تزکیه نفس در امور اجتماعی/6
دولت و مردم نباید کارها را به یکدیگر ارجاع بدهند
اینچنین نیست که اگر جلوی بیحجابی را گرفتند، جلوی آزادی را گرفتند.
آزادی، حریّت، از بهترین نعمتهای الهی است.
بارها به عرضتان رسید که کلمه وِلِنگار کلمه بسیط نیست، مرکّب از وِل و انگاره است.
یعنی اگر کسی انگاره و انگیزه او این باشد که وِل است، این را میگویند وِلِنگار.
خُب مگر میشود انسان وِل باشد؟ میشود انگیزه کسی وِل بودن باشد؟ این دین جلویش را گرفته.
خُب اگر به ما فرمود لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ و ما باید تأسّی کنیم، اختصاصی به بیت او ندارد.
ملاحظه فرمودید همان طور که در سوره مبارکه «نور» درباره زن و مرد باایمان این بیانات را دارد، همانها را با یک تفاوت مختصری درباره همسران وجود مبارک پیغمبر بیان میکند .
ما میخواهیم جامعهمان اصلاح بشود؛ بسیاری از مشکلات است که به دست خود ما باید حل بشود، برخی از کارهای ماست که به دست دولت باید حل بشود.
دولتی که با مردم است، مردمی که با دولتاند نباید کارها را به یکدیگر ارجاع بدهند.
ما هم باید وظیفهمان را انجام بدهیم، آنها هم باید وظیفهشان را انجام بدهند تا پاسدار کوشش امام راحل و خون های پاک شهدا(رضوان الله تعالی علیهم) باشیم.
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 53 الی 55
رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/3/16
کلمات کلیدی:
تزکیه نفس در امور اجتماعی/5
اگر ما از روز اول این عفاف را حفظ میکردیم گرفتار این دو داء عضال(1) و مصیبت بزرگ(2) نمیشدیم.
طلاق، بخش وسیعی منشأش همین است [که] این یکی دیگری را میبیند و به او دل میدهد و از همسرش دل میکند، این فاصله حاصل میشود.
اگر ـ خدای ناکرده ـ طلاق در جایی رخنه کرد ممکن است در بعضی از موارد بیآسیب باشد، اما غالباً احدیالسیّئتین در آن هست.
یا گرفتار افسردگیِ گوشه منزل میشود یا ـ خدای ناکرده ـ گرفتار افسارگسیختگی حاشیه خیابان، احدیالسیّئتین هست.
انسان میشنود یک خانواده منحل شده است اما نمیداند انحلال خانواده یعنی چه!
اگر در خانه بنشیند عُمری افسرده است، برود حاشیه خیابان عُمری افسارگسیخته است.
این دو خطر هست که منشأ همه اینها بیحجابی است .
پی نوشت ها:
1- بیماری سخت و عاجزکننده اطباء
2- کنایه از طلاق
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 53 الی 55
رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/3/16
کلمات کلیدی:
تزکیه نفس در امور اجتماعی/4
ما باید محکم حرف بزنیم، متقن حرف بزنیم، طوری که مردم بفهمند.
خدا غریق رحمت کند مرحوم خواجه را! ایشان در نقد حرفهای ابنرازی در شرح اشارات میگوید یک مؤلف، یک مصنّف، یک استاد وقتی میخواهد سخن بگوید، تألیفی داشته باشد، تدریسی داشته باشد باید این دو عنصر محوری را رعایت کند:
یکی اینکه حرف طوری باشد که مخاطبان بفهمند.
دوم اینکه محقّقان پشت پرده نتوانند نقد کنند.
یعنی کسی که دارد یک جا سخنرانی میکند تنها مستمعان آن محفل را نبیند، بگوید در اینجا دهتا محقّق نشستند و این مردم هم نشستند، من باید طرزی حرف بزنم که هم مردم بفهمند، هم این محقّقین نقد نکنند.
