258
ضلالت هرگز ابتدایی نیست، ضلالت، کیفری است و ضلالت، امر وجودی نیست، امر عدمی است؛ یعنی خدا شخص را به حال خودش رها میکند ...
«یُضلل» به خدا اسناد داده میشود؛ معنای آن این نیست که ـ معاذ الله ـ خدا کسی را بیراهه میبرد و ضلالت ابتدایی هم ندارد که خدا ابتدائاً کسی را گمراه کند.
ضلالت الّا و لابد کیفری است؛ یعنی اگر کسی «نبذ ... کتاب الله وراء ظهورهم» (1) گرفتار ضلالت میشود و معنای ضلالت هم این نیست که یک تاریکی را خدا به اینها میدهد؛ بلکه فیض خود را از اینها میگیرد. ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
257
کسانی که اهل وحی و دیانت نیستند، حقوق آن ها، اخلاق آن ها، تبصرهها و مواد کاربردی، هیچ کدام صبغه علمی ندارد، برای اینکه آییننامههای این ها، مواد مصوب مجلس آن ها به مبانی وابسته است؛ مبانی آن ها هم مثل استقلال، حرّیت، امنیت، امانت، محیط زیست، زندگی مسالمت آمیز و مانند آن است که این ها مبانی مشترک پذیرفته شده بین الملل است و کلید همه این مبانی یعنی «مبنی المبانی»، عدل است، همه این ها در محور عدل سامان میپذیرد، عدل هم مفهوم آن خیلی شفاف و روشن است ...
عدل، یعنی «وضع کل شیء فی موضعه»، تا اینجا مشترک بین موحد و ملحد است، چون آن ها که خدا را قبول ندارند هم مجلسی دارند، قانون وضع میکنند، آیین نامه دارند، تبصره دارند، مواد دارند، مواد را از مبانی میگیرند؛ اما مبانی را بدون منبع در دست دارند.
عدل که عبارت از «وضع کل شیء فی موضعه» است، اینها نمیدانند جای اشیا کجاست، چون جای اشیا را اشیاآفرین میداند، جای اشخاص را اشخاص آفرین میداند؛ لذا دست آن ها خالی است. ادامه مطلب... کلمات کلیدی: