در خلقت وجود مبارک موسی چه حادثهای اتفاق افتاد که امّت او به این صورت در آمدند و در خلقت وجود مبارک عیسی چه حادثهای پیش آمد که امّت او به این صورت در آمدند؟؛ اگر اینها را تحریک نکنند، اگر استکبار جهانی روی اینها کار نکند، اینها را رها کنند، طبعاً پیروان مسیح نرمتر از پیروان موسای کلیم هستند ... کلمات کلیدی:
سرّش گفتند این است که وجود مبارک عیسی در حال نشاط، رحمت، انبساط، انعطاف و وضو به بار آمده است؛ وجود مبارک موسی در حال اضطراب، در حال سیّءالخُلق بودن، خوف، هراس به دنیا آمده است.
حالا اینها در حدّ کارهای ذوقی است، اسرار عالم را خدا میداند؛ ولی کارهای ذوقی گوشهای از تفسیر را میتواند به عهده بگیرد، نه بحثهای اساسی تفسیر را. ادامه مطلب...
سرّ طرح قصّه ابلیس در چند سوره برای این است که مهمترین مشکل جامعه بشری همان حرص، تکبّر و مانند اینهاست که جامعه را از پا درمیآورد.
دروغ گفتن،حسد داشتن،متکبّر بودن،هوا و هوسمحور بودن، اینها جامعه را واقعاً از پا درمیآورد.
فقر و نداری تا اندازهای انسان را متزلزل میکند، اما جامعه بر اساس دروغ و خلاف بر پا نمیماند؛ لذا قصّه ابلیس را که مسأله تکبّر و حسد دامن گیر او بود، هر از چند گاهی به مناسبتهایی ذکر میشود ...
فرمود ما گفتیم سجده کنید (فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ * فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ) که هیچ فرشتهای امتناع نکرد، «إِلاَّ إِبْلیسَ اسْتَکْبَرَ».
منشأ امتناع ابلیس، استکبار است که طرح قصّه آدم و ابلیس و فرشتهها، برای پرهیز از کِبر و دروغ و حسد و اینهاست.
ما هر چه میکِشیم و میچشیم از همین دشمنهای درونی ماست، وگرنه جامعه ما بهشت است.
یعنی اگر این هفتاد میلیون تصمیم بگیرند دروغ نگویند و بر اساس هوا حرکت نکنند، ایران بهشت میشود.
این همه خونهای پاکی که ریخته شد اگر ایران بهشت نباشد جای تعجّب است.
مشکل ما همان شیطنت ماست؛ دروغ در ما کم نیست،استکبار و خودخواهی کم نیست،حسد کم نیست؛ همه اینها مار و عقرب درون ماست.
در آن بیان نورانی حضرت امیر که در خطبه «قاصعه» (1) دارد، فرمود او شش هزار سال سابقه عبادی داشت که در اثر همان کبر و غرور، یک جا همه را به هم زد.
او دشمن همه ما هم هست و اینطور نیست که ما را رها کند؛ «اعدی عدوّ» در درون ما هم هست.
کسی با سابقه شش هزار سال «سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا یُدْرَی أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَةِ» (2) اوضاع خود را به هم زد، ما هم هر لحظه باید بگوییم «أعوذ بالله»، او در کمین ما است.
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه،خطبه192
2. نهج البلاغه،خطبه192
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 67 الی 88
کلمات کلیدی:
نمیشود گفت که کمیل(رضوان الله علیه) دارای قُرب فرائض بود قُرب نوافل بود.
کسی که دارای قُرب نوافل است ولیّ عصر او را تقبیح نمیکند، کسی که دارای قُرب فرائض است حافظ خون مردم است، حافظ مال مردم است، حافظ امنیت مردم است و حافظ استقلال مردم است ...
بنابراین او یک آدم خوبی بود، منتها مدیر و مدبّر نبود.
نقل دعای «کمیل» معنایش این نیست که به مقام قُرب فرائض رسید ... ما از کجا ثابت کنیم که او دارای قُرب فرائض است؟ از کجا ثابت کنیم او دارای قُرب نوافل است؟ با احتمال که نمیشود گفت این قُرب فرائض و نوافل دارد.
نصّی است از ولیّ خدا و امام زمانش که میگوید تو این کار بد را انجام دادی و تو پلی برای غارتگران شدی؛ حالا حضرت توبیخ دیگری نکرد، حرف دیگر است.
مستحضرید تمامِ نامه این نیست، آنچه که در نهجالبلاغه آمده است بخشی از نامههای وجود مبارک حضرت امیر است.
غرض این است که با وجود آن دعا نمیشود گفت که او شاید قُرب فرائض داشت، با شاید و باید و مانند آن قرب فرائض و قرب نوافل ثابت نمی?شود. ..
بله، دعا یادش داد و خیلی از چیزها یاد دیگران دادند، اما معنایش این نیست که دارای قُرب نوافل است.
گاهی ممکن است انسان در زمان «هُدنه» و آرامش اهل نیایش باشد، اما وقتی که امتحان الهی پیش آمد، جان مردم، مال مردم، خون مردم، تدبیر برای مردم و مدیریت مردم پیش آمد، نتواند اداره کند.
افراد دیگری هم بودند که حضرت امیر فرمود خوبی پدرت باعث شد که من به تو کار دادم، وگرنه تو که شایسته این کارها نبودی. (1)
غرض این است که اثبات اینکه فلان شخص دارای قُرب نوافل یا فرائض هست کار آسانی نیست ...
پرسش: بالأخره حضرت به کمیل فقط گفت در راه من به شهادت می رسی؟ اینکه واقع شد.
پاسخ: نه، دو حرف است و همه شهدا که یکسان نیستند؛ همان طور که همه انبیا یکسان نیستند، همه مرسلین یکسان نیستند، «لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ» (2) یک، «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ» (3) دو.
اولیای الهی، شهدا، صدّیقین و صالحان هم اینچنین هستند و اینها هم درجاتی دارند، اما اینطور نیست که حالا کسی که به تعبیر حضرت امیر(سلام الله علیه) پلی بشود که رهزن ها بیایند خون مردم را بریزند، بگوییم این شخص از قرب نوافل یا فرائض برخوردار بود، این چنین نیست ...
مدیریت او ضعیف بود ... یا ضعف در اراده بود یا ضعف در تدبیر بود، بالأخره یا ضعف علمی بود، ضعف سیاسی بود.
تو نباید پیش بینی میکردی؟! تو باید چهار تا «عین» میداشتی راهبین میداشتی، همین طور خوابیدی؟! آنها هم آمدند زدند، بردند و کشتند.
مگر آدم با اینکه دشمن دارد همین طور شب میخوابد؟!
خدا ـ انشاءالله ـ نظام را حفظ کند!
«والحمد لله رب العالمین»
پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه, نامه71
2- سوره اسراء, آیه55
3- سوره بقره, آیه253
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 41 الی 44
کلمات کلیدی:
ائمه کفر واقعاً دو کار انجام می دهند: تحریک میکنند، تبلیغ سوء میکنند و جلوی تبلیغ انبیاء را میگیرند.
این فضای مجازی هم الآن همین کار را میکند.
این فضای مجازی در اثر تحریک قوا و شهوات و مانند آن و تبلیغ سوء، راه مسجدها را بستند (یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ) و راه فساد را باز کردند، کار ائمه کفر این است.
وگرنه اگر راه انبیا باز بود، راه مسجدها باز بود، امکانات «علی السویه» بود، بودجه «علی السویه» بود، راه ازدواج «علی السویه» بود و راه اقتصاد مقاومتی «علی السویه» بود، ما دیگر معتادی نداشتیم، ما فقیری نداشتیم و ما بیکار نداشتیم تا این مشکلات دامن گیرمان شود.
امّا همه اینها راه ها را بستند (یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ) و آن راه فساد را باز گذاشتند و اینها آلوده شدند؛ لذا دو کار و دو گناه کردند.
درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره مبارکه «ص»، آیات 41 الی 44
لینک در کانال تلگرامی کشکول حکمت
کلمات کلیدی:
شما میبینید دین اعتکافی در مسجد دارد که همه ما میشناسیم، «مرابطه»ای دارد که اعتکاف در مرز است و آن را کمتر میشناسیم، برای اینکه کمتر آن کار را کردیم و کمتر کسی توفیق پیدا می کند که حداقل سه روز و حداکثر چهل روز برود مرزداری کند.
مسجد چون آمدنش رایگان است جا پیدا نمیشود؛ اما مرزداری هم همین اعتکاف است، منتها در اعتکاف میگویند روزه بگیر و بخواب و در آن جا میگویند نخواب که مبادا اسیر شوی... آن جا مشتری ندارد، اما مسجد چهارده هزار، پانزده هزار، شانزده هزار، چون کار رایجی است و ارزان است، مشتری دارد. ادامه مطلب... کلمات کلیدی: