با عنایتهای دیگر حتی در روزهای قمر در عقرب سفر بکنید.
البته قمر در عقرب و مانند آن، حوادثی که در عالَم پیش میآید در نهجالبلاغه این استدلال هست که یکی از این منجّمان آمده به حضور حضرت، گفت امروز اگر شما بروید شکست میخوری، برای اینکه امروز روز نحس است.
فرمود: آن طرف مقابل من هم امروز میآید بیرون، چطور برای او نحس نیست برای من نحس است؟! چطور او پیروز میشود؟!؛ این استدلال حضرت است در نهجالبلاغه به کسی که گفت امروز نرو شکست میخوری.
حالا یک وقت یک سلسله حوادث مربوط به خود شخص است، آن مطلب دیگر است وگرنه حضرت استدلال کرد فرمود شما که میگویید امروز نحس است هر کسی برود شکست میخورد، رقیب من هم امروز میآید بیرون، ما با هم امروز میجنگیم، چطور برای او سعد است برای من نحس است، او پیروز میشود من شکست میخورم؟! «فَمَن صدَّقَک فقد کذَّبَ بِالقُرآن»، اگر کسی حرف تو را گوش بدهد معلوم میشود قرآن را قبول ندارد.
آن وقت ما باید بالذّات و بالعرض را تشخیص بدهیم چه چیزی ذاتاً بد است، چه چیزی ذاتاً خوب است اگر معلوم شد چه چیزی ذاتاً بد است، چه چیزی ذاتاً خوب است بالعرض، قابل علاج است.
اگر معلوم شد زمانی بد است و این بد بودنش بالعرض است نه بالذّات، آن با صدقه، با صِله رَحِم، با امثال ذلک حل میشود.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
زنجیرِ آداب و عادات باطل/3
نحوست ایام/2
نحوست ماه صفر به چه معناست؟
پرسش: اینکه در ماه صفر روایات رسیده که بعضی ایام نحس است...
پاسخ: همان به مناسبت مظروف است؛ یک حادثه تلخی پیش آمد آن حادثه، آن زمان را آلوده کرد، آن مکان را آلوده کرد وگرنه خود این ظرفِ زمان یا ظرف مکان ذاتاً نحس باشند اینچنین نیست.
ذاتاً شب قدر، رحمت باشد نیست، این نزول قرآن است که آن را رحمت کرده با اینکه تلخترین حادثه در شب بیست و یکم و شب نوزدهم اتفاق افتاد، اما نزول قرآن این شبها را شبهای قدر کرده، آن حادثه نتوانست این عظمت نزول قرآن را تحتالشعاع قرار بدهد.
غرض این است که نحس میشود، بله یقیناً نحس است، بعضی روزها بد است، بعضی روزها خوب است؛ اما مظروف است که این ظرف را بد کرده ...
حق، صدق، خیر، حَسن، برکت و مانند آن سعد است؛ باطل، کذب، شرّ و قبیح، نحس است.
کار شماست، شما گرفتار اینها هستید، خودتان نحس هستید، خودتان مشئوم هستید، این شئامت در خود شماست «قَالُوا طَائِرُکُم مَعَکُمْ»
حالا ما را تهدید میکنید به رجم یا عذاب الیم اینها یعنی چه؟! «قَالُوا طَائِرُکُم مَعَکُمْ» اگر متذکِّر باشید ما حرف خوب آوردیم دعوت کردیم، بیّنه هم اقامه کردیم، قبول و نکول به عهده شماست.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
زنجیرِ آداب و عادات باطل/2
نحوست ایام/1
امروز روز نحس است یعنی چه؟!
آنها گفتند شما نحس هستید؛ انبیا آمدند گفتند بله، نحس حق است، اما نه زمان نحس است، نه زمین نحس است؛ آن متزمّن است که نحس است، آن متمکّن است که نحس است؛ بعد آن زمان و زمین را هم منشأ نحس و سعد میکنند، وگرنه ظرف چه نحوستی دارد؟!
زمان، ظرف حادثه است؛ مکان، ظرف حادثه است.
اگر آن متزمّن، نحس بود، آن زمان را نحس میکند؛ آن متمکّن نحس بود، آن مکان را نحس میکند.
و اگر در عالَم دیگر هم در مخزن الهی هم زمان و مکان وجود داشته باشند باز به تبع آن، مظروفهای خود نحس و سعد هستند ـ در بحث قبل هم ملاحظه فرمودید ـ همان روزی که «فِی یَوْمٍ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» است.
برای پیغمبر و مؤمنین روز سَعد بود که پیروز شدند، اینچنین نیست که یک روز ذاتاً نحس باشد.
این روایت تحفالعقول هم قبلاً در بحثهای وجود مبارک حضرت هادی خوانده شد که حضرت به یکی از اصحاب میفرماید تو آخر نزد ما میآیی، تو شاگرد ما هستی، چرا این حرف را میزنی؟! امروز روز نحس است یعنی چه؟! تو گناه خودت را بر گردن زمان میگذاری؟!
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
زنجیرِ آداب و عادات باطل/1
اغلالِ دست و پاگیر در ازدواج
الآن حرف وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) این است که ما با حیوانات فرق داریم، ما با نباتات فرق داریم، ما با اقوام دیگر فرق داریم.
نباتات بالأخره تلقیح در آنها هست، نر و مادهای دارند؛ حیوانات نر و مادهای دارند، این نر و ماده با هم جمع میشود.
ما نیامدیم که مذکر و مؤنث را با هم جمع کنیم؛ ما انبیاء یک چیز تازهای آوردیم و آن نکاح است؛ نکاح غیر از اجتماع مذکر و مؤنث است، غیر از اجتماع نر و ماده است.
«النکاح سنّتی» و اگر کسی نکاح بکند «مَن تزوّج فقد أحرز نصف دینه»؛ ما این را آوردیم! ما اجتماع مذکر و مؤنث را نیاوردیم!
این مهریه زیاد، این جهیزیه زیاد، این تجمّلپرستی، این مشکلات، این اغلال دست و پاگیر است!
این است که سنّ ازدواج را میبرد بالا و دهها مفاسد میآورد؛ فرمود انبیاء مخصوصاً وجود مبارک پیغمبر آمدند که این اغلالِ دست و پاگیر را از دست و پای جامعه باز کند.
فرمود «النکاح سنّتی»؛ اجتماع مذکر و مؤنث یا نر و ماده در حیوانات هم هست، در کفار هم هست، ما این را نیاوردیم.
«النکاح سنّتی»، «مَن تزوّج فقد أحرز نصف دینه» این اجتماع کجا و آن نکاح کجا!
غرض این است که اگر اغلال گفته شد، زنجیر گفته شد، اینها مصادیق فراوانی دارد.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
مفهوم غُل در قرآن کریم
زنجیرِ آداب و عادات باطل/مقدّمه
آیه «إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِی إِلَی الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ» ... لازم نیست غل آهنی باشد، همان خوی استکباری، همان «مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ» و مانند آن، این سدّی است، این ها گذشته را نمیبینند، آینده را نمیبینند؛ یک انسان خودمدار همین است.
گرچه در قیامت به این صورت در میآیند که «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ? ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ»، اما در دنیا همین رذایل اخلاقی میتواند غُل باشد.
اگر در بخشی از آیات قرآن کریم دارد «أَفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»، بعضی از دلها واقعاً قفل است، حرف در آنها اثر نمیکند؛ این حقیقت است، مجاز نیست... فرمود واقعاً قلب یک عدّه قفل است، حرف در آنها اثر نمیکند ...
یا «کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ»؛ یک وقت انسان دستش با خاک و امثال خاک آلوده است رِیْن میگیرد، غبار میگیرد، چرک میگیرد؛ یک وقت گناه، قلب را آلوده میکند، چرکین میکند ...
در سوره مبارکه «اعراف» گذشت که انبیاء آمدند تا دست و پای مردم را باز کنند، مخصوصاً وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ... «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فِی التَّورَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»
آن قوانین و آداب و عادات باطلِ دست و پاگیر، این غُل روی گردن اینهاست، انبیاء آمدند این را بردارند.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 13 الی 22
کلمات کلیدی:
دری را که او بگشاید کسی نمیتواند ببندد
در طلیعه این سوره فرمود «مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یُمْسِکْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ»؛ امور، ارزاق، شئون، مقامات، همه اینها در اختیار ذات اقدس الهی است.
دری را که او بگشاید کسی نمیتواند ببندد؛ دری را که او ببندد کسی نمیتواند بگشاید.
واقعاً این قرآن را که ما بالای سر میگذاریم، باید حیات ما را تأمین کند.
یعنی وقتی پذیرفتیم که این کتاب میگوید دری را که خدا از روی رحمت باز کند هیچ کسی نمیتواند ببندید، این مسئله تحریم میشود افسانه!
مشکل ما این است که ما موحّد نیستیم، مشکل ما این است وگرنه هر چه اینها عربده بکِشند خُب چه چیزی را تحریم میکنند؟! رازق که اوست!
عزیزمان حاج آقای حسنزاده(حفظه الله) فرمود: به مجاز این سخن نمیگویم/ به حقیقت نگفتهای الله
خُب اگر ما بگوییم «مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یُمْسِکْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ» و این حرف را باور بکنیم آن وقت هر حرفی به ما بزنند اثری ندارد.
رزق به دست دیگری است، سماوات و ارض به دست دیگری است «لَهُ مَقَالِیدُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ»؛ کلیددار اوست، خزینهدار اوست، ما نگران چه چیزی هستیم؟!
اگر ـ خدای ناکرده ـ این فکر نبود این جنگ ده ساله (این ده ساله است نه هشت ساله!)، دو سال ما گرفتار جنگ داخلی بودیم تا انقلاب پیروز شد، خلق ترکمن در گنبد آن آشوب را به پا کردند، مسلّح شدند، سنگر بستند، این عزیزانِ مازندران رفتند حل کردند، کردستان آشوب شد، خلق مسلمان آشوب کردند، خلق عرب آشوب کردند، این انفجارها شد، حزب جمهوری شد، شهدای نخستوزیری شد، دو سال ما مرتب گرفتار جنگ داخلی بودیم، الله حل کرد، هشت سال هم جنگ خارجی!
مگر هیچ کس باور میکرد اینها آمدند با هواپیمایشان این آسمان کرمانشاه عزیز را شیار کردند، ... اینها در چند دقیقه کلّ این آسمان کرمانشاه را شیار کردند ... آن روز صد شهید مردم بزرگوار کرمانشاه دادند.
«به حقیقت نگفتهایم الله»، نگران چه چیزی هستیم؟!
البته بحثها تا آخر هست، گفتگو هست، امّا هراس نیست که ـ خدای ناکرده ـ چیزی کم بیاوریم، نظام کوتاه بیاید، اسلام آسیب ببیند، اینها نیست.
«مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا» دری را که خدا طبق رحمت باز کند احدی نمیتواند تحریم بکند.
خدایا تو را به غیرت و قدرت خودت این نظام خودت را حفظ بفرما!
«و الحمد لله ربّ العالمین»
فراز پایانی درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 44 الی آخر
کلمات کلیدی: