222
قبلاً (1) گفته شد عقل هیچ کاره است؛ از چراغ چه کاری ساخته است؟ از آفتاب چه کاری ساخته است؟ آفتاب فقط راه را نشان میدهد، عقل فقط میفهمد.
آنکه مهندس است خداست، آنکه راهساز است خداست، آنکه صراط آفرین است خداست؛ فرمود «صِرَاطِی» (2)
عقل که میگوید من خلق شدم نمیدانم از کجا آمدم، به کجا دارم میروم، من یک راهنما میخواهم، عقل میفهمد که نمیفهمد.
مهم ترین و قوی ترین و دقیقترین برهان ضرورت وحی و نبوت را حکما اقامه کردند؛ بعد به علم کلام آمده، بعد به جاهای دیگر رسیده.
فرمود ما از جایی آمدیم، نمیدانیم کجاست؛ بعد به قول حافظ آن قدر هست که بانگ جرسی میآید؛ این قافله که دارند میروند، زنگ گردن شتر آن ها به گوش عدهای میرسد:
کس ندانست که منزلگه و مقصود کجاست آن قدر هست که بانگ جرسی میآید (3)
این قدر ما صدای زنگ را میشنویم که دارند میروند و یقیناً هم به جایی میروند، اما کجا میروند معلوم نیست؛ پس یک راهنما میخواهیم.
عقل میفهمد که نمیفهمد، عقل میفهمد که پیغمبر میخواهد، حرف پیغمبر هم این است که من اولین پیشگام هستم، من هم تابعِ آن مهندس هستم.
مهندس میگوید راه این است، تنها کسی که صراط به دست اوست «الله» است.
هر چه هست به نام عقل و نقل، اگر آیه باشد نور است، از نور کاری ساخته نیست؛ اگر روایت باشد نور است، نور، مهندس نیست، آفتاب مهندس نیست، آفتاب سراج منیر است، عقل سراج منیر است.
عقل میفهمد که خدا این راه را درست کرده؛ وگرنه خود عقل که شارع نیست، خود قرآن که شارع نیست، خود روایت که شارع نیست، اینها نور هستند، نور که شدند شریعت را به ما میرسانند، به ما میفهمانند ...
عقل میگوید خدایی هست، عقل چراغ است؛ خدا، مبدأ، معاد، وحی و نبوت را مهندسی نکرد، بلکه آن را کشف کرد، چون کشف کرد، میگوید برو ببین که مهندس چه میگوید.
بین کاشف و مهندس خیلی فرق است؛. آن که مهندس است فقط خداست ...
«مهندس» یعنی راه ساز؛ راه از کجا شروع میشود به کجا ختم میشود، کجا باریک است، کجا یک طرفه است، کجا دو طرفه است، کجا زنانه است، کجا مردانه است، این را مهندس باید بگوید.
از نور چه کاری ساخته است؟ حالا بر فرض آفتاب باشد، اما وقتی راهی نباشد، آفتاب کجا را میخواهد نشان بدهد.
بنابراین عقل میگوید من راهی میخواهم و راه را هم بلد نیستم، راه به دست مهندس است.
عقل است که خدا را میفهمد، عقل است که دین را میفهمد، عقل است که صراط را میفهمد، عقل است که معاد را میفهمد؛ نه اینکه عقل معاد بسازد، نه اینکه عقل دین بسازد.
عقل چراغ است و از چراغ هیچ کار ساخته نیست، فقط کشف می کند.
پی نوشت ها:
1- عقل فقط یک چراغ است، نه صراط
2- سوره انعام، آیه153
3- حافظ، اشعار منسوب، شماره11
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 9 الی 15
لینک در کانال تلگرامی کشکول حکمت
کلمات کلیدی: