سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت گمشده مؤمن است . حکمت را فرا گیر هر چند از منافقان باشد . [نهج البلاغه]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

ما همان‌طوری که با بدنمان از جانمان دفاع می‌کنیم، با جانمان هم باید از جانان دفاع بکنیم

النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ

خُب بالاتر از جان ما که چیز دیگر نیست؛ ما به جانمان علاقه‌مندیم و باید از جانمان دفاع بکنیم، فرمود درست است به جانتان علاقه‌مندید ولی باید به پیغمبر بیش از جانتان علاقه‌مند باشید.

درست است که از جانتان دفاع می‌کنید ولی در روز خطر باید دفاعتان از وجود مبارک آن حضرت بیش از دفاعتان از جانتان باشد...

بالأخره جنگی در پیش هست و شما در جبهه‌ها می‌روید و تیری می‌آید و مانند آن، امّا این‌طور نیست که بگویید پیامبر یک نفر ما هم یک نفر.

آیه 120 سوره? مبارکه? «توبه» این بود: مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِنَ الْأَعْرَابِ أَن یَتَخَلَّفُوا عَن رَسُولِ اللّهِ وَلاَ یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَن نَفْسِهِ

مبادا یک وقت پیغمبر را تنها بگذارید (یک) مبادا وقتی جبهه رفتید بکوشید جاخالی کنید که تیر به شما نخورد به حضرت بخورد (دو) خود را سپر قرار بدهید که تیر به شما بخورد به حضرت نخورد، این واجب است...

حفظ نفس واجب است، بله حفظ نفس واجب است اما حفظ اُولی? مِن النّفس أوجب است... آن‌که جانِ جانان است حفظ او أوجب است.

چرا هر چه ما می‌گوییم او می‌فهمد؟ برای اینکه او جانِ جانان است.

چرا ما هر کاری می‌کنیم وجود مبارک حضرت می‌فهمد؟ برای اینکه او جانِ جانان است.

ما الآن دست و پای ما، اعضا و جوارح ما، چشم و گوش ما هر حرکتی بکنند جان ما باخبر است.

مگر می‌شود دست ما کاری بکند جان ما باخبر نباشد؟ جان ما هم هر اراده‌ای داشته باشد جانان باخبر است ...

نه یعنی یک اولویت تشریفی دارند واقعاً والی‌اند، واقعاً ولایت دارند، جانِ جانان‌اند.

بدن ما جانی دارد، جانِ ما جانانی دارد، هر کاری که این جان انجام می‌دهد آن جانان باخبر است.

ما همان‌طوری که با بدنمان از جانمان دفاع می‌کنیم، با جانمان هم باید از جانان دفاع بکنیم...

حفظ دست واجب است، بله حفظ دست واجب است اما حفظ جان واجب‌تر است؛ حفظ جان واجب است، حفظ جانان واجب‌تر است ...

اینکه فرمود اُولاست، از جان أولاست؛ باید همه مصالح جان را بهتر از خود جان بداند.

چرا اولاست؟ برای اینکه ما گاهی معصیت می‌کنیم به جانِ خودمان رحم نمی‌کنیم اما او بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ ... اگر رأفت و رحمت ما نسبت به خود ما به اندازه رأفت و رحمت حضرت باشد پس یقیناً نباید گناه بکنیم.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 5 الی 8/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/20

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/28:: 10:35 عصر     |     () نظر

 

حرفی که مطابق با حق نباشد باطل است

حضرت امیر(سلام الله علیه) در ذیل این آیه، فرمود کسی حبّ ما را دارد با دوستیِ دشمنان ما جمع نمی‌شود.

نه انسان دو قلب دارد، نه در قلب دو مکتب جا می‌گیرد؛ مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ

خُب اگر هر کسی یک دل دارد و در یک دل دو مکتب جا نمی‌گیرد دیگر ممکن نیست شما هم غدیری باشید هم سقفی؛ هم غدیر را قبول داشته باشید هم سقیفه را، اینکه شدنی نیست!

فرمود دوستان ما هرگز دوستانِ دشمنان ما نیستند.

پس چه در مسأله توحید چه در مسأله وحی و نبوّت چه در مسأله امامت دو متضاد در یکدیگر جا نمی‌گیرد.

هم ایمان باشد هم کفر، هم ایمان باشد هم نفاق، هم غدیر باشد هم سقیفه این جمع نمی‌شود، لذا فرمود مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ ...

فرمود شما پیشنهاد کفار را بخواهی بپذیری با ایمان جمع نمی‌شود پیشنهاد منافق را بخواهی بپذیری با ایمان جمع نمی‌شود پیشنهاد سقفی را بخواهی بپذیری با غدیری جمع نمی‌شود...

اینها حرف باطل می‌زنند، حرفی که مطابق با حق نباشد باطل است.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 1 الی 5/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/19 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/25:: 11:12 صبح     |     () نظر

لازمه اداره جامعه جهانی/قسمت سوّم

پرسش: بین مسأله سبّ با مسأله لعن در آیات قرآن تفاوت هست؟

پاسخ: بله، لعن، کلیات است؛ ذات اقدس الهی فرمود عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَالْمَلاَئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ به طور کلی آن کلیات را هم آنها قبول دارند هم ما قبول داریم ... اما تطبیقش بر جزئیات [مورد اختلاف است]

شما می‌بینید یک وقت است کسی می‌خواهد کشور را اداره کند سابقاً هم همین‌طور بود دو کشور با هم در حال جنگ بودند این دو کشور که در حال جنگ بودند اگر ولی‌عهد کشوری می‌مُرد اینها یک هفته آتش‌بس می‌کردند بعد هم می‌جنگیدند.

ما وقتی ولی‌عهد عربستان می‌میرد می‌رویم در کنار سفارتش شیرینی پخش می‌کنیم!

آخر این نه واجب است نه مستحب، آن وقت دلمان می‌خواهد وقتی حجاج و معتمرین ما رفتند در عربستان برای اینها فرش قرمز پهن کنند! ...

خُب مگر این کار واجب است؟!

خُب این راهِ جهانی است، آنها با هم می‌جنگیدند وقتی می‌فهمیدند ولی‌عهد کشور مقابل مُرد یک هفته آتش‌بس بود بعد هم می‌جنگیدند، اما ما اینجا ولی‌عهد می‌میرد می‌رویم جلوی سفارتش شیرینی پخش می‌کنیم!

جلوی این کارها را می‌شود گرفت؛ اینها نه واجب است نه مستحب است نه معقول است نه منقول است.

چه داعی داریم آخر کاری بکنیم بعد دلمان بخواهد وقتی حاجیان و معتمران ما رفتند فرودگاه عربستان، به آنها احترام بشود! ...

غرض این است که کارهایی که حوزه‌های علمیه دارد می‌کند کارهای فقهی و علمی است، اینها سر جایشان محفوظ است اما اگر بخواهد اجرایی بشود همه باید دست به هم بدهند.

یعنی هم مردم ملت‌ها با هم، هم مجمع جهانی اهل بیت هم تقریب بین مذاهب هم مسؤولین امنیتی همان کاری که با انرژی هسته‌ای می‌کنند درباره اینها هم باید بکنند.

ما چقدر شاهد باشیم فلان‌جا شیعه را کشتند فلان‌جا شیعه را کشتند ... خُب خون به جگر ماست می‌شنویم فلان جا یک عده از شیعیان را شهید کردند؛ خُب این که نمی‌شود.

تا چه وقت آدم این دردها را تحمل کند به هر تقدیر راه دارد.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 1 الی 3/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/18 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/7:: 4:51 عصر     |     () نظر

جمع بین «تولّی و تبری» و «حفظ دماء مسلمین»

لازمه اداره جامعه جهانی/قسمت دوّم

پرسش: تولّی و تبرّی...؟

پاسخ: تولّی و تبرّی باید جمع بشود با مسأله امنیت؛ این کار یک کار سیاسی است، یک کار امنیتی است، هم دارالتّقریب بین مذاهب باید حل کند، هم مجمع علمای شیعه باید حل کنند، هم مسئولین امنیتی باید حل کنند ...

اجرای تولّی و تبرّی از یک سو و برقراری امنیت و حفظ دِماء مسلمین از سوی دیگر، این هم کمتر از جریان انرژی هسته‌ای نیست! شما پشت سر هم می‌شنوید تکفیری‌ها آن همه کشتند، خب همین آسان است؟!

از این طرف ما مرتب سبّ و لعن، از آن طرف مرتب کشتار، این یک راه‌حل دارد یا ندارد؟

اگر وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) برهان اقامه کرده، فرمود از این چوب‌ها کاری ساخته نیست، از این بت‌ها کاری ساخته نیست، اما هیچ‌جا فحش نگفته!

آیا این راه دارد؟ یا ما هر روز باید بنشینیم غصه بخوریم میانمار این‌قدر کشتند، بنگلادش و پاکستان و اینها این‌قدر کشتند، عراق آن‌قدر کشتند، این یک راه‌حل دارد یا ندارد؟

اگر این دین آمده برای برقراری امنیت ملی از یک سو، منطقه‌ای از سوی وسط، بین‌المللی از سوی سوم، یک راه‌حل دارد.

تنها راه‌حل فقهی و اصولی نیست که حوزه علمیه قم حل بکند، راه امنیتی است، راه مشورتی است، راه مذاکره‌ای است، دشمن هم که در کمین است، دشمن هم همین را می‌خواهد، چیز دیگر که نمی‌خواهد...

ناله کردن و افسوس خوردن و مجلس ترحیم گرفتن فقط کارِ ما شد! این آیا راه‌حل دارد یا راه‌حل ندارد؟ یقیناً راه‌حل دارد.

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 1 الی 3/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/18

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/7:: 12:43 عصر     |     () نظر

فحش بدهی، فحش می‌شنوی؛ این مشکل را حل نمی‌کند!

لازمه اداره جامعه جهانی/قسمت اول

در آیه هشت سوره? مبارکه? «ممتحنه» است که با کفار زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشی، آن کفّاری که با شما کاری ندارند، نه در تحریم، نه در فشار اقتصادی، نه در تبعید هیچ سهمی ندارند یک زندگی معتدلی با شما داشتند لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ با اینها با مدارا رفتار کنید بلکه عادلانه رفتار کنید إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ... همین آیه هم مقدمه قانون اساسی ما هم هست.

 کفّاری که با ما بد نکردند، با ما بد نمی‌کنند، کاری هم با ما ندارند، خُب ما یک رابطه عادلانه با آنها داریم.

این پیامبر اگر بخواهد با روش عادی با جامعه برخورد کند کار سختی است، این باید قلّه تقوا را داشته باشد...

چه زمینی شما بالاتر از کعبه دارید؟ مهبط وحی الهی است، مهبط فرشته‌هاست، این شده بت‌کده! همه بت‌ها را آوردند آنجا گذاشتند یک بار وجود مبارک پیامبر دهن باز نکرد که به اینها فحش بدهد، به این بت‌ها بد بگوید؛ فرمود از این بت‌ها کاری ساخته نیست.

خُب شما اگر بخواهید آرام زندگی کنید، از آن طرف تکفیری نداشته باشید، از این طرف کشتار بی‌رحمانه (در میانمار و بنگلادش و پاکستان و افغانستان در شرق ما، عراق در غرب ما) نداشته باشید باید این راه پیامبر را حفظ کنید.

انسان جای برهان دارد، جای استدلال دارد، جای اقامه برهان است؛ یک بار نشد که وجود مبارک حضرت به این بت‌ها فحش بدهد ... حضرت فرمود این بت‌های کاری از آنها ساخته نیست اینها اهل سمع و بصر و اینها نیستند اینها مشکل خودشان را نمی‌توانند حل کنند.

وَإِن یَسْلُبْهُمْ الذُّبَابُ شَیْئاً لاَّ یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ؛ پیامبر! با این تقوا جامعه را اداره کن!

فحش بدهی خُب فحش می‌شنوی این مشکل را حل نمی‌کند! تکفیر بکنی تکفیر دیگری در راه است، غیر از خونریزی کار دیگر نیست؛ بالصراحه در سوره? مبارکه? «انعام» فرمود لاَ تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ

ما کاری داریم کار فقها و بزرگان فقهی ماست ... آنها باید بین تولّی و تبرّی که جزء ارکان رسمی دین ماست و برقراری امنیت و حفظ دماء مسلمین که آن هم جزء ارکان رسمی ماست یک جمع اجتماعی بکنند، یک جمع سیاسی بکنند، یک جمع اجرایی بکنند...

این کارهایی که به دست «من بیده الامور» هست ... از این طرف تکفیر از آن طرف تکفیر، از این طرف کشتار از آن طرف کشتار، دشمن هم که غیر از این نمی‌خواهد!

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره احزاب، آیات 1 الی 3/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/18 

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/5:: 12:30 عصر     |     () نظر

کسانی که در دنیا مراکز دینی را نمی دیدند، در آخرت هم نعمت های بهشتی را نمی بینند!  

پرسش: استاد، جمع بین آیه ربَّنا أبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا با آیه سوره? «اسراء» که فرمود نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَبُکْماً وَصُمّاً چگونه است؟

پاسخ: بله، اینها یا گروه‌های مختلف‌اند ... یا مَواقف متعدّد است؛ در بعضی از موقف‌ها نمی‌بینند در بعضی از موقف‌ها می‌بینند.

یکی از آن وجوه جمع این است که اینها که در دنیا أعما بودند مَن کانَ فِی هِذِهِ أعْمی? فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَی وَأَضَلُّ سَبِیلاً

اینها در دنیا از چه نظر أعما بودند؟ یک أعمای ظاهری که نبودند، بالأخره چشم داشتند، خیلی از چیزها را می‌دیدند.

این ها نسبت به قرآن و عترت و معارف، أعما بودند؛ این همه حسینیه و مسجد و حوزه‌ها و مراکز فرهنگی و دینی بود اینها را نمی‌دیدند، چهار جا مرکز فساد بود فقط آنها را می‌دیدند.

در قیامت هم همین‌طور است؛ این همه نعمت‌هایی که برای بهشتیان و أنبیا و اولیاست آنها واقعاً نمی‌بینند، فقط جهنم را می‌بینند.

این‌طور نیست این ها که کورند جهنم را نبینند، اینها که کرند جهنم را نبینند، صدای غرّش جهنم را از راه دور می‌شنوند و می‌لرزند امّا آن نسیم بهشت به مشام اینها نمی‌رسد.

در دنیا اینها همین‌طور بودند، مسجد و اهل مسجد و جبهه و اهل جبهه را نمی‌دیدند، مراکز فساد را می‌دیدند، نامحرم را می‌دیدند، این دینی‌ها را نمی‌دیدند، در قیامت هم بهشت و انبیا و اولیا را نمی‌بینند، جهنم و جهنمی?ها را می‌بینند.

این معنایش این نیست که واقعاً اینها کورند جهنم را نمی‌بینند، همین‌ها را می‌برند به لبه جهنم می‌گویند أَفَسِحْرٌ هذَا أَمْ أَنتُمْ لاَ تُبْصِرُونَ؟ همین‌ها می‌گویند رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا

اینها را که دیگر به بهشت نمی‌برند که بگویند بهشت را ببین!

غرض این است که آنچه در دنیا کردند در آخرت گرفتار همان خواهد شد، اینها در دنیا کور بودند نسبت به دین و اهل دین، در آخرت کورند نسبت به بهشت و اهل بهشت.

در دنیا بصیر بودند نسبت به کفر و معصیت و فسق، در آخرت جهنم را به خوبی می‌بینند.

چه اینکه بهشتی‌ها هم همین‌طور بودند؛ مؤمنین قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ... اینها که نامحرم را ندیدند و صدای نامحرم را نشنیدند هرگز صدای جهنم را نمی‌شنوند لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا

منتها تعبیر قرآن کریم نسبت به اینها مهربانانه است نمی‌فرماید اینها کَرَند، اینها کورند، فرمود اینها آن غرّش جهنم را نمی‌شنوند، اصلاً احساس نمی‌کنند با اینکه جهنم زفیر و شهیق دارد ... اما همین غرّشی که در جهنم هست و جهنمی از فاصله چند فرسخ می‌شنود اولیای الهی اصلاً احساس نمی‌کنند.

مثل اینکه این همه تبلیغات ماهواره‌ای و مراکز فساد هست، اولیای الهی اصلاً اعتنا نمی‌کنند لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره سجده، آیات 10 الی 14/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/12

صوت کامل جلسه 

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/4:: 10:58 صبح     |     () نظر

انسان آنچه در خواب می‌گوید ظهور ملکاتی است که در روز کسب کرده است

یک آدم دروغگو در خواب هم بخواهد حرف بزند دروغ می‌گوید!

یک آدم فحّاشِ بَذیّ بدزبان خواب هم که می‌بیند دارد فحش می‌دهد!

این روایتی که مرحوم فیض در وافی نقل کرده اصلش برای جلد هشت کافی مرحوم کلینی است که بارها آن روایت خوانده شد:

بشرهای اوّلی گرچه می‌خوابیدند ولی رؤیایی نداشتند.

انبیا که آنها را به احکام شریعت دعوت می‌کردند عده‌ای می‌پذیرفتند عده‌ای نمی‌پذیرفتند.

آنها که نمی‌پذیرفتند بهانه‌شان این بود که انبیا می‌فرمودند اگر این کار را کردید ثواب می‌برید اگر نکردید عقاب می‌برید، آنها می‌گفتند «ثواب و عقاب یعنی چه؟ چه وقت ثواب می‌بریم؟»

می‌فرمودند «بعد الموت»؛ آنها انکارشان بیشتر می‌شد می‌گفتند «کسی که وارد قبرستان شد که از قبرستان برنمی‌گردد!» خیال می‌کردند معنای حیات بعدالموت این است که مرده‌های قبرستان از قبرستان در بیایند.

بعد مرحوم کلینی این را از معصوم(سلام الله علیه) نقل می‌کند که خدای سبحان رؤیا را نصیب بشر اوّلی کرد، اینها وقتی می‌خوابیدند چیزهایی می‌دیدند می‌آمدند نزد انبیایشان می‌گفتند «اینها چیست که ما در عالم خواب می‌بینیم؟»

انبیایشان می‌فرمودند «اینها که شما در رؤیا می‌بینید از سنخ آن چیزهایی است که ما به شما می‌گوییم، شما انتظار نداشته باشید که مرده‌هایتان از قبرستان بیایند در صحنه بازار و منزل، آن یک عالم دیگری است شبیه همین عالم رؤیا»(*)

این نمودار و تشبیهی است که بالأخره آن صحنه غیر از این صحنه است.

انسان در خواب اگر راست گفت ثواب نمی‌برد، دروغ گفت عقاب نمی‌شود، آنچه در خواب می‌گوید ظهور ملکاتی است که در روز کسب کرده است ...

*- الکافی, ج8, ص90؛ الوافی، ج25، ص641

برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره سجده، آیات 10 الی 14/ رادیو معارف/برنامه بر کرانه نور، 1395/2/12

صوت کامل جلسه

متن کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 95/4/3:: 11:53 صبح     |     () نظر