اگر کسی جوان بود و دنبال ازدواج بود این شرارت و معصیت نیست
در فضای علوم تجربی این را ملاحظه فرمودید اینها دو مشکل جدّی دارند: یکی در معرفتشناسی گرفتار حس و تجربهاند، یکی در کارآمدی و کارآیی همان حس و تجربه را به عمل مینشانند، گرفتار تجربهاند.
پس اینها علماً در محدوده حس و تجربه، عملاً در محدوده حس و تجربه به سر میبرند، آن وقت مطالب تجریدی برای اینها نوبر است، به زحمت میفهمند و به زحمت باور میکنند.
شما اگر بگویید کسی که به نامحرم نگاه میکند و طمع میکند قلبش مریض است، این متوجه نمیشود.
در این سالها کم نشنیدید همایشهای عمیق علمی که برای درمان بیماریهای مشترک بین انسان و دام در این مملکت تشکیل شده.
اینها خیال میکنند انسان، حیوان ناطق است، جانوری است حرف میزند، بیماریهای انسان با بیماریهای دام یکی است، درمان انسان با درمان دام یکی است، اگر بخواهند انسان را معالجه کنند جواب را باید از آزمایشگاه موش بگیرند!
اینها خیال میکنند انسان، حیوانی است که حرف میزند.
اگر به اینها بگویید کسی که به نامحرم نگاه میکند و طمع میکند مریض است، یا نمیفهمد یا انکار میکند.
اما وقتی انسان به عنوان حیّ متألّه نه حیوان ناطق، تفسیر شد گذشته از علوم حسی و تجربی یک علوم تجریدی را هم به همراه دارد و آنگاه معلوم میشود که مرض فرق میکند، طب فرق میکند، بهداشت فرق میکند، درمان فرق میکند.
فرمود همسران پیامبر! اگر رقیق حرف زدید(یعنی به لحاظ معنا رقیق باشد و دلانگیز) مشکل دارید، به لحاظ کیفیت ادای کلمات دلانگیز باشد مشکل دارید، جمع بین هر دو باشد بیشتر مشکل دارید، اگر رقیقانه سخن گفتید فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ، معلوم میشود این مرض است.
اگر کسی جوان باشد از نکاح هم ـ معاذ الله ـ اعراض بکند این دو مشکل دارد: یکی از سنّت پیامبر اعراض کرده، یکی اینکه مبتلا میشود به این مرض.
خواه و ناخواه بالأخره این غریزه مثل گرسنگی است، این نه از آن طرف بد است نه از این طرف خوب است.
حالا اگر کسی گرسنه بود و دنبال غذا بود این بد نیست، این خاصیّت طبیعی اوست.
اگر کسی جوان بود و دنبال ازدواج بود این شرارت و معصیت نیست، این یک امر طبیعی است.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 28 الی 32/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور،1395/2/3
کلمات کلیدی: