سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال، مؤمنِ دانایِ ژرف اندیشِ پارسایِ فروتنِ آزرمگینِ دانشورِ خوش خویِ میانه روِ با انصاف رادوست دارد . [امام علی علیه السلام]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

شعارِ رسمی مستضعفانِ امروز: «اطلبوا العلم ولو بِقُم» 

الآ‌ن هم شما می‌بینید در بین این هفت میلیارد بشر اسم پنج شش نفر مطرح هست که نوح هست و ابراهیم هست و موسی هست و عیسی هست و وجود مبارک پیغمبر(علیهم الصلاة و علیهم السلام)؛ اینها هستند که جهان را می‌گردانند.

هر جا سخن از عبادت و حق و تمدّن است همین پنج شش نفر هستند که دارند عالَم را اداره می‌کنند.

فرمود اینها پیروزند و اینها ماندنی‌ هستند، لکن درباره دیگران که اصلاً لفظی نیست، فرمود: «وَ جَعَلْناهُمْ أَحادیثَ»(1)؛ ما اینها را دفن کردیم. ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/9/26:: 10:4 عصر     |     () نظر

زن‌ها، خواهرها و دخترها باید واقعاً عظمت مقام مادری را بدانند.

مکرّر خدای سبحان از عظمت خلقت یاد کرد فرمود «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ أَحْسَنِ تَقْویمٍ»(1) و بعد هم فرمود «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»(2)

این را کجا انجام داد؟ آیا این نظیر سلول‌های بنیادی است که در شیشه یا در ظرف خاصّی که ادراک ندارد خدا «أَحْسَنُ الْخالِقینَ» می‌شود «فَتَبارَکَ اللَّهُ» می‌گوید؟! ... یا در حوزه نفسِ مادری این کار را می‌کند؟!

چنین است؛ منتها زن علمِ به علم ندارد، اما اگر صدیقه کبرا باشد می‌داند که دارد چه کار می‌کند؛ فرق آن حضرت با دیگران در این مطلب است.

اینکه از نشئه‌ای، حقیقتی را در مجرای فیض خالقیّت خودش به نام مادر به کودک می‌دهد، اگر مادری مثل زهرا(سلام الله علیها) باشد می‌داند که این‌جا چه خبر است؛ این نظیر سلول های بنیادی نیست که در شیشه یا غیر شیشه، نطفه یا غیر نطفه، آن گوشت بدن یا پوست بدن را جمع کنند، به صورت حیوان در بیاید و آن شیشه نفهمد که چه خبر است.

همه شئونی که در کودک انجام می‌گیرد، نفسِ مادر متوجه آن است؛ منتها علمِ به علم ندارد. ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/9/19:: 6:29 عصر     |     () نظر

ما در شبانه‌روز در نماز عرض می‌کنیم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ * صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» که این را شب و روز از ذات اقدس الهی می‌خواهیم.

حالا راه «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» چیست؟ می‌گوییم «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ».

«مُنعم‌ علیه» چه کسانی هستند؟ آن را مشخص کرد؛ راهشان هم چیست؟ ... آن را در سوره «نساء» فرمود «مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» یا خدا یا رسولِ او «فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقاً» که اینها «منعم‌ علیهم» هستند.

ما شبانه‌روز در نمازها عرض می‌کنیم خدایا! راه موسای کلیم، راه عیسای مسیح، راه ابراهیم خلیل، راه نوح  (علیهم السلام) را به ما نشان بده!، «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» این خواسته شب و روز ماست.

راه اینها چیست؟ راه اینها را قرآن کریم مشخص کرد؛ وجود مبارک موسای کلیم گفت «رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ»؛ خدایا به شکرانه نعمتِ توحید و دینی که به من دادی، من پشتوانه و پشتیبان ظالم نخواهم بود؛ این راه ماست ...

خدایا من نه خودم اهل جُرمم، نه برای مجرمین توصیه می‌کنم که فلان مجرم، فلان گنهکار، فلان تبهکار کاری کرده بخواهم او را از کیفر برهانم، من این کار را نمی‌کنم؛ من از اسرائیل حمایت نمی‌کنم، من از فلان شخص و فلان گروه حمایت نمی‌کنم، من این‌طور هستم؛ این حرف موسای کلیم است.

این آیه نورانی، خط‌ مشی موسی را نشان می‌دهد(رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمینَ).

این خاصیّت نعمت الهی و راه الهی است که می فرماید خدایا من هرگز از گناهکار حمایت نمی‌کنم؛ ما شبانه‌روز همین را از خدا می‌خواهیم.

اگر چنین باشد دیگر مجرم در کشور حاشیه امنی نخواهد داشت؛ اگر او کسی نداشته باشد، یک قاضی نداشته باشد که قانون‌تراش و قانون‌درست‌کن باشد، که او را با کمک وکیلی که آشنای با قانون‌سازی و حقوق‌سازی است نجات دهد، او دیگر حاشیه امنی ندارد.

این نماز ماست که در همه شبانه‌روز به خدا عرض می‌کنیم خدایا! راه «منعم‌ علیه» را از تو می‌خواهیم، و «منعم‌ علیه» را هم که خدا مشخص کرد و فرمود چه کسانی هستند ... خدایا ما از مجرم حمایت نمی‌کنیم.

ملّتی که از مجرم حمایت نکند، آمر به معروف و ناهی از منکر امنیّت دارد و در صورت حمایت نکردن از مجرم آن کسی که آمر به معروف و ناهی از منکر را شهید می‌کند، واقعاً دیگر امنیت نخواهد داشت ...

بنابراین این صراط مستقیمی که ذات اقدس الهی به همه انبیا داد و به وجود مبارک موسی و هارون داد، نشانه آن هم مشخص است؛ کسانی راهیِ صراط مستقیم هستند که نه اهل جُرم باشند و نه از مجرم حمایت کنند که در این صورت این کشور، کشور وجود مبارک ولیّ عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌شود.

آن وقت «وَ هَدَیْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ * وَ تَرَکْنا عَلَیْهِما فِی الْآخِرینَ» کسانی که راهیان این راه‌ هستند برکت دارند.
 

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 112 الی 122 

متن کامل جلسه 

صوت کامل جلسه 

مطالب مرتبط قبلی:

1-نماز یعنی یاری نکردن مجرمین! 

2- به داد مظلوم برسید، چه برادرتان باشد و چه برادرتان نباشد!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/9/14:: 8:18 عصر     |     () نظر

اگر در غرب بعضی‌ها بر این باور باطل هستند که ایمان در مقابل علم است، برای آن است که آنها علم را همان حسّی و تجربه حسّی می‌دانند و چون غیب و خدا و قیامت و اینها نظیر موجودات مادی، نه با چشم مسلّح و نه با چشم بی‌سلاح دیده نمی‌شوند، می‌گویند اینها علمی نیست.

چون علم را در حس و تجربه حسّی منحصر می‌کنند؛ این همان تفکّر خام اسرائیلی است که گفتند «لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً» یا «أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً»

اگر کفِ سواد یعنی معرفت حسّی و تجربه حسّی معیار باشد، معارف الهی حسّی نیست و اما اگر علم(یعنی به معنای واقعی علم که کَفِ آن تجربه حسّی است و حتی تجربه حسّی هم اگر بخواهد علمی شود باید به تجرید تکیه کند) اگر ما این معنا را توسعه دادیم، یقیناً ایمان با علم مطابق است.

سرّ اینکه تجربه حسّی بدون تجرید عقلی هیچ پایه علمی ندارد، این است که مثلاً دارویی را برای شهری در ده مورد، صد مورد، هزار مورد آزمایش کردند و دیدند که این دارو برای فلان درد خوب است؛ تا این‌جا که حس و تجربه حسّی است، برای اینها طمأنینه‌آور است، اما همین دارو را برای پنج قارّه تصویب می‌کنند، یک؛ برای این زمان و زمان‌های آینده تصویب می‌کنند، دو.

نه پنج قارّه را و نه آینده را اینها آزمودند و حرف اینها هم حرفی درست و علمی است؛ یعنی یک داروشناس و داروساز وقتی چندین مورد تجربه کرده است و دید جواب کافی داد، می‌گوید این برای پنج قارّه خوب است و برای آینده هم خوب است که حرف صحیحی هم است؛ اما نمی‌داند که پشتوانه تجربه حسّی او یک برهان تجریدیِ عقلی است که از آن باخبر نیست.

از او اگر سؤال کنید که شما فقط همین شهر خودتان را آزمایش کردید، کشورهای دیگر را که آزمایش نکردید چطور؟ این زمان را آزمودید، أزمنه بعدی را که نیازمودید چطور؟ وقتی این سؤال را کردید، یک جواب محقّقانه عالمانه می‌دهد ولی از آن خبر ندارد ...

یعنی یک قیاس تجریدیِ عقلی غیبی، پشتوانه این تجربه حسّی است ... پشتوانه حجیّت همه تجربه‌های حسّی این قیاس استثنایی است که تجریدی عقلی است.

یعنی اگر این اتفاقی بود و ربط ضروری بین این بیماری و آن درمان نبود و خصوصیّت این مکان دخالت می‌داشت، دائمی نبود، ما یک مورد، دو مورد یا ده مورد انجام می‌دادیم؛ اما وقتی هزار مورد که جواب مثبت گرفتیم، معلوم می‌شود که سن‌ها، جنسیّت‌ها و مانند اینها دخیل نیست.

انسان از آن جهت که انسان است اگر به این بیماری مبتلا شود، فلان دارو برایش خوب است؛ این را عقل تجریدی می‌گوید، این را که شما تجربه نکردید! اگر این را بردارند، یعنی قیاس استثنایی را بردارند، دستتان خالی است.

شما همان هزار مورد را تجربه کردید و نسبت به همان هزار مورد می‌توانید فتوا دهید؛ بنابراین تکیه‌گاه علوم تجربی آن تجرید عقلی است.

اگر اینها آن معنا را باور می‌کردند که بدون تجرید عقلی هرگز تجربه حسّی کارآیی نداشت، نمی‌گفتند که ایمان با علم هماهنگ نیست.

بله، اگر علم یعنی همان که اسرائیلی‌ها می‌گفتند(لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً)، ایمان با این هماهنگ نیست(أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً) ... برای اینکه آن غیب است و غیب با چشم دیده نمی‌شود.

ولی اگر درست معیارهای معرفت‌شناسی را بررسی می‌کردند، یقیناً ایمان با علم هماهنگ بود.

درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره صافات، آیات 112 الی 122

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه

مطالب مرتبط قبلی:

1- محدودیت علم تجربی

2- علوم تجربی به مثابه حمار طاحونه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/9/10:: 10:10 عصر     |     () نظر