این طرز حرف زدن و کتاب نوشتن است که توده مردم بفهمند(یک عنصر)، محقّقین بپذیرند و نقد نکنند(این دو عنصر)
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 53 الی 55
رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/3/16
کلمات کلیدی:
تزکیه نفس در امور اجتماعی/3
خُب اگر ما رفتیم جایی آن آقا کار داشت گفت «ببخشید!»، آن وقت گِله ما از این به بعد نباید شروع بشود؛ چون ما پذیرفتیم قرآن وحی خداست، پذیرفتیم آن برای تزکیه است، پذیرفتیم خدا به ما فرمود وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَی لَکُمْ
چه گلهای دارید شما که وقت قبلی نگرفتید؟
اینجا هم فرمود وَلاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ
او که نمیتواند به شما بگوید «این حرفها چیست که اینجا میزنید؟!»، ولی بالأخره اذیت میشود.
روح لطیف یک محقّق از شنیدن حرفهای غیرعالمانه رنج میبرد، چرا آزارش میکنید؟! إِنَّ ذلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ
آن وقت او که خجالت میکشد چیزی بگوید؛ او که چیزی نمیگوید.
من با وحی، با نازل کردن آیات، این مسائل اخلاقی را با شما در میان میگذارم؛ آداب اجتماعی را، نظم عمومی را.
کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِ مِنکُمْ، امّا وَاللَّهُ لاَ یَسْتَحْیِ مِنَ الْحَقِّ.
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 51 الی 53
رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/3/15
کلمات کلیدی:
تزکیه نفس در امور اجتماعی/2
حرفهای غیر علمی جز خسارت چیز دیگر نیست.
انسان یا حرف عالمانه میزند یا گوش است که حرف عالمانه بشنود.
فرمود آنجا(منزل شخص پیغمبر) نشستید دهنتان را باز نکنید هر حرفی را بزنید؛ یا سؤالات علمی قبلاً تهیه کنید آنجا از حضرت بپرسید، یا گوش بدهید ببینید حضرت چه میگوید ...
وقتی میخواهید به منزل پیغمبر بروید (در خانه مراجع هم میروید همینطور است، در خانه اساتیدتان هم میروید همینطور است؛ برای اینکه اینها وارثان آنها هستند) فرمود حق ندارید بدون دعوت بروید (یک)؛ وقتی هم که دعوت شدید زودتر از موقع مقرّر بروید منتظر باشید چه وقت سفره را پهن میشود، این نباشد(دو)؛ آنجا هم که رفتید سرتاپا علم باشید (سه)؛ با جای دیگر فرق میکند، این سه وظیفه را باید داشته باشید.
لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ مگر اینکه این سه اصل را داشته باشید:
إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ (یک)
إِلَی طَعَامٍ شما را دعوت عمومی کردند برای پذیرایی یا افطاری میروید غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ (أنی، یأنی یعنی پُخت) ... یک وقت است انسان زودتر از موقع میرسد غذا هنوز آماده نیست فرمود این کار را نکنید منتظر باشید که غذا چه وقت آماده میشود، وقت حضرت را تلف میکنید، منتظر نباشید، زود نروید، زودتر از موقع نروید که غذا چه وقت آماده میشود، چه وقت پخته میشود، چه وقت غذا را میآورند (دو)
وَلکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وقتی غذایتان را میل کردید آنجا ننشینید؛ حالا آن مدتی هم که آنجا نشستید حرفهای غیر عالمانه نزنید وَلاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ(سه)
در راه خودتان که بودید از این حرفها بزنید ولی در مجلس یک عالِم که آدم حرفهای عادی نمیزند!
اگر رفتید خانه یک مرجع، خانه یک استاد، گوش در گوش باشید؛ یا سؤال علمی را قبلاً تهیه کنید یا ببینید او چه میگوید.
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 51 الی 53
رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/3/15
کلمات کلیدی:
تزکیه نفس در امور اجتماعی/1
تزکیه تنها در مسائل اخلاق فردی نیست، در رعایت آداب اجتماعی و نظم عمومی هم است.
فرمود اگر شما خانه کسی خواستید بروید وقت قبلی هم نگرفتید آن آقا یا با دیگری ملاقات داشت یا دارد مطالعه میکند یا دارد کار دیگری انجام میدهد به شما گفت الآن فرصت ندارم شما دیگر نرنج!
أَزْکَی بودن شما در این است که برگردید؛ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَی لَکُمْ
شما همینطور سرزده میخواهید در خانه مردم بروید، در حسینیهای، در مسجدی کسی مسؤول سخنرانی است، آن حسینیه، آن مسجد ظرفیتی دارد، یک عده قبلاً وقت میگیرند، شما که قبلاً وقت نگرفتی اگر رفتید آنجا گفتند جا نیست برگردید، برگردید.
مگر نمیخواهید با نظم زندگی کنید؟ با گِلِه که نمیشود زندگی کرد.
این در سوره? مبارکه? «نور» به صورت رسمی گذشت که اگر دین، دین تزکیه است، تزکیه تنها در عبادت نیست، در آداب اجتماعی است، در رعایت اخلاق عمومی است، در رعایت نظم است.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 51 الی 53
رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/3/15
کلمات کلیدی:
چرا در کشور اسلامی، در کشور امام صادق، طلاق اینقدر رواج پیدا کند؟!
این یک مصیبت است!
نباید در نظام اسلامی، ما طلاق داشته باشیم.
ضرورت، حرف دیگر است.
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 41 الی 49/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/11
کلمات کلیدی:
نشانه صلوات خدا بر مؤمنان: بی تابی برای نماز و لذّت جان دادن
فرمود هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلاَئِکَتُهُ؛ خدای سبحان آن تصلیه آن، رحمت خاص را نصیب شما میکند.
آن رحمت تشریعی را که نصیب همه کرده است ولی این گرایش، این علاقه، این کوشش [چیز دیگر است]
میبینید بعضیها همین که اول وقت میشود برای نماز اول وقت بیتاباند.
بعضیها متأسفانه میبینید با اینکه دارند اذان میگویند اینها مرتب اطراف حرم دارند میگردند، مشغول بیع و شراء هستند، نماز میخوانند امّا آن حساسیّت را ندارند.
این گرایش، این طپش، این علاقه که من با خدای خودم در اولین فرصت گفتگو کنم این یک نورانیّتی است در قلب هر کسی نیست.
اگر این نورانیّت پیدا شد بداند این صلوات الهی است ...
اگر کسی مؤمن باشد خدا در دنیا نسبت به او یک برخورد خاص دارد (یک)، بعد از دنیا هم نسبت به او یک برخورد ویژه دارد (دو)
در دنیا این گرایشها و این علاقهها و این محبتها و این فرصتها را در اختیار او قرار میدهد؛ بعد از مرگ هم با سلامت هستند.
درست است هنگام مُردن فشار هست، یا در طلیعه قبر و برزخ فشار هست، یا در ساهره قیامت فشار هست ... اما در همه این موارد که یوماللّقاء است او راحت راحت است، در کمال سلامت است، تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلاَمٌ ... بعد از دنیا هم تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلاَمٌ
انسان در حال احتضار تمام مجاری ادراکیاش بسته میشود، یعنی حتی نزدیکترین ارحامش را که فرزندان او هستند نمیشناسد، لکن فرشتههای رحمت و اولیای الهی را -که میآیند در کنار او- میبیند.
... الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَیْکُمُ؛ فرشتهها با سلام وارد میشوند، با سلام عرض ارادت میکنند، با سلام قبض روح میکنند.
هیچ لذّتی برای مؤمن در تمام مدت عمر به اندازه لذّت جان دادن نیست؛ چنین فضیلتی است! ...
او در کمال راحتی اصلاً یادش نیست که زن و بچه داشت؛ وقتی یادش نباشد که نگران نیست!
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 41 الی 48/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/10
کلمات کلیدی:
پرسش: آیا ارتزاق حوزهها از خمس، با اصل نفی خشیّت در تبلیغ(الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ) تعارض ندارد؟
پاسخ: فرمود خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ
در سوره مبارکه «توبه» به وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود اینها وقتی مالشان را ندادند ناپاکاند ... فرمود اینها ناپاکاند باید وجوه را بدهند تا پاک بشوند.
اگر کسی روحانی است اگر هم گرفته برای تطهیر مردم است و اگر کسی معتقد نباشد که خُب، راه دیگری دارد؛ ولی اگر معتقد بود به خدا و قیامت باید بداند که اگر وجوه شرعیه خود را نداد ناپاک است.
و اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ تبلیغش تبلیغ الهی نبود یا وجوه را گرفت در غیر راه صرف کرد، بله این اشکال وارد است وگرنه این حقّ خودش را میگیرد نه حقّ دیگری را!
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ یعنی «صدقة مطهّرة» قبلاً اینها آلودهاند، آنکه ـ معاذ الله ـ باور نکرده گرفتار وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلاَدِ میشود.
آنکه باور کرده میگوید برای اینکه من از رجس و رجز بپرهیزم که خدا امر کرد فرمود وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ، من باید بپرهیزم، با حوزهها رابطه صمیمی برقرار میکنم.
آن وقت اینها در کنار سفره خدا نشستند نه در کنار سفره مردم!
ما که دیگر بیش از یک قانون نداریم، این قانون به ما میگوید خدای سبحان حقوقی را مشخص کرده است، مردم احکامشان را باید از حوزهها یاد بگیرند، علومشان را باید از حوزهها یاد بگیرند، یک عدّه باید بیایند حوزه و معارف الهی را یاد بگیرند لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ
اگر اینچنین است هم مردم وظیفهشان را انجام میدهند، هم حوزویان وظیفهشان را انجام میدهند، منتها اگر کسی به مسائل الهی آشنا باشد با آزادی دارد زندگی میکند ...
خدای سبحان میداند در موقع حسابرسی چه کسی تبلیغش الهی بود چه کسی تبلیغش الهی نبود.
در خود روایاتِ نماز جماعت ملاحظه فرمودید؛ آنجا دارد اگر کسی بین خود و خدای خودش گناهی دارد که جزء مطالبه الهی است هنوز آن گناه را برطرف نکرده جلو نایستد!؛ خُب این هم هست، لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ هم هست.
از این طرف به واعظ غیر متّعظ دستور میدهد، از این طرف به امام جماعت غیر عادل دستور میدهد، همه اینها را گفته، از آن طرف به مردم هم گفته حقوق مسلّم حوزویان را باید بپردازید.
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 39 الی 44/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/9
کلمات کلیدی:
وجود مبارک پیغمبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و انبیاء(علیهم السلام) عموماً اینطورند که در تبلیغ رسالت از هیچ کسی خشیتی ندارند(الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ) ...
خشیت آن تأثّر قلبی است که بداند این شخص یا این شیء منشأ اثر است.
از مار و عقرب خوف دارند، نه خشیت!
آنکه مؤثر حقیقی است خدای سبحان است.
فرمود مبلّغان الهی فقط از خدا خشیت دارند و از احدی خشیت ندارند ...
نکته اساسی این است که آیا انبیاء اصلاً خشیت ندارند یا در کارهای تبلیغی خشیت ندارند؟ چون در اینجا اینها را در تبلیغ دارای خشیت توحیدی معرفی کرده است.
پاسخش این است که کارهای انبیاء -چه قولشان، چه فعلشان، چه تقریرشان- حجّت است، میشود تبلیغ ...
کارهای اینها حجّت است؛ یا حجّت بر وجوب است یا حجّت بر جواز است؛ سهو و نسیان که ندارند، خطا و خطیئه که ندارند، میشود حجت الهی...
بنابراین نمیشود گفت اینها مثل مبلّغان عادیاند که کارهای فراوانی دارند تبلیغ هم دارند، اینها در تبلیغ خشیت ندارند، خیر!
اینها در هیچ کار از غیر خدا خشیت ندارند، برای اینکه جمیع کارهایشان تبلیغی است.
بر اساس إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، همه شؤون اینها تبلیغ الهی است میشود حجت خدا ...
پرسش: در آیات دیگر به انبیاء خوف نسبت داده میشود مثلاً درباره حضرت موسی فرمود: خَائِفاً یَتَرقَّب
پاسخ: خوف است؛ خوف چیز خوبی است نه خشیت!
آدم وقتی مار و عقرب را میبیند باید کنار برود، اتومبیل به سرعت میآید باید کنار برود، سیل و آتش است باید خوف داشته باشد.
خوف، ترتیب اثر عملی است اما خشیت، تأثّر قلبی است یعنی غیر او را مؤثّر بداند.
آتش که مؤثر نیست، آب که مؤثر نیست، سیل که مؤثر نیست، آنکه «بیده الإحیاء و الإماته» که «هو الله» است او مؤثر است.
خوف، ترتیب اثر عملی است که هر عاقلی باید این کار را انجام بدهد.
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 39 الی 44/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/3/9
کلمات کلیدی: