... این همه آبها هدر میرود، خُب بارها به عرضتان رسید علوفه دیگر انرژی هستهای نیست! این را ما از خارج وارد میکنیم! لبنیات گران است! دام گران است! گوشت گران است!
ما هزارها هکتار همسایه ی دیوار به دیوار دریاییم، این فقط عُرضه و مدیریت میخواهد!
علوفه را ما از ترکیه وارد بکنیم، یعنی چه؟
غرض این است اینکه میگویند قرآن، تمدّن میآورد و تمدّن ما در تدیّن ماست، همین است.
یعنی همه چیز را من به شما دادم، شما خلیفه ی من هستید، نماینده ی من هستید، قائم مقامِ من هستید، زمین را آباد کنید! آقا باشید!
اینکه گفته شد قرآن مهجور است نه برای اینکه ما حفظ بکنیم و جایزه بگیریم!
جامعه قرآنی یعنی همین؛ خوب بخواند، بفهمد و عمل بکند.
فرمود شما مدیریت دارید، من شما را مدیر کردم؛ خُب اگر کسی این قدرت را نداشته باشد که خدا نمیفرماید شما خلیفه من هستید!
خدا ـ معاذ الله ـ اشتباه میکند یا خدا ـ معاذ الله ـ خلاف میگوید؟!
پس معلوم میشود مدیریت در جامعه هست، حالا هر کسی یک گوشه ی کار.
این همه برکاتی که شما در دفاع مقدس و امثال ذلک دیدید، در نوآوری دیدید، در فنّاوری دیدید، روزانه میبینید، پس معلوم میشود هست.
فرمود این نیروها را من به شما دادم، چون این نیروها را من به شما دادم شما را جانشین خودم قرار دادم ... هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ فِی الْأَرْضِ از این به بعد اگر کسی کفر بورزد یا ایمان بیاورد دیگر مسؤول، خودش است.
گزیده درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره فاطر، آیات 32 الی 38
کلمات کلیدی: