حوزه برای تربیت نسل علمی آینده برنامه مدون ندارد
حضرت آیت الله جوادی آملی در دیدار قائم مقام و جمعی از معاونین مؤسسه امام خمینی(ره) گفت:
امیدواریم ذات اقدس الهی بر ما منت بگذارد، اشراف آیت الله مصباح را بیشتر کند، ایشان را حفظ کند و به ایشان سلامتی عنایت کند تا این مؤسسه پربرکت را با رونق بیشتر طوری که معهد اساتید باشد و در سایه آن علما و فضلا و دانشمندان تربیت شوند، اداره کنند.
دستاوردها و برکات فراوان این مؤسسه به برکت و عنایت آیت الله مصباح است.
باید طوری در زمینه علمی تلاش کرد که ثمره آن به ارث بردن علم از گذشتگان و به ارث گذاشتن آن برای تربیت نسل بعد باشد؛ در سفارشات معصومین علیهم السلام به شاگردانشان نیز، توصیه به وراثت علم مشهود است.
مؤسسه امام خمینی (ره) یکی از مؤسسات پربرکت می باشد.
فعالیت های علمی ما نیز باید براساس ملاک الهی در آیه شریفه «والله انبتکم من الارض نباتا» باشد، یعنی باید طوری عمل کنیم که ثمره این تلاش های علمی چند برابر در اختیار دیگران قرار گیرد.
یک کشاورز محصولات خود را به سه بخش تقسیم می کند؛ بخشی برای کشت سال بعد نگه می دارد، قسمتی را برای مصرف سالانه خود کنار می گذارد و مازاد را به فروش می رساند.
در فعالیت های علمی نیز باید این سه محور مورد توجه قرار گیرد، ما باید تعدادی از نخبگان علمی خود را برای تربیت نسل بعد علمی حفظ کنیم.
جامعه حوزوی ما برای تربیت نسل علمی آینده که بتواند جایگزین ستون های علمی حوزه شود، برنامه ریزی ندارد و ما متاسفانه کمبود افراد شاخصی مانند شیخ انصاری ، علامه طباطبایی، شهید مطهری و ... را در چند دهه اخیر در هریک از عرصه های علمی حوزه احساس می کنیم.
در عرصه های علمی باید کلام همه دانشمندان بیان شود، مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا زمینه رشد علمی فراهم گردد.
توجه به شبهات، تحقیق و بررسی دقیق آن و تلاش علمی در جهت پاسخگویی منطقی و صحیح آن باعث پویایی و رشد علمی می گردد.
امیدواریم ذات اقدس الهی بر ما منت بگذارد، اشراف آیت الله مصباح را بیشتر کند، ایشان را حفظ کند و به ایشان سلامتی عنایت کند تا این مؤسسه پربرکت را با رونق بیشتر طوری که معهد اساتید باشد و در سایه آن علما و فضلا و دانشمندان تربیت شوند، اداره کنند.
کلمات کلیدی: نقل از خبرگزاری ها
عاطفه آموزی 7 ساله در دانشگاه منزل
نسبت به پدر و مادر فرمود وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ ؛ اگر پدر سنّی از او گذشت عمری از او گذشت، سالمند شد یا مادر سنّی از او گذشت، این را فوراً تحویل خانه سالمندان ندهید!
چند بار به عرضتان رسید که این دوره 7-6 ساله فرزند، بهترین دوره عاطفه آموزی فرزند است؛ این عاطفه را در این دانشگاه 7-6 ساله یاد می گیرد.
اگر بچه، بچه مهدکودک شد، چون او عاطفه نچشید همین که پدر و مادر پا به سن گذاشتند، فوراً آن ها را تحویل خانه سالمندان می دهد؛ آن وقت یک مرگ تدریجی برای آن پدر و مادر است.
اما اگر او 7 سال آغوش مادر دید، مهر پدری دید، این ممکن نیست پدر و مادر را رها کند.
من این قصّه را چند بار به عرضتان رساندم: من تابستان یکی دو سال قبل بود در این دماوند، دیدم یکی نزدیک 60 سالش است؛ از یک راه دور آمده، یک شیشه آب هم دستش است، می گوید که حاج آقا! شما این را دهان بگذارید مادرم مریض است بلکه خوب شود.
خوب، وقتی خودش در آستانه 60 سال است، مادرش هم در آستانه 90 سال است دیگر!
این از راه دور آمده که یک حمدی بخواند برود به مادرش بدهد شفا بگیرد.
یک همچنین آدمی هرگز حاضر نیست مادرش را در خانه سالمندان ببرد.
اگر کسی بچه مهدکودک شد، این با خانه سالمندان رابطه دارد.
اینطور نیست که پدر و مادر توقع داشته باشند بعد از اینکه سالمند شدند بچه از آن ها نگهداری بکند.
این عاطفه نه در حوزه است، نه در دانشگاه، نه در کوی است، نه در برزن
این عاطفه 7 سال در آغوش پدر و مادر است
ممکن نیست بچه ای که در 7-6 ساله دانشگاهی منزل، آغوش پدر و مادر دید او راضی بشود پدر و مادرش را به خانه سالمندان بدهد.
----------------------------------------------
انعکاس همین مطلب در خانه وبلاگ نویسان استان بوشهر
کلمات کلیدی:
حقوق بشر با اسرائیلی ها سامان نمی پذیرد
مجامعی که به فکر تدوین حقوق بشر هستند و قانون بشری می خواهند درست کنند، منبع و ریشه های علمی برای قانون این ها نیست.
برای اینکه کتاب قانون یک مواد حقوقی و قانونی دارد که این مواد قانونی از مبانی گرفته می شود.
آن مبانی باید از یک منابع گرفته شود ...
این ها که قانون دارند و حقوق بشر دارند، یک موادی ترسیم کرده اند
این مواد از یک مبانی گرفته شده: مثل عدالت، آزادی، وفای به عهد، زندگی مسالمت آمیز، زندگی سالم، محیط سالم، عدم تجاوز، رعایت امنیت، رعایت امانت، این ها یک مبانی پذیرفته شده ای است که این مواد حقوقی از آن مبانی گرفته شده
مهمترین مبنا در بین این ها همان «عدل» است؛ درست است امنیت، امانت، محیط زیست و ... همه این ها جزو مبانی پذیرفته است، ولی أمّ المبانی مسأله «عدل» است
«عدل» هم یک مفهوم شفاف و روشنی دارد
عدل یعنی چه؟ یعنی وضع کلّ شیء فی موضعه؛ هر چیزی را انسان در جای خود قرار دهد؛ تا اینجا روشن است
امّا جای اشیاء کجاست؟ جای اشخاص کجاست؟
اگر منبع وحی داشته باشیم، این مبنا را از منبع وحی می گیریم و می گوییم خدایی که خالق اشیاست، خالق روابط اشیاء و اشخاص است، جای این ها را معیّن کرده
زن جایش کجاست، مرد جایش کجاست، گوسفند جایش کجاست، خوک جایش کجاست، شراب جایش کجاست، سرکه جایش کجاست ... همه را مشخص کرده
اگر آن منابع را نداشته باشیم، جای اشیاء کجاست؟ جای اشخاص کجاست؟
می بینید وقتی که منبع نباشد، تعیین جای اشیاء و جای اشخاص به عهده خود اشخاص قرار می گیرد
این ها می گویند ما یک نژاد برتریم، حرف اسرائیل این است
اگر یک نفر در یک روستایی یا یک شهر، خود بزرگ بین باشد، زندگی کردن با او مشکل است؛ و اگر یک قبیله ای، یک نژادی خود بزرگ بین باشد و بگویند ما نژاد برتریم، آن وقت زندگی با این ها بسیار سخت است
این ها حرفشان این است که ما بهتریم و جای ما بهتر است
خوب، کی باید این حرف را بزند؟ آنکه شما را آفرید باید این حرف را بزند؛ او که گفته إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم
ببینید به صراحه قرآن کریم حرف این ها نقل می کند لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ؛ ما هر چه تاخت و تاز کردیم به عرب ها و غیرعرب ها بر ما رواست
این حرف اسرائیلی هاست دیگر ...
خوب، با این ها در روی کره زمین به هیچ وجه نمی شود زندگی کرد، برای اینکه این ها ظالمانه خودبزرگ بینند
بنابراین تنظیم و تدوین حقوق بشر مبنای علمی ندارد ...
مهمترین مبنای حقوقی، عدل است؛ همه هم قبول داریم
معنای عدل هم روشن است که وضع کلّ شیء فی موضعه؛ این را هم قبول داریم
امّا اشیاء جایشان کجاست؟ ... این اول نزاع است؛ او که تابع وحی است می گوید جای این ها را وحی مشخص کرده، خدایی که آفرید مشخص کرده.
او که تابع وحی نیست أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ؛ می گوید جای اشیاء را خودم باید مشخص کنم
این است که حقوق بشر سامان نمی پذیرد و قابل اجرا نیست ...
این کسی است که حق را باطل می بیند، شر را خیر می داند، کذب را صدق می داند، قبیح را حسن می داند، اما قرآن فرمود وَمَا کُنَّا ظَالِمِینَ
ما یک قراری گذاشتیم، برابر این قرار هم عمل می کنیم؛ جای اشیاء را مشخص کردیم، هیچ کدام از این اشیاء را از جایش بیرون نمی بریم، این می شود عدل محض که بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ ؛ جهان با عدل دارد اداره می شود ...
کلمات کلیدی:
فرمود این ها به قدری خشن هستند که اگر همین کتاب را به زبان دیگر نازل می کردیم، بهانه می آوردند که عجمی است، اینکه عربی نیست، ما این را نمی فهمیم(1)؛ اما این بهانه را از دست این ها گرفتیم ...
این بهانه نیست؛ برای اینکه الان برای ما فارسی زبان ها که قرآن نور است و فارسی نیست، می فهمیم، به ما فهماندند و ایمان می آوردیم.
این کتاب جهانی است؛ اگر یک کتابی جهانی بود، مطلبش باید جهانی باشد نه زبانش؛ منتهی به زبان جهانیان باید سخن بگوید و آن فطرت است نه واژه!
عمده آن زبان فطرت است، فرهنگ فطرت است، فرهنگ قلبی است، نه زبان
زبان بالاخره یا تازی است یا فارسی
فرمود ما با زبان فطرت سخن گفتیم ... ما به لسان عربی مبین(2) این مسائل را آوردیم و شما هیچ بهانه ای ندارید
اگر همین کتاب را بر یک پیغمبر غیر عرب و أعجم نازل می کردیم، به زبان عربی مبین نبود و به زبان عجمی بود، شما بهانه می آوردید در حالی که بهانه ای نیست.
برای اینکه ما برای مسیحی ها و یهودی ها که عبری و سریانی حرف می زنند همین قرآن را حجت بالغه قرار دادیم خیلی ها هم ایمان آوردند
منتهی شما در اثر لجبازی هایتان بهانه بیجا دارید ...
ما می گوییم ظلم نکنید؛ اینکه فارسی و تازی ندارد!
می گوییم موحدانه زندگی کنید، خدا را عبادت کنید که شما را آفریده است، جهان را آفریده؛ این دیگر فارسی و تازی ندارد، اینکه عبری و سریانی ندارد.
ما با زبان فطرت سخن گفتیم و این زبان فطرت دلپذیر است ...
قرآن به زبان عربی است، فرهنگش هم به زبان فطرت است
حالا آن بیگانه آمده هم زبان فطرت را گرفت و هم این عربی مبین را در اثر ازاله آن زبان فطرت، بیگانه نشان داد ...
------------------
پی نوشت ها:
1- آیه 44 سوره مبارکه فصّلت: لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ
2- آیات 3 و 4 سوره مبارکه زخرف: إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ . وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ
کلمات کلیدی:
هیچ جایی نیست که اندیشه باشد و وحی نباشد ...
انسان، اندیشه اش و عقلش یک چراغ خوبی است
خوب، چراغ بدون صراط که مشکلی را حل نمی کند
شما حالا یک آفتابی هم دستتان باشد، وقتی راه نباشد کجا را میخواهید ببینید؟
عقل ذرّه ای در مهندسی دین سهمی ندارد(ذرّه یعنی ذرّه!) ...
عقل که دین ساز نیست، قانون گذار نیست
عقل یک چراغ خوبی است، راه را انبیاء نشان می دهند
موضوعات را خدا آفرید، محمولات را خدا آفرید، انسان را خدا آفرید، رابطه انسان با جهان را خدا آفرید ... او باید دین را تعیین کند
ذرّه ای از ذرّات دین به دست عقل نیست
عقل یک چراغ خوبی است نه یک قانون گذار؛ عقل یک قانون شناس خوبی است
حالا قانون شناس، چراغ خوب، سراج منیر، اگر راه نباشد او کجا را ببیند؟
بنابراین تا اندیشه هست، تا فکر هست، وحی هم هست
این یک اصل کلی: ممکن نیست یک جایی بشر زندگی کند و وحی الهی نباشد ...
کلمات کلیدی:
قربة إلی الله یعنی:
راه هست
رفتن ممکن هست
رونده هایی هم رفتند
به ما هم گفتند بیایید.
کلمات کلیدی:
همین طور فلّه ای حرف نزنید!
قرآن کریم یک کتاب نازل نیست، یک کتاب متنزّل است.
نازل یعنی حرف سطحی و بی محتوا
متنزّل یعنی حرفی که از جای بلند آمده، مسیری را طی کرده، پیامی دارد تا شنونده را با همین مسیر به مقام برتر و بالاتر برساند ...
شما ببینید در ادبیات بعضی ها نازلانه شعر می گویند، بعضی ها متنزلانه شعر می گویند.
یک کسی ممکن است که انواع و اقسام مرغ ها را شناسایی کرده، برگ ها را شناسایی کرده، درخت ها را شناسایی کرده، آهنگ ها را شناسایی کرده، گل ها را شناسایی کرده، میوه ها را شناسایی کرده، یک قطعه ای، یک قصیده ای، یک غزلی دارد پر از این حرف ها؛ عده ای هم ممکن است بگویند به به! اما این شعر، شعر نازل است؛ این پیامی ندارد.
اما یک وقت هست که کسی معنای معقولی را در کارگاه خیال می پرواند؛ از کارگاه خیال به سامعه و ناطقه می دهد که خروجی او جمال محسوس است، می شود دیوان حافظ
این یک پیام دارد، این از راه بلند آمده، از راه دور آمده، از راه دور که آمده انسان را هم به راه دور می برد؛ این می شود متنزّل.
آن هایی که می گویند هر چه دارم همه از دولت قرآن دارم، سعی کرده اند که ادبیاتشان متنزّل باشد نه نازل؛ لذا گفتارشان، رفتارشان، نوشتارشان متنزّلانه است.
غالب شما تدریس می کنید ... تدریس می کنید یعنی چه کار می کنید؟یعنی یک مطلبی را در هنگام مطالعه در عاقله تان خوب می پرورانید ...
بعد حالا به این فکر هستید که این را به صورت مقاله در بیاورید یا تدریس کنید.
حالا برای اینکه خواستید بنویسید یا تدریس کنید، این را می دهید به کارگاه خیالتان؛ اگر خواستید فارسی بنویسید خصوصیات فارسی اش را تنظیم می کنید که یک مقدمه دارد، 5 تا فصل دارد، یک نتیجه دارد، یک منبع دارد، یک فهرست دارد، این ها را بررسی می کنید در کارگاه خیالتان؛ بعد دست به قلم می برید می نویسید یا موقع تدریس شروع می کنید به درس گفتن.
این خروجی اش می شود یک جمال محسوس که متنزّل است؛ برای اینکه از عاقله تان تنزّل کرده به دستگاه خیال منظم شده و از دستگاه خیال تنزّل کرده به ناطقه تان و با بنانتان یا زبانتان منتشر می شود.
آن استادی موفق است که بین حس و عقل او، خیال فعّال باشد؛ می بینید چقدر درس بعضی ها شلوغ است، درس بعضی ها شلوغ نیست؛ ممکن است هر دو عالم باشند.
برای اینکه او حرف معقول می زند؛ معقول را محسوس می کند بدون کارگاه خیال! بدون اینکه نظم بدهد همانطوری فلّه ای حرف می زند؛ این به جایی نمی رسد!
اگر بخواهد سخن بگوید کسی نمی فهمد.
بخواهد بنویسد کسی نمی فهمد.
این قدرت خیال را که ذات أقدس إله آفریده بین عقل و حس، این مهندس خوبی است، این نقشه بردار خوبی است، این طرّاح خوبی است، این ورودی و خروجی مشخصی دارد.
انسان همین جوری فله ای درس بدهد موفق نیست؛ فله ای بنویسد موفق نیست.
خیلی ها بودند که همین طور مردند با اینکه عالم بودند، برای اینکه از خیال بهره نگرفتند.
ذات أقدس إله می فرماید که ما از عربی مبین که نازل ترین مرحله است، که جمال محسوس است تا علی حکیم و از علی حکیم تا عربی مبین، این را مهندسی کردیم:
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ. وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ.
کلمات کلیدی:
اگر چیزی شنیدید و خواندید، تحقیق و بررسی کنید.
إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا(اگر فاسقی برای شما خبری آورد بررسی و تحقیق کنید).
این هم جزو جوامع الکلم است(یعنی برای بشر من الأولین و الآخرین نافع است. اختصاصی به مسلمان و یهودی و مسیحی و زرتشتی و ... ندارد)؛ منتهی نبأ را به عنوان تمثیل ذکر کرده نه به عنوان تعیین.
یعنی إِن جَاءکُمْ BBC بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا (اگر BBCبرای شما خبری آورد بررسی و تحقیق کنید)
إِن جَاءکُمْ BBC بفیلم فَتَبَیَّنُوا (اگر BBC برای شما فیلمی آورد بررسی و تحقیق کنید)
إِن جَاءکُمْ BBC بسریال ففَتَبَیَّنُوا (اگر BBC برای شما سریالی آورد بررسی و تحقیق کنید)
إِن جَاءکُمْ سایت بخبر فَتَبَیَّنُوا(اگر سایتی برای شما خبری آورد بررسی و تحقیق کنید)
خوب، شما در شرایط کنونی ببینید جایزه صلح نوبل را به أشق الأشقیا می دهند. شما توقع دارید جریان قوم لوط را این ها همین طور بی فرهنگ سازی ترویج کنند؟
اول می گویند این خواسته بشر است، فطرت بشر است.
با خبر هستید یا نیستید؟! یک مؤسسه رسمی در یکی از همین کشورهای اروپایی بود-که حالا نمی خواهیم نامش را ببرم- یک عده از مهندسین آنجا ثبت نام کرده بودند و به صراحه گفتند و بر چهره این ساختمان نوشته بود که شما ما را درک نمی کنید!
همین قوم لوط ها!
??خوب اول فرهنگ سازی می کنند بعد می گویند فلان حیوان این کار را کرده. حیوان ها می کنند، انسان ها می کنند، شما هم ما را درک نمی کنید.
این همان حرف قوم لوط است که می گویند شما مقدّس نمایی می کنید إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ
خوب، آن هایی که به حضرت لوط (سلام الله علیه)، به مؤمنان به او اهانت می کردند چه می گفتند؟ ... [می گفتند] شما مقدس نمایی می کنید، شما عقب افتاده اید. ... بی خود خودتان را به طهارت می زنید. این یک امر فطری است، یک امر علمی است، بشر پذیرفته؛ آن وقت هم همین را می گفتند.
خوب، این دنیایی که جایزه صلح نوبل را به أشق الأشقیا می دهد؛ حقوق بشر را هم به أشق الأشقیا می دهد؛ توقع دارید که فرهنگ سازی نکند؟ کار قوم لوط را رایج نکند؟ علمی نکند؟
یک قصه ای را مرحوم بوعلی نقل کردند که چشم برخی از حیوانات را بستند تا با محارمشان جمع بشوند؛ وقتی این حیوان چشم را باز کرد آنقدر خودش را به زمین زد تا هلاک شد!
حیوانات هم این کار را نمی کنند!
آری ممکن است همان طوری که 4 تا انسان را در اثر بدآموزی به بیراهه ببرند 4 تا حیوان دست آموز را هم به بیراهه ببرند اما ... حرفی از حرف وحی بالاتر نیست؛ فرمود وَمَن أَصدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلًا ؟!
می فرماید این برخلاف فطرت است؛ فطرت یک نیازی دارد، ذات أقدس إله این نیازها را از راه صحیح برطرف کرده، حالا این ها آمده اند دارند نیازشان را به نحو کاذب برطرف می کنند.
بنابراین اگر قرآن فرمود إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا، فیلم، سایت، سریال، رسانه و مناظره هم به شرح ایضاً(همچنین).
اگر BBC و امثال BBC چیزی نشان داد فَتَبَیَّنُوا(تحقیق و بررسی کنید)؛ برای اینکه شما الان می بینید این ها یک بین الغی را بین الرشد می کنند.
خوب، جایزه صلح نوبل را به که باید بدهند؟ به یک کسی که آتش افروز و آتش بیار معرکه است و دست به انفجار دارد و تروریست بین الملل دارد و تروریست دولتی دارد و عده ای را آواره می کند و ... ؟!
این است دنیا!
لذا فرمود به اینکه اگر چیزی شنیدی، روزنامه ای خواندی، ماهواره دیدی، در اینترنت دیدی، توی سایت ها دیدی فتبیّنوا (تحقیق و بررسی کنید)
کلمات کلیدی:
کم فروشی نکنید(2)
«وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ»؛ با هرکسی معامله می کنی، چه مسلمان چه غیرمسلمان
می خواهی درس بدهی بی مطالعه نرو! همانطور انبار کرده حرف نزن!
می خواهی سخنرانی بکنی، بی مطالعه نرو!
چیزی می خواهی بنویسی بی مطالعه نرو!
اهل رسانه ای، بی تحقیق دهان باز نکن!
وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ - چه مسلمان، چه کافر- ا أَشْیَاءهُمْ ؛ أَشْیَاءهُمْ یعنی أَشْیَاءهُمْ؛ سخن از خوراکی و پوشاکی و نوشاکی و ... نیست.
خوب یک کسی بدون مطالعه رفته سر کلاس، این مشمول این نهی است دیگر.
بی مطالعه رفته منبر؛ بی مطالعه دست به قلم برده؛ بی مطالعه رفته روی میز کارمندی نشسته.
این جزو جوامع الکلم است. فرمود مسلمانی باش، کافری باش، کم نده! کم نیار!
این است که این کتاب را آدم می بوسد وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ ...
کلمات کلیدی:
کم فروشی نکنید(1)
اینکه فرمود «یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاء» همه اش فلسفه و کلام نیست؛ یعنی یک کاسبی که امین باشد، او حکیم است.
لازم نیست کسی حالا فلسفه و کلام بخواند، لازم نیست تفسیر بخواند؛ اگر کسی به دین عمل کرده حکیم است؛ حکمت عملی است دیگر حالا حکمت نظری نداشت، نداشت.
اینکه فرمود «یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاء وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا»، همه اش مربوط به اندیشه و نظر نیست.
یک کاسب امین خیر کثیر دارد.
یک کارمند امین خیر کثیر دارد ...
جامعه ای که کم فروشی نکند، گران فروشی نکند، جامعه حکیم است؛ این جامعه یقیناً روی صلاح و فلاح را می بیند...
کلمات کلیدی